م
راهنمایی
سلام
من 37سالمه واردیبهشت پارسال باهمسرم عقد کردیم چون یک هفته به ماه مبارک بود قرارشد مجلس رو بعد از ماه رمضان بگیریم ولی هر دفعه که میگفتم چی شد همسرم عنوان میکرد بسپار بمن کاریت نباشه چون همسرم هنوز درس میخونه چاره ای نداشتم ,قرارشدمجلس رو بگیریم ببینیم چقدر پول میمونه بعد از یک ماه که امتحانای اونم تموم میشه بریم دنبال خرید یا اجاره خونه بهرحال بعد ازیک سال و پرداخت قسمتی از هزینه مراسم از طرف ما جشن رو گرفتیم تا قبل از گرفتن مجلس که همسرم فشار کمتری روش بوداختلاف نظر داشتیم ولی باهم کنار میومدیم تا این که تالار اوکی شد و هزینه ها شروع شد اخلاق همسرم تقریبا از همون زمان بدتر شد ,از اول ازدواج فهمیدم دروغ میگه واسه خاطر این که اشتباه کارش رو پنهان کنه بعضی مسایلی که قولش رو داده بود زد زیرش جدیدا بد دهن شده و خیلی راحت فحش میده خیلی حسوده طوری که من یکی از خواهرام رو دوست دارم اون ازش خوشش نمیاد از خانواده من توقع بیجا داره که مثلا چرا برای من فلان کار رو انجام ندادن سر مسائل کوچیک و بی اهمیت دعوا راه میندازه طوری که تقریبا هر دفعه همو میبینیم اخرش با جروبحث از هم جدا میشیم هر چقدر سعی میکنم با صحبت مشکل رو حل کنم نمیشه چون اصلا منطقی نیست مثلا من میگم توی هر دعوا دو طرف مقصر هستن من قبول دارم که اشتباه کردم ولی اون میگه من مقصر نیستم همیشه تو مقصری هر کاری که انجام بشه اگه خوب پیش نره میگه تو مقصری که این راه رو پیشنهاد دادی طوری که جرات نمیکنم باهش حرف بزنم درمورد خونه ازمن کمک خواست ومن که خونه کوچیکی دارم گفتم حاضرم بفروشم با پس انداز من و خودش یک خونه بهتر بخریم و عنوان کردم که هر کسی به اندازه سرمایه اش سند بنامش باشه ولی اون مدام دعوا راه میندازه و به زور میخواد که تمام خونه بنام اون باشه مرد خوبیه ولی تا وقتی که همه چی مطابق میلش باشه در غیر این صورت جبهه میگیره و چشماش رو روی همه خوبیهام میبنده و مدام هم میگه تو منو درک نمیکنی یک جورایی دیگه خسته شدم به پدرم چون سنش زیاده نمیتونم بگم مشکل رو ولی دوستام میگن بری خونه خودت درست میشه ولی من میترسم بدتر بشه وسال دیگه یک بچه هم به مشکلات اضافه بشه راهنماییم کنین چیکار کنم این قدر سرد شدم که دارم به جدایی فکر میکنم چون این مرد با حرف منطقی میانه نداره زود عصبانی میشه و نمیتونه کنترل کنه خودش رو و میگه مرد عصبانی میشه این طبیعیه زن باید کوتاه بیاد
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، من با توجه به صحبت های شما متوجه شدم هر دو شما از همسرشان انتظاراتی دارند که وقتی برآورده نمیشوند وی را محاکمه میکنند! تعارض و اختلاف در تمامی ازدواجها هست تا آنجایی که هر یک از زوجین میتوانند طومار بزرگی از رفتارهای نامطلوب و ناپسند همسرشان بنویسند؛ اما آنچه در این تعارضات حائز اهمیت است، نحوه برخورد و چگونگی حل مشکلات توسط همسران میباشد. خودخواهی را کنار بگذارید .هر یک از شما بر خودِخود تاکید میکند و آن را مهمتر از دیگری مییابد و اینجا دقیقاً نقطه شروع اختلافات زناشویی میشود.هرگاه زن و شوهر، تنها خود را بخواهند و خواستههای خود را ارجحتر بیابند و صرفاً به دنبال آن باشند و بی توجه به دیگری راه خود را بروند، بیشک وجود اختلاف، حتمی است، به گونهای که نمیتوان تعارضات زندگی را نادیده گرفت و یا آنکه آنها را حل کرد. بنابراین، مقابله و غلبه بر خودخواهی، یکی از پیشنیازهای اساسی برای حل تعارضات و اختلافات زناشویی است. منممنم نکردن و شکستن خود کاذب و نشستن در نگاه دیگری، حلال بسیاری از مشکلات است. ترجیح دادن خواستهها و اولویتهای همسر بر نیازها و اولویتها خود، همچون زمان آشنایی، یکی از روشهایی است که میتواند مانع خودخواهی همسران شود. اجرای این دستورالعمل توسط هر یک از شما ، نه تنها از میزان تعارضات زندگی میکاهد، بلکه منجر به محبت بیشتر و شیرینی زندگی شما میشود.تفاوتهای شخصیتی و برآورده نشدن انتظارات، گاهی زمینهای برای محاکمه و تنبیه فرد مقابل میشود. بدون رودربایستی، تکلیف خودتان را مشخص کنید. آیا میخواهید چارهای برای تعارضات و اختلافات خود با همسر بیابید یا آنکه مایلید با کش دادن مسائل و گاه بزرگنمایی آنها، برای خود و همسرتان دردسر بسازید؟!گاهی برخی از افراد به ظاهر میگویند من هر کاری بتوانم برای حل مشکلاتم انجام میدهم، اما در عمل هیچ نمیکنند و گاه با ندانمکاری یا لجبازی، نه تنها مشکل را حل نمیکنند، بلکه مسائل دیگری را به مسائل قبل اضافه کرده و مشکلات را بیشتر و پیچیدهتر میکنند. در حقیقت، اگر به دنبال صلح و آشتی باشید، میتوانید به آن برسید وگرنه دور چرخهای باطل میچرخید و در نهایت هم کار به جایی نخواهید برد.اختلاف نظر و سلیقه، جزیی جدانشدنی از زندگی زناشویی است و مشکلات زندگی مشترک، صرفاً مختص به ارتباط شما با همسرتان نیست. چه بسا بسیاری از زن و شوهرها اختلاف نظر دارند و حتی ممکن است هر روز بر سر مسائل مختلف، بگو و مگو داشته باشند. نگاه بدبینانه خود به اختلافات و مشاجرات زناشویی را تغییر دهید و بدانید که شما اولین زن و شوهری نیستید و نخواهید بود که اختلاف نظر دارند و بر سر حل مسائل زندگیشان جروبحث میکنند.بهتر است ضربالمثل قدیمی "زن و شوهر دعوا کنند و ابلهان باور کنند" را آویزه گوشتان کنید و بپذیرید که تعارضات و اختلافات شما با همسرتان، نمک زندگی مشترکتان است، تا آنجایی که گاهی چاشنی دعوا، به جای تلخی، زندگیتان را شیرینتر میکند و شما را نسبت به هم عاشقتر و شیداتر؛ به شرط آن که در مصرف آن افراط نکنید و بدانید با پیمودن این ناهمواریها است که میتوانید به شناخت کاملتر از یکدیگر برسید .در جهت پذیرش یکدیگر گام بردارید . و تمام تلاش خود را برای برقراری آرامش و سامان زندگی مشترکتان بکار گیرید. سعی کنید در مواجهه با اختلافات ناگزیر زندگی مشترکتان، صبر پیشه کنید و اساس کار خود را حل تعارضات قرار دهید. بنابر این، توصیه میکنیم کمی تأمل کرده و عاقلانه برخورد کنید. با بیتوجهی و غلبه بر افکار منفی و بیاساس، میتوانید خودتان حلال مشکلات زندگی مشترکتان باشید. بهتر است شروع کننده حرکت اول برای حل تعارض، خودتان باشید. سعی کنید همیشه در این امر از همسرتان پیشی بگیرید. با کنار گذاشتن خشم و عصبانیت موقت در لحظه تعارض، تلاش کنید آرامش را به زندگی خود و همسرتان برگردانید تا به واسطه آن بتوانید با حفظ ارزش خود و کسی که بسیار او را دوست میدارید، پایداری زندگی مشترکتان را تضمین کنید. دوستی همسران با یکدیگر باعث میشود که زوجین نسبت به هم، مهربان و صبور باشند، مۆدبانه برخورد کنند، متواضع باشند، به صحبتهای یکدیگر گوش دهند، یکدیگر را درک کنند، و از همه مهمتر آنکه برای حل تعارضات و مشکلات به وجود آمده، تلاش کنند. همسرانی که دوست یکدیگرند، جریان عشق در زندگیشان را لمس و تجربه میکنند، تا آنجایی که مشکل دیگری را مشکل خود میدانند و برای رفع آن از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند، چرا که یقین دارند خود و همسرشان یک روح در دو تن هستند و هر تن زخمی میتواند روح واحدشان را جریحهدار و زخمی کند.در چنین مواقعی، روانشناسان پیشنهاد میدهند که از رفتارهای معکوس استفاده کنید. در رفتارهای معکوس، شما به جای انجام رفتارهای تلافیجویانه یا انتقامی که الزاماً در تقابل با رفتار همسر است، از رفتارهای دقیقاً متضاد با رفتارهای همسر استفاده میکنید. مثلاً، اگر میخواهید در برابر بهانهجوییها و عصبانیتهای همسرتان، شما هم خشمگین و عصبانی شوید و از رفتارهای نامطلوبی چون قهر و داد و فریاد کردن استفاده نمایید، بهتر است سعی کنید بدون تلافی کردن یا ابراز خشم، رفتار نامطلوب همسرتان را از یاد ببرید و با لبخندی بر لب، سکوتی نشان از محبت داشته باشید.کار سادهای نیست، اما بسیار مفید است. با اندکی تمرین و جدیت در تلاش جدیدتان برای برخورد با رفتارهای ناپسند همسر، میتوانید جواب بدی او را به خوبی پاسخ دهید. در مثال بالا، به جای داد و فریاد کردن، بدگویی و... میتوانید در کمال آرامش و احترام و بدون هیچ توهین و انتقادی، برای او توضیح دهید که چرا از رفتارش آزردهخاطرید و ترجیح میدهید چه رفتاری داشته باشد. از سوی دیگر، با این رفتار، همسرتان را نیز به رفتارش آگاه کردهاید و به او یادآور شدهاید که معایب رفتارش چیست و چگونه میتواند آنها را برطرف کند.خواهر گلم شما برای اصلاح روابطتان یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان اگر زمان اضافه آمد حتی میتوانید بر سر مسائل جذاب بین خودتان صحبت کنید در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت ان را ببینید .حتما ساعت و زمان خاص و یک تعهد دو طرفه در اجرای این تکنیک که مورد نیاز هست را رعایت کنید . خیلی از زوجها نسبت به همسرشان احساس مالكیت میكنند، مثلا اینكه «او زن من است»، «شوهر من است» به همین دلیل مرتب او را چك میكنند، به او زنگ میزنند، او را كنترل میكنند، از او میخواهند رفتارش را عوض كند مثلا فلان كار را بكند، فلان گونه نباشد و... این مورد حتما به رابطه آسیب میرساند، ممكن است ابتدای رابطه طرف مقابل به خاطر دوست داشتن یا احترام خواستههای همسرش را برآورده كند ولی به مرور احساس دلزدگی میكند، اعتمادبهنفسش را از دست میدهد و از رابطه دلسرد میشود. «رابطه دو زوج مثل دو ستون زیر یك سقف است، اگر این دو ستون از یك حدی بیشتر به هم نزدیك شوند سقف میریزد و اگر از حدی بیشتر از هم دور شوند باز هم سقف میریزد.» وقتی احساس مالكیت زیاد شود یعنی زوج از یك حدی بیشتر به هم نزدیك شدهاند و بهحریمهای یكدیگر نفوذ كردهاند این میتواند آسیب زننده باشد. خیلی از اوقات نمیتوانیم قبول كنیم طرف مقابل متفاوت از ما فكر میكند و همین امر میتواند حسابی آسیبزننده باشد. در یك خانواده یك خواهر و برادر كه والدین یكسان هم دارند تفاوتهای زیادی با هم دارند چه برسد به 2 زوج كه از 2 دنیای متفاوت با خانوادههای مختلف آمدهاند. باید تفاوتها را پذیرفت، اگر بخواهید مرتب طرف مقابل را زیر سوال برده و او را به خاطر عادتهایش بازخواست كنید، بحثها شروع خواهد شد بنابراین اول باید بپذیرید با هم اختلاف سلیقه دارید و بعد با هم فكر كنید كه چگونه به نقطه اشتراك برسید.وسط یك كاغذ دایرهای بكشید و مشكلات خود را به صورت یك تیتر كلی درون دایره بنویسید مثلا «اخلاق شوهرم » یا.... حالا در سمت راست دایره 4خط بیرون بكشید(مثل پاهای هشتپا) و زیر هركدام از این خطها علتهایی كه باعث به وجود آمدن این مسئله شدهاند را بنویسید. در سمت چپ، چهار پای دیگر هشتپا را بكشید و روی خطها راهكارهایی كه برای هركدام از علتها وجود دارد را بنویسید تا كاملا مسئله برایتان روشن شود.باید بدانید وقتی نتوانید مسئله را به درستی ببينید، وقتی نتوانید علتهایش را به درستی پیدا كنید، بهطور طبیعی قادر به ارائه راهكار برای حل آن نیز نخواهید بود.وقتی ازدواج میكنید ضمن احترامی كه برای پدر و مادرها قائلید باید اولویت اول را به همسرتان بدهید و نظر او برایتان مهمتر از هركس دیگر باشد تا زندگیتان را بهتر مدیریت كنید. به شما توصیه میكنم اجازه ندهید هیچكس و هیچ حرفی بین شما و همسرتان قرار بگیرد، بلكه باید سعی كنید زندگیتان را مدیریت كنید تا به هم نریزد. وقتي فرد به شخص مقابل احترام مي گذارد گويي به خودش احترام گذاشته به ويژه زمانيكه طرف مقابل همسرش باشد. او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنيد و دائماً تصميماتش را به باد انتقاد نگيريد.در شرايط عصبانيت خود را كنترل كرده و با بحث منطقي به دعوا خاتمه دهد. با آرزوی خوشبختی و آرامش در کنار همسرتان برای شما