ديالمه؛ مردي از ديار بصيرت
شهيد ديالمه، به قول ما جوان هاي امروزي، از آن دست جوان هاي با حالي است كه وقتي زندگينامه شان را مي خواني، چند تا «ايول» درست و حسابي بهشان مي...
Saturday, July 2, 2011
رنج يك عمر در يك روز
روز يكشنبه هفتم تير ماه سال 1366 ساعت از 4 گذشته بود. در آن روز آفتابي، همراه پدرم در مغازه مان واقع در خيابان پيروزي مشغول توزيع قند و شكر كوپني...
Tuesday, June 28, 2011
شمه ای از رنج جانباز شیمیایی
به سئوالاتم، با تك واژه ها پاسخ مي دهد. نفسش ياري نمي كند. تاكنون با كسي سخن نگفته است و اين بار نيز اگر سخن مي گويد، غم خويش ندارد كه بدان خو...
Tuesday, June 28, 2011
اسوه صبر و مقاومت جانبازان شيميايي
كودكي بيش نبود كه سلامتي خود را از دست داد، اما همت كرد و بهتر از هر انسان سالمي، تحصيلات خود را با رتبه عالي ادامه داد. بهتر از هر كسي درد خود...
Tuesday, June 28, 2011
مانديم و طاقت آورديم...
چنان صادقانه و صريح حرف مي زند كه هر قدر هم تلاش كني، باز تحت تأثير سادگي كلامش قرار مي گيري. وقتي مي گويد توقعي ندارد، انسان واقعا باور مي كند....
Tuesday, June 28, 2011
جانباز سر افراز
خسته است و تنگي نفس آزارش مي دهد، ولي مثل تمام مردم سردشت، لحظه اي در اينكه با ما گفت وگو كند، ترديد نمي كند. ورد زبان اين مردم نجيب، جملات دلگرم...
Tuesday, June 28, 2011
جگرمان سوخته بود...
آنچه كه آزارش مي دهد، بيش از آنچه كه درد جسمي باشد، كج فهمي ديگران درباره عمق درد او و همدردان اوست كه هنوز گمان مي برند او دچار بيماري واگيرداري...
Tuesday, June 28, 2011
تسكين درد با نيش زنبورها
شادماني و نشاط چنان در صدايش موج مي زند كه اگر تك سرفه هاي خشك او نبود، باور نمي كردي بمبهاي مرگ آور دشمن خونخوار، سلامتيش را از او گرفته است....
Tuesday, June 28, 2011
شكوه صبر و جلال مقاومت
توانايي آدمي به ويژه كساني كه پايبند آرماني الهي و سترگ هستند، به اندازه كهكشانها، بيكران است. گويي آدمي تنها موجودي است كه با رنج، كاستي نمي...
Tuesday, June 28, 2011
غير ممكن، بي معناست...
مصائب و مسائل سردشت را به نيكي مي شناسد و مؤلف تنها كتاب مفصل، «بوي ناآشنا»، از خاطرات بمباران شيميايي سردشت است. پاسخهايش دقيق و مستند هستند....
Tuesday, June 28, 2011
نماد مظلوميت ايران(1)
دردمند است و با تجربه، هنگامي كه از درد خود مي گويد، به هيچ وجه سهم خواهي براي خود ندارد، بلكه خود را به عنوان نماينده بيش از هشت هزار مصدوم...
Tuesday, June 28, 2011
نماد مظلوميت ايران(2)
بله، من بودم و جريان تمام جلسات را ثبت كردم. در آذر سال 3 8، كنفرانس ساليانه سازمان O.P.C.W(سازمان منع سلاحهاي شيميايي) در هلند تشكيل شد. من...
Tuesday, June 28, 2011
عاشق وطن
تجربه هولناك از دست رفتن نيمي از خانواده در بمباران نخست، ذره اي به روحيه مقاوم و عشق او نسبت به سرزمينش خدشه وارد نكرد. او نيز همچون ديگر مردمان...
Tuesday, June 28, 2011
حرفهای یک جانباز شیمیایی(2)
نه، برادرم كه تبريز بستري بود. محل خدمتم كرمان بود. يك ماه بيست روزي داداشم را بردم كرمان، آب و هوايش خشك بود، حالش بدتر شد. دائما هم به من فشار...
Tuesday, June 28, 2011
حرفهای یک جانباز شیمیایی(1)
لحنش محكم است و كوچك ترين رد اندوهي در آن وجود ندارد. وقتي هم كه انتقاد مي كند، كمترين گلايه اي را احساس نمي كني. محكم و با صلابت حرفش را مي...
Tuesday, June 28, 2011
ما با درد خود آشناييم...(3)
براي من اين سئوال مكرر مطرح شده كه چطور ممكن است يك آدم سالم در انجمن حمایت ازمصدومین شیمیایی بتواند بهتر از كسي كه هم خودش دائما با تنگي نفس...
Tuesday, June 28, 2011
ما با درد خود آشناييم...(2)
من خودم از سال 76 فعاليتهاي خود را شروع كردم. اين انجمن در سال 79 بنيانگزاري شد و در سال 80 مجوز گرفت. عده اي از مصدومين و خانواده هاي شهدا با...
Tuesday, June 28, 2011
ما با درد خود آشناييم...(1)
با نهايت شجاعت، دقت و دلسوزي و اشراف بر مشكلات و دردهاي همشهريان خود سخن مي گويد و ذره اي سهم خواهي و گلايه در لحن او نيست. شفاف و دقيق انتقاد...
Tuesday, June 28, 2011
گمشده ديرين
آري كين نامرداني كه وحشيانه حمله كردند. نابود كردند، كشتندو هستي را از شهر زيبائي كه عشق در آن حاكم بود، گرفتند. از نامرداني مي گويم كه وجدانشان...
Tuesday, June 28, 2011
مرثيه سردشت
مي سوزم. آتش تمام وجودم را به كام خويش كشيده است. تنم به اين سوختن عادت دارد كه سالهاست خاكم با اين آتش عجين شده است. فرزندانم هر بار سوخته...
Tuesday, June 28, 2011