تو را يک پهلوان مي دانم
فرمانده دسته ي اويس قرني شد. با بودن او، نشستن معني نداشت. تا مي خواستيم بيکار باشيم، مي گفت: « شايد شيطان به سراغتان بياد! » بچّه ها مي گفتند:...
Friday, January 16, 2015
شوت هاي سرکش
از ده سالگي به دنبال فراگرفتن فن شناگري و غوّاصي رفت و با آمادگي جسماني و بدن ورزيده اي که داشت، مهارت زيادي کسب کرد. او به همراه پسرعمويش غوّاصي...
Friday, January 16, 2015
دروازه بان ماهر
تنها سرگرمي او جدا از کار و خانواده اش، ورزش بود. شنا، سوارکاري، کشتي، کاراته و مهمتر از همه، دو. کارخانه ي محل کارمان در 18 کيلومتري جادّه ي...
Friday, January 16, 2015
تنها داوطلب زدن پنالتي
شهيد رفيعي پور به اسب سواري علاقه ي فراوان داشت. به همين جهت، اسب قرمز رنگ خود را شخصاً نگهداري و مواظبت مي نمود و بر اثر تمرين زياد، به يک اسب...
Friday, January 16, 2015
شوت هاي سرکش
از ده سالگي به دنبال فراگرفتن فن شناگري و غوّاصي رفت و با آمادگي جسماني و بدن ورزيده اي که داشت، مهارت زيادي کسب کرد. او به همراه پسرعمويش غوّاصي...
Friday, January 16, 2015
بخاطر داور پنالتي را گل نکرد!
حسين املاکي به همراه يکي دو نفر از بچّه هاي محل به جمع نيروهاي محمّد اصغري خواه پيوسته بودند تا با دويدن به طرف ليلاکوه و ملات، آمادگي جسماني...
Friday, January 16, 2015
بخاطر داور پنالتي را گل نکرد!
حسين املاکي به همراه يکي دو نفر از بچّه هاي محل به جمع نيروهاي محمّد اصغري خواه پيوسته بودند تا با دويدن به طرف ليلاکوه و ملات، آمادگي جسماني...
Friday, January 16, 2015
رعايت اخلاق در ورزش
شهيد علي مرادي به ورزش، به خصوص رشته ي وزنه برداري، علاقه ي فراوان داشت و بارها با پدرش مشورت کرد تا در خور موج باشگاهي را تأسيس کند و به پرورش...
Friday, January 16, 2015
نگذاشت من خجل شوم
دو سه ساعتي به افطار باقي بود. مشغول آماده کردن افطاري بودم که سر و کله ي منصور پيدا شد. خسته و کوفته از کار مزرعه آمده بود. دست و پايش را شست....
Friday, January 16, 2015
روحيه ي پهلواني
محمّدرضا به فوتبال هم خيلي علاقه داشت. تو همان مدرسه ي راهنمايي، همان سال اول، از بس بازي اش خوب بود رفت تو تيم مدرسه شان. واليبال و اين چيزها...
Tuesday, January 13, 2015
در ورزش هميشه با وضو بودم!
در باشگاه کشتي بوديم. آماده مي شديم براي تمرين. ابراهيم هم وارد شد. چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد.
Tuesday, January 13, 2015
باخت تا من ضايع نشوم!
صبح زود بود. ابراهيم با وسايل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جايي مي رفت دنبالش بوديم. تا اينکه داخل سالن هفت تير فعلي...
Tuesday, January 13, 2015
فوتبال جانانه
در جبهه، نياز به نيرو شديداً احساس مي شد. آقا هادي هم از اين موضوع مطلع شده بود و جمع زيادي از فرهنگيان و دانش آموزان را با خود به جبهه آورده...
Tuesday, January 13, 2015
تيم فوتبال الگو
کار نظامي و رزمي اقتضا مي کرد که در صورت حصول فرصت به بدن سازي و کوه نوردي بپردازد. او يکي از تکواندوکارهاي معروف را جهت آموزش تکواندو و رزم...
Tuesday, January 13, 2015
اينجا همه بايد ورزش کنند
دلش مي خواست يک روز او را پيش همه ي بچّه ها سکه ي يک پول کند. بازي « ناصر » بهتر از ديگران بود. حتّي اگر او يک گل صد درصد را هم خراب مي کرد،...
Tuesday, January 13, 2015
قوي مي شويم براي خدمت به اسلام
مراسم صبحگاهي که تمام شد، بچّه ها به آسايشگاه برگشتند تا حاضر شدن صبحانه، نيم ساعتي مانده بود. سيّد دست در گردن محسن انداخت:
Tuesday, January 13, 2015
آمادگی جسمانی و روحیه ی پهلوانی در میان شهدا
خاطراتی از روحیه ورزشی و پهلوانی در میان شهدا وجود دارد که نه فقط به‌عنوان یک قهرمان، بلکه به‌عنوان یک پهلوان باید نامشان مطرح شود.
Tuesday, January 13, 2015
ورزش باستاني
ما توي يک روستا زندگي مي کرديم. تيم فوتبالي داشتيم که يازده – دوازده نفر در آن بازي مي کردند. مي رفتيم بيرون روستا. دو دسته مي شديم و بازي مي...
Tuesday, January 13, 2015
در بازي، خطا نکنيد
پيش از عمليات طريق القدس، بچه ها در دانشگاه « جندي شاپور » اهواز بودند و در پاره اي از اوقات، در زمين چمن دانشگاه به ورزش بخصوص فوتبال مي پرداختند....
Tuesday, January 13, 2015
جبهه و فوتبال
صبح ها در پادگان ورزش صبح گاهي داشتيم. مي گفت در موقع حرکتهاي نرمشي به جاي اينکه بگوييم: يک، دو، سه، چهار عبارت مناسبي که رنگ و بوي قرآني داشته...
Tuesday, January 13, 2015