Thursday, July 19, 2012
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

شهادت شهید محمدمهدی سیفی (1359ش)

شهادت شهید محمدمهدی سیفی (1359ش)
شهیدیه در پانزدهم فروردین‌ماه سال ۱۳۳۸ش شاهد تولد نوزادی بود که قضا و قدر الهی بر این قرار گرفت تا وی ۲۱ سال بعد یعنی در سال ۱۳۵۹ش از اولین مدافعان میهن اسلامی‌مان در مقابل هجوم رژیم متجاوز بعثی عراق باشد و با حماسه‌آفرینی، نام خود را به‌عنوان اولین شهید این محله و شهرستان میبد در تاریخ دفاع مقدس به یادگار بگذارد. وی را محمدمهدی نام نهادند چه نیکونامی، چرا که به اثبات رساند، هم از پیروان راستین حضرت محمد (ص) و هم از یاوران حضرت مهدی (عج) است... شهید محمدمهدی سیفی در خانواده‌ای متدین و زحمت‌کش چشم به جهان هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بود. محمدمهدی بعد از گذراندن دوران کودکی‌اش که مصادف با قیام تاریخی ۱۵خرداد ۱۳۴۲ش بود، آن هنگام که پا به سن شش سالگی گذاشت، به مدرسه رفت و از همان ابتدا با رنج‌ها و مشقت‌های زندگی آشنا گردید و هم‌زمان با فراگیری دروس و به‌خصوص تعطیلات تابستانی، برای تأمین هزینه تحصیل خود به انجام کارهای متفاوتی پرداخت. او روز‌ها و سال‌ها را با تلاش و کوشش سپری کرد و در این مدت با دستمزدی که از تلاش خود به‌دست می‌آورد، تحصیلاتش را ادامه می‌داد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان رساند و با همتی راسخ‌تر دوره راهنمایی را شروع کرد و با اشتغال به کارهایی چون زیلوبافی، دوران راهنمایی را در مدرسه مفید میبد سپری کرد. محمدمهدی برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه و هنرستان، رشته راه و ساختمان را انتخاب کرد و به‌همین علت، مجبور شد به اردکان برود و به‌منظور فراهم نمودن هزینه تحصیل، علاوه بر انجام کارهای پاره‌وقت ضمن تحصیل، در تعطیلات تابستان برای کسب درآمد بیش‌تر به تهران می‌رفت. دوران تحصیلات متوسطه محمدمهدی، مصادف با سال‌های قبل از انقلاب بود به‌طوری‌که شهید بزرگوار، بار‌ها ناراحتی خود را از محیطی که درآن زمان توسط حکومت برای جوانان و سایر مردم ایجاد شده بود، اظهار کرده بود. محمدمهدی در همان سال‌ها، دیپلمش را گرفت. دوران تحصیلات شهید را می‌توان دوران سازندگی او دانست، چرا که از اوایل کودکی در سایه حمایت مادری مهربان از تبار رسول‌الله (ص) پرورش یافت و در این مدت اکثراً برای تحصیل مخارج زندگی خود به کارهایی از قبیل زیلوبافی، بنایی و برق‌کشی می‌پرداخت و بدین‌طریق بود که وی جوانی مذهبی، رنج‌دیده و غیرتمند بار آمد. پایان تحصیلات وی در هنرستان، مصادف با اوج‌گیری مبارزات انقلاب اسلامی بود و شهید سیفی نیز به‌عنوان یکی از جوانان مسلمان آن زمان به سهم خود، نقش مؤثری در شکل‌گیری این وقایع داشت. اهم فعالیت‌های وی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران بود. او در اغلب تظاهرات و راهپیمایی‌ها علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد و در این جهت نقش اساسی در سازمان‌دهی این راهپیمایی‌ها ایفا می‌نمود، گاهی به پخش اعلامیه‌ها و عکس‌های امام خمینی (ره) نیز می‌پرداخت. فعالیت‌های او بیش‌تر در نازی‌آباد تهران بود. محمدمهدی با همکاری سایر برادران انقلابی‌اش، در آن محل علیه حکومت فاسد پهلوی برنامه‌ریزی‌هایی داشت، مثلاً یکی از مشروب‌فروشی‌های مهم تهران با همت او و سایرین منهدم گردید. وی در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ش در تهران بود و در تسخیر پادگان‌های تهران از جمله پادگان باغ شاه همکاری ثمربخشی داشت و به‌حق باید گفت که وی در آن زمان نیز حق پاسداری را نسبت به اسلام و میهن ادا نمود. لازم به ذکر است که چند ماه قبل از انقلاب، وی با ضایعه درگذشت مادر مهربانش روبه‌رو گشت ولی با این‌همه، نه‌تنها از جریان انقلاب کناره‌گیری نکرد، بلکه بر فعالیت خویش افزود. ولی به هر حال از دست دادن مهم‌ترین حامی و پشتیبان خانواده، برای وی بسیار سخت و ناگوار بود. می‌توان گفت که شهید سیفی یکی از شایسته‌ترین جوانان مسلمان محله شهیدیه در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود. وی به‌طور کامل یک جوان مذهبی بود، به‌طوری‌که در نمازهای جماعت و جمعه شرکتی فعال داشت. حتی در زمان قبل از انقلاب که نمازجمعه به‌طور عمومی در میبد خوانده نمی‌شد و فقط در شهیدیه برگزار می‌شد وی به‌طور مستمر شرکت می‌نمود. شهید، یکی از عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بود و در اکثر مجالس مذهبی مثل روضه‌خوانی و عزاداری سالار شهیدان شرکت می‌نمود. محمدمهدی به‌علت دارا بودن اخلاق اسلامی و کمک به دیگران، در میان مردم محبوب و دوست‌داشتنی بود و مردم از او به نیکی یاد می‌کنند. شهید که از همان کودکی عاشق کار بود، همیشه با نیروی کار خود نیز در امور خیریه شرکت می‌کرد و تا حدی که توان داشت برای خدمت به مردم می‌کوشید. مهربانی و خنده‌رویی شهید، زبان‌زد عام و خاص است. خانواده شهید می‌گویند: «همیشه خنده بر لب داشت و برخورد بسیار خوبی با همه داشت، کوشش می‌کرد اگر اختلاف در میان افراد بود، برطرف سازد.» پدر شهید می‌گوید: «شهید علاقه خاصی به حضرت امام خمینی (ره) داشت. جبهه رفتنش بیش‌تر به‌خاطر حضرت امام (ره) بود و سفارش او بیش‌تر در رابطه با امام (ره) این بود که، هرچه می‌توانید به امام (ره) کمک کنید و پیرو او باشید تا اسلام به پیروزی نهایی برسد.» با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی از جانب رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی ایران، جوانان بسیاری برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی عازم مرز‌ها شدند و شهید سیفی نیز که یکی از جوانان غیرتمند این مرز و بوم بود، وظیفه خود می‌دانست که از اسلام و ایران اسلامی محافظت کند و بدین‌دلیل، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد درآمد. وی پس از طی دوره آموزش سپاه، به‌همراه برادران دیگر به‌عنوان آر.پی.چی‌زن عازم جبهه‌های جنوب شد. پدر شهید می‌گوید: «آخرین دفعه که می‌خواست برود آمد و به من گفت پدرجان! مطمئنم که مادر از رفتن من راضی است می‌خواهم شما هم راضی باشید و من گفتم برو، امیدوارم خدا از تو راضی باشد و با این خداحافظی از ما جدا شد و عازم جبهه‌های حق علیه باطل گردید.» آری! محمدمهدی عازم جبهه شد تا از حریم قرآن دفاع کند. عازم جنگ با دشمن شد تا بگوید جوانان مسلمان در مقابل تجاوزکاران، مردانه می‌جنگند و در این راه اعطای جان کوچک‌ترین فداکاری است زیرا که پیشوای او امام حسین (ع) بود و رهروان چنین پیشوایی، درس را به‌درستی از مولایشان آموخته‌اند که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. پاسدار شهید محمدمهدی سیفی که از آغاز تولد با تربت پاک کربلا، طعم شهادت را از سرچشمه فیض شهادت چشیده بود، سرانجام در تاریخ نوزدهم آذرماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی به‌هنگام دفاع از میهن اسلامی در جبهه آبادان به درجه رفیع شهادت نائل گردید. پیکر مطهرش هفت ماه در زیر آتش دشمن، میهمان خاک تفتیده جنوب بود و بعد از پیدا شدن، به میبد منتقل و پس از یک تشییع جنازه بی‌سابقه به‌عنوان مظهر ایثار و از جان گذشتگی به آغوش گرم خاک سپرده شد.


نظرات کاربران
ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.