فریاد یازهرایش(س) چشم‌ها را بارانی کرد!
بابا ظاهری ساده و ساکت داشت. با صورتی آفتاب‌سوخته که کلاه سادة سیاه‌رنگی، روشن‌ترش می‌کرد. هر روز می‌دیدی که افسار تلاش را می‌گیرد و آهسته راه...
Tuesday, September 25, 2012
رهبر به خاطر او ماند
داشت می‌ترکید. حس می‌کرد نفسش به سختی بالا می‌آید. هرکار می‌کرد که اخم‌هایش را باز کند، نمی‌توانست. انگار آب جوش ریخته بودند روی سرش، بدنش می‌سوخت،
Tuesday, September 25, 2012
رفاقت به سبک اسپارتاکوس
نوجوانی آرام و بی‌سروصدا وارد پایگاه و ناحیه شد. سه‌شنبه شب و شب جلسه‌ی قرآنی بود. او کمی دورتر ایستاد و نماز مغرب و عشا را خواند. جلسه شروع...
Tuesday, September 25, 2012
حالا می فهمم زندگی یعنی چه؟
«او در پاسداری انقلاب خمینی(ره)کبیر سر از پا نمی شناخت و هر منطقه ای از کشور که نیاز به حضور مسلحانه داشت، ناصر در صف اول داوطلبان قرار داشت.او...
Thursday, September 20, 2012
روز وصل دوستداران یاد باد
عشق به اسلام و ارادت به سرور شهیدان مولا اباعبدالله الحسین (ع) باعث گردید تا تصمیم بگیرد در کسوت شریف و مقدس روحانیت درآمده و در سلک مبلغین دین...
Thursday, September 20, 2012
موتورسیکلت
تازه به گردان آمده بودم که متوجه موتورسیکلتی شدم که کسی از آن استفاده نمی کرد. وقتی علت را پرسیدم، گفتند که هر کس سوار این موتورسیکلت شود، شهید...
Wednesday, August 15, 2012
پای آسیب دیده
پس از رسیدن به محل استراحت و راز و نیاز با معبود خود، به محل خواب رفته و صبح خیلی زود بیدار شدم. پس از نماز و ورزش صبحگاهی تمام افراد دسته ادغامی...
Wednesday, August 15, 2012
نقش روی دیوار
گروه سوم نیز کودکان بودند که ازآنها خاطرات خوش وناخوشی در ذهنمان مانده است که هیچ وقت نمی توانیم فراموش کنیم. پسر بچه های کوچک را می دیدم که...
Wednesday, August 15, 2012
سرباز نجیب
بیمارستان افشار دزفول، مثل دیگر بیمارستان های منطقه خاطرات زیادی برای گفتن دارد. ای کاش می شد در و دیوار این بیمارستان به حرف بیایند و
Wednesday, August 15, 2012
خاطره ای از یک سرباز (سرباز شیدایی)
قبل ازشروع عملیات بدر ما در بیابان های خوزستان به سر می بردیم و خود را برای عملیات آماده می کردیم. معمولاً برای هر مأموریتی مشابه سازی انجام...
Wednesday, August 15, 2012
پیکر پاک شهدای غریب
من محمد حافظی هستم در سال 1374 که به خدمت مقدس سربازی اعزام شده بود. از همان اوایل در کمیسیون نگهداری اسرای جنگ تحمیلی (کمیته بهداشت و درمان)...
Wednesday, August 15, 2012
برجک
اوایل جنگ، ما در اطراف کرخه مستقر بودیم و به دلیل نداشتن سنگر پناهگاه خیلی آسیب پذیربودیم و به همین خاطر، یک بار عراقی ها به سنگر ما نفوذ کرده...
Wednesday, August 15, 2012
بازماندگان کربلای شش
مدت ها بود که جسدش در بین خط خودی و نیروهای بعثی قرار داشت. می گفتند از عملیات کربلای 6 در آن جا مانده است. وقتی از پشت خاکریز به منطقه چشم می...
Wednesday, August 15, 2012
مقاومت حماسه ای سربازان در باشگاه افسران
با توجه به موقعیت جغرافیایی شهر سنندج، به طور کلی تمام قسمت های شهر و جاده های ورودی به شهر، در دست گروهک های ضد انقلاب بود.
Wednesday, August 15, 2012
نبرد در ساحل کرخه
درگیری در ساحل کرخه با از کار انداختن و کشتن سرنشینان یک نفربر عراقی که از آب گذشته بود آغاز شد. بعد، یک سرباز عراقی که با شنا ازآب عبور کرده...
Wednesday, August 15, 2012
میهمانی
اطلاع دادند که عراق قصد دارد از طرف پنجوین نفوذ کند. ساده ترین کار، انهدام پل پنجوین بود تا مانع انتقال نیروهای عراقی شود. پس از شناسایی کامل...
Wednesday, August 15, 2012
شهید بی خیال
معروف بود به «فرمانده بی خیال» (1)، درجه اش استوار بود، ولی دوران سربازی را طی می کرد. به عنوان دیپلم وظیفه به خدمت گروهان یکم از گردان 1 تیپ...
Wednesday, August 15, 2012
نقش موتور سواران
برای اجرای عملیات تعداد سی دستگاه موتور پرشی نو در اختیار گردان قرار گرفت و آموزش هم داده شد که تعدادی آر.پی. چی زن بر ترک موتور سوارها بنشینند...
Wednesday, August 15, 2012
مشکلات دیده بانی
بعد از یک شناسایی کلی و برآورد وضعیت، به دنبال دیده بان ها گشتم تا نتیجه کار آنها را بدانم. مشخص بود که تا آن زمان هیچ گونه پشتیبانی آتش به عمل...
Wednesday, August 15, 2012
شهادت هنگام خداحافظی
بعد از چند روز به منظور تجدید سازمان، تعدادی سرباز جدید به گروهان ما واگذار شده و از این افراد حدود هشت نفر به دسته من اختصاص یافت.
Wednesday, August 15, 2012