ناشناس
مشکل درا همسرم
سلام22سالمه 7ساله ازدواج کردم از اول آشنایی با همسرم مشکل خیانت داشتم همسرم از همون اوایل رابطه با خانم های زیادی داشت وهر موقع که مچشو میرفتم ازم عذرخواهی میکرد و میگفت دیگه انجام نمیدم ولی یه مدت که میگذشت دوباره انجام میداد.ولی چون من دوستش داشتم هر موقع ازم عذرخواهی میکرد میبخشیدمش.الانم همچنان خیانت میکنه هیچی براش کم نزاشتم از همه لحاظ ولی اخلاقش خیلی بده و من دیگه نمیتونم تحملش کنم خیلی باهام بد رفتاری کرده و من الان انقدر ازش متنفر شدم که اجازه ی اومدن سمتمو بهش نمیدم مشکلم بچه هامن 2تا بچه دارم2ساله و 11ماهه که خونوادم برای جدایی اون ها رو بهانه کردن نمیدونم چیکار کنم چه جوری از بچه هام بگذرم در ضمن شوهرم قرص ترامادلم مصرف میکنه و هیچ محبت.گردش هیچ چیز برای من انجام نداده من باید چیکار کنم تو روخدا یه راهی برام بزارید
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ، اول از هرچیز شما باید آرامش خود را حفظ کنید .چون در حال حاضر شما دارای دو فرزند نیز هستید و شرایط بسیار حساسی دارید و نباید نگرانی و استرس به خودتان وارد کنید که زندگی و آینده آن فرزندان معصوم و بی گناه شما به خطر می افتد .ویژگی تنوع طلبی در اکثر آقایان وجود دارد ولی این دلیل نمیشود که به شما و زندگیش علاقه نداشته باشد .خیانت و بیوفایی اعتماد رابطه را برهم میزند. اجازه بدهید صادق باشیم…هیچ تضمین ۱۰۰ درصدی وجود ندارد که همسرتان دوباره خیانت نکند. همچنین، هیچ ضمانتی هم نیست که همسرتان دوباره خیانت کند!این واقعیت همه زندگیها و روابط است. پیشبینی آنها تقریباً غیرممکن است.این احتمال وجود دارد که وقتی عاشق همسرتان شدید و شما دو نفر زندگیتان را شروع کردید، هیچ وقت حدس نمیزدید که بخواهد به شما خیانت کند. شاید نگرانیها و دغدغههای خودتان را داشتهاید اما احتمال اینکه فکر کرده باشید همسرتان خیانت کند بسیار کم است.حالا، اگر تصمیم دارید که اعتماد از دست رفته را دوباره بسازید و رابطهتان را ترمیم کنید، ممکن است ذهنتان مملو از ترس شکسته شدن دوباره دلتان و خیانت دوباره همسرتان باشد. این ترسها قابل درک هستند و ممکن است سر راه ساختن دوباره رابطهتان قرار گیرند.دلتان نمیخواهد دروغ بشنوید و دوباره بخاطر خیانت صدمه ببینید و میدانید که باید محتاط باشید. این احتیاط ممکن است شما را از رفتن به استقبال التیام رابطه و رشد آن که برای نجات رابطهتان مهم است، عقب بکشاند.به نظر میرسد در عین اینکه یک قدم به جلو برمیدارید، چندین قدم به عقب میروید ، میتوانید عاقل و هوشیار باشید و درعین حال احتیاطی که شما را عقب نگه میدارد را رها کنید.به طور كلي دلايل بروز خيانت در مردان را در عوامل مختلفي بايد جستجو كرد، دلايلي چون كم شدن عشق و علاقه ميان زوجين. اغلب مرداني كه به همسرانشان خيانت ميكنند در توجيه رفتار نادرست خود، رفتارهاي زشت، نق زدنهاي دائمي و نزاعها و مجادلههاي همسر خود را عامل رفتار خود ميدانند و معتقدند كه خيانت بهترين راه فرار از خانه و خانواده است. همين مردان عدم جذابيت همسر خود را از عوامل ديگر ميدانند و گلهمند هستند از اين كه همسرشان ديگر مانند سابق به ظاهر خود نميرسد و توجه چنداني به آرايش و پوشش خود ندارد. اگر چه دلايل فوق تا حدودي درست است ولي بوا لهوسي و هوسراني اين مردان را نميتوان انكار كرد. اين مردان توانايي نه گفتن در روابط جنسي را ندارند و حتي ممكن است شرايطي براي آنها پيش آيد كه نتوانند در مقابلش خودداري كنند. همچنين بسياري از مردان نيز مايلند بدانند كه چقدر از نظر ساير زنان جالبند و از جذابيت برخوردارند و به خاطر وجود همين حس برتريجويي به سوي روابط غيرمشروع كشيده ميشوند. گرايش مردان متاهل به سوي زنان ديگر صرفا به دليل نيل به اهداف جنسي نيست. بلكه مشكلات عاطفي، روحي و رواني دورههاي مختلف زندگي در اين باره نقش بسزايي دارد چرا كه اين افراد وقتي به هر دليلي در خانه، اجتماع و زندگي مشترك با كمبودها و بيتوجهيهاي عاطفي روبهرو ميشوند ناخواسته از مسير اصلي زندگي منحرف ميشوند. عدم رغبت همسر به داشتن روابط جنسي با شوهر يكي از عوامل مهم براي بروز خيانت در مردان بهشمار ميرود كه از مهمترين علل خيانت مردان اين است كه اين مردان همسر را براي گذران امورات زندگي انتخاب ميكنند و در اين ميان عشق و محبت بسيار كمرنگ است. پس خواهر عزیز سعی کنید اگر ایرادی در سبک همسرداری شما وجود دارد رفع کنید و بدانید اگر شیرینی رابطه خود را به او نشان دهید بسیاری ازمشکلات حل خواهد شد .به محل کار همسرتان هر ازگاهی رفت و آمد داشته باشید حتی یک هدیه کوچک برایش ببرید. و در آینده هرازگاهی به صورت تصادفی فرزند خود را به محل کار ببرید تا برای همسرتان یادآوری کنیدکه متعهد به خانواده باشد .ولی در این کار افراط نکنید . شما حتما باید در کلاس ها و فعالیت های هنری و ورزشی شرکت کنید ، که شما را از فکرهای مزاحم و وسواس گونه رها کند و نشاط به شما بدهد .مطمئن باشید هرچه قدر مایوس باشید بیشتر ضربه خواهید خورد .شما در این زندگی سهم دارید و دو فرزند از این رابطه دارید .به هیچ عنوان نباید میدان را خالی کنید و سهم خود را از این زندگی نادیده بگیرید .به هیچ عنوان به طلاق فکر نکنید . شما وظایف خود را انجام دهید و عملکردهمسر خود را به خودش واگذار کنید .ما مسئول رفتار همسر خود نیستیم شما قرار نیست که مانند مادر مدام رفتار همسر خود را چک کنید بلکه باید مانند یک معشوقه با جذابیت و اعتماد به نفس با همسر خود رفتار کنید و اصلا در شان خود نبنید که او را چک کنید شما قرار نیست برای حفظ شوهرتان از خیانت دست و پا بزنید .اعتماد به نفس شما همسرتان را مجذوب شما نگه خواهد داشت .شما می توانید او را نبخشید و با قلبی پر از کینه به خانه ی پدری بروید و با زندگی تان قماری بزرگ کنید. قماری که مطمئنا برنده ای نخواهد داشت و نه تنها همسرتان بلکه فرزندانتان و حتی خود شما هم بازنده این قمار هستید . چون از بین بردن پایه های زندگی می تواند آواری و سیلی به راه اندازد که همه را با خود به جهنمی ببرد که انتهایش معلوم نیست... شما می توانید انتقامی سخت از همسرتان بگیرید اما مطمئن باشید که این اتش زیر خاکستر می تواند خیلی ها را با خود بسوزاند مثلا پدر و مادر شما ، که شاید در این سن دیگر توان تحمل مصیبت از بین رفتن زندگی فرزندشان را نداشته باشند و کودکان معصوم شما، بسیاری از بیاعتناییهای کودک به دنیا ،هنگام جدایی والدین پیش میآید و این از آن جهت است که روح محدود و کوچک طفل، نمیتواند آن را تحمل کند.کودکان پس از طلاق و جدایی والدین، حقیقتا یتیم میشوند. مخصوصا اگر خردسال باشند دردشان عظیمتر است؛ چون طفل در هر سطحی از آسایش و امکانات باشد، باز نیاز به مادر و پدر دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمیتوانند خود را به مادر یا پدر برساند و برای دیدار آنان باید منتظر اوقات رسمی باشند.حاصل طلاق، دربهدر کردن و نابسامانی فرزندان و به خود واگذاشتن آن ها یا سپردن فرزند به دست نامادری یا ناپدری است که ممکن است آنها را زجر بدهند. پس از طلاق، کودک مجسمهای متحرک و عروسکی است که گاهی نزد مادر، زمانی پیش پدر، هنگامی نزد عمه، خاله، دایی و گاهی هم در پرورشگاه است و پیداست این دست به دست شدنها، عادت یافتن لحظهای به خویها و تربیتها و فرهنگهای متفاوت چه تاثیری نامطلوب در روان کودک و در فرم تربیتی او میگذارد. طلاق تاثیر منفی در رشد آن ها خواهد گذاشت ، کودکانی که از مادر یا پدر جدا شدهاند، رشدشان کمتر از آنانی است که از والدین خود، جدا نیستند؛ فقدان مادر یا پدر جلوی شکوفا شدن کودکان را در تمام زمینهها میگیرد و در شخصیت عاطفی آنها اثر منفی میگذارد.کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف سیراب نیست و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد .بالاخره کودکی که والدین آنان از هم جدا شدهاند، در اکثر موارد کودکی عادی و بهنجار نخواهد شد . میزان خوشحالی و موفقیت ما در زندگی تا حد زیادی به توانایی ما در حل مسئله بستگی دارد. بنابراین به جای پاک کردن صورت مسئله ، به دنبال حل مسئله باشید .....پس دوست عزیزم از شما می خواهم همانطور که در سخت ترین سختی های زندگی تان بهترین تصمیم ها را گرفته اید اینبار به آن بخشی از احساسات خود که می خواهد زندگی تان حفظ شود، اهمیت دهید و منطقی تصمیم بگیرید...منطقی که شما را بزرگ خواهد کرد.همانطور که تا الان بزرگی خود را نشان دادید دستتان را روی قلبتان بگذارید و از خداوند گشایش قلبتان را بخواهید . از خدا بخواهید که قلبتان بزرگ شود به بزرگی خودش ، به بزرگی و رحمانی خداوندی که تمام عمر ستار العیوب ما بوده و هیچ گاه ما را نه تنها رسوا نکرده بلکه همیشه بخشیده و فرصت جبران داده ...پس شما هم می توانید همسرتان را ببخشید . می توانید بخاطر عشقی دو طرفه از گناهی بگذرید که شاید مقصر صد درصد نبوده ! شاید برایش دام پهن شده ! شاید خودش هم هنوز باورش نمی شود که با زندگی اش و عشق شما چه کرده...پس لازم است که خود را آرام کنید . شما می توانید با فکر کردن به حکمت های نهان این قضیه خود را آرام کنید...مثلا شاید بیشتر قدر شما را بداند و متوجه شود که بیرون از دایره ی خانواده اش خبری نیست ! و زنان دیگر آنطوری که می نمایانند هم نیستند و ... و شاید این اتفاق باعث شود که همسرتان همیشه پیش خوبی های شما شرمنده باشد و ... و خیلی شاید ها و حکمت هایی که به عقل و ذهن ما نمی رسد اما خداوندی که تا امروز نگهبان زندگی و قلب همسرتان بوده بهتر می داند... به احتمال زیاد سرزنش های شما باعث شده که او را به لجبازی وادارید و حرمت های بینتان شکسته شود . پس باید هر چه زودتر تکلیفتان را با خود مشخص کنید اگر قصد زندگی دارید، این راه شما را به هدفتان نمی رساند و باعث می شوید که روز به روز از همسرتان دور و دورتر شوید . پس بر احساسات خود غلبه کنید و نگذارید وجهه خوب فداکاریتان شکسته شود. نشان دهید که در سخت ترین شرایط هم شما حرمت ها را حفظ می کنید و او را شرمنده خوبی های همیشگی تان می کنید. الته این نکته را هم بگویم که نباید انتظار داشته باشید او همیشه جلوی شما سرشکسته و سر به زیر باشد! واقعیت این است که اگر غرور مرد را بشکنید و اصرار داشته باشید که او را خوار کنید و بخواهید او را در مقابل خود بشکنید شاید موفق شوید اما چیزی که به آن می رسید مرد دلخواهتان نخواهد بود زیرا غرور و عزت را از مرد بگیرید دیگر مردانگی ندارد و دیگر به بند کشیدنش افتخاری نخواهد بود.پس دوست عزیزم .نفسی عمیق بکش و چشم هایت را ببند و تصور کن که اگر این خطا از پسرت سر می زد و یا حتی از برادرت سر می زد چه توقعی از عروست داشتی ؟ چه توقعی از همسر برادرت داشتی؟ حتما توقع داشتی که آنها از خطای او بگذرند . پس شما هم بگذرید . پس فرصت دوباره شما تنها به او نخواهد بود . شما به خودتان هم فرصت دهید تا دوست داشته شوید .من نمی گویم که ناراحت نباشید می گویم احساس خود را مدیریت کنید یعنی مثل همیشه خوب باشید و در مقابل فرزندانتان پدرش را بستایید اما در خلوت هایتان به آرامی در حالیکه سرتان را بر سینه اش گذاشته اید از رنجتان بگویید بگویید که چقدر روزهای تلخی برایتان بود بگذارید اشک های شما را با دستانش پاک کند . بگذارید و به او فرصت دهید تا قلبتان را دوباره بدست اورد. خود را از محبتش و از آرامش زیر یک سقف بودن محروم نکنید. به شما که زنی پاک و با اعتقاد هستید می گویم زیرا هضم این حرف ها برای هر کسی ممکن نیست . حتی خوب همسرداری کردن نیز باید برای به انحصاردرآوردن محبت شوهر نباشد بلکه برای رضای خداوند باشد. چرا که سه خاصیت دارد: اول: تلاش ما در آخرت نتیجه دارد .دوم: اگر باهمه تلاش موفق نشدیم سرخورده نمیشویم سوم: مبتلا به حرص زدن نمیشویم چون وظیفه خود را انجام داده ایم و نتیجه را به خداوند واگذار کرده ایم. برای آزاد کردن عقل از احساسات وهیجانها که اولین منزل رسیدن به حقیقت است ،خواهر با ایمان خودم ، این بار هم به او توکل کنید وآرام شدن قلبتان را از او بخواهید . از او بخواهید که از این امتحان سخت هم سربلند بیرون بیایید. شاید پاداشی بزرگ انتظار شما را می کشد پاداشی به بزرگی قرب او .... پس این فرصت را از خود نگیرید که پیش خداوند با گذشتتان و حفظ زندگیتان عزیز شوید و از بندگان مقربش باشید.هرگز تصور نکنید با فاصله گرفتن از شوهرتان شرایط و زندگیتان بهتر میشود ، بلکه با این کار زندگی را بر خودتان و دو فرزندتان سخت تر خواهید کرد ، خواهر عزیزم ، شما با اهمیت دادن به نیاز جنسی شوهرتان و گاهی پیش قدم شدن در این رابطه ، میتوانید گره های کور رابطه خود را به مرور اصلاح کنید .حتی اگر در مراحل اولیه هم با اکراه این کار را انجام میدهید ولی حتی به اجبار خودتان را مشتاق نشان دهید ما باید گاهی با تظاهر و تلقین خود را به سمت مصلحت ها ببریم تا نتیجه شیرین آن را بعد از چند هفته و یا چند ماه ببینیم . شما با دوری از او، در گناهه، کشیده شدن ایشان به سمت اعتیاد و روابط فرازناشویی ایشان سهیم خواهید شد و آن کارها را شدت میدهید ، همچنین وجهیه با اقتدار پدر را برای بچه هایتان تخریب خواهید کرد و از همان ابتدا فرزندان ،پدر را حامی خود نخواهند دید و این شدنی نیست جز با دستان پر توان یک زن مدبرچون شما ،در خانواده که این کانون گرم را به وجود بیاورد و خیلی زود دلسرد نشود ، خواهر گلم شما برای اصلاح روابطتان یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید اگر چه سخت است ولی شما باید خود را وادار به این کار کنید و بدانید شوهر شما دچار کمبود اعتماد به نفس شده و اگر این ادامه پیدا کند ضرر اصلی آن نه تنها به خودش بلکه به شما و فرزندانتان خواهد رسید ، پس تکنیک گفته شده را عملیاتی کنید ، در این تکنیک ،هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان ،در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت ان را ببینید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسر و فرزندان دلبندتان