با سلام و احترام سوالی دارم. یعنی سوالاتی دارم. که خیلی وقته من رو درگیر خودش کرده شما به اعتقاداتون. اگر میخواهید به سوالاتم احساساتی جواب بدید. لطفا اصلا جواب ندید. چون من بعد از ۳۵ سال سن دنبال راضی کردن خودم نیومدم. دنبال حقیقتم. لطفا منطقی و رو راست جواب بدید. اگر احساسات و نظر خودتون رو بگید. پذیرانخواهم بود. ولطفا پاسخ من رو به صورت شخصی به ایمیلم ارسال بفرمایید دختری ۳۵ ساله مجرد ولیسانس مامایی و مذهبی هستم که خیلی اعتقادم به خدا زیاد بودو همیشه توکل به خدا داشتم خدا همه ی زندگی من بود حتی خیلی از مردم من رو میدیدند میپرسیدند. که آیا حوزوی هستم اما من مدتی هست که دیدم نسبت به خدا عوض شده وحتی اونقدری این دیدم تغییر کرده که آماده اینم که دین رو بزارم کنار. من از بچگی هم شاهد تحقیر و طعنه های مادرم توسط پدرم بودم. و زندگیم همیشه پر از استرس بود و متوجه فرق گذاشتن پدرم بین ما و برادرم بودم یک برادر و چند خواهریم این ها رو فراموش کردم بعد از سالیان سال ارتباطم با خدا شکل گرفت اما الان میبینم دنیا هر چی هست برای مردها هستش حتی از همه ی دردهام رو به قرآن آورده بودم. ولی میبینم همه ی جای قرآن مخاطبِ خدا مردها هستند. و خدا در قرآن مستقیم با مردها حرف میزنه ولی با زنها نه طوری که دیگه قرآن رو کنار گذاشتم. حالم داره از خوندن قرآن بهم میخوره زن رو آدم حقیری میبینم که باید تمام نیاز های مرد رو برطرف کنه زن مثل ملکه ی مورچه هاست که توی لونه فقط میخوره و تخم میگذاره مثل یه وسیله ای که فقط کارش تکثیره. اونوقت زن رو یه ملکه تعبیر میکنن حق دارن خدا زن رو از نظر عقلی و هم از نظر هوش کمتر وضعیفتر از مرد خلق کرد حالا کاری به چند تایی از زنهای باهوش که از دست خدا در رفته ندارم. خدا زن رو ناقص خلق کرده اونوقت به خودش میگه احسن الخالقین مردها اگر بخواهند هر گناهی هم کنند از نظر جنسی هیچ کس نمیفهمه. اما یه یه دختر (که از این بیماران مطبم داشتم ) بخاطر پرده ی بکارت به خاطر ندونستن یه سری مسائل که هر دختری باید بدونه . موقع بلوغ و شروع عادت ماهانه با ترس و دلهرگی به اشتباه با دست خودش بکارتشو از بین ببره این بکارت سالیان ساله دختر هایی پاک ومحجبه و دین دار رو زجر داده. افسردی گرفته. نتونسته با کسی حرف بزنه نتونسته به مادرش بگه. ازش بپرسه. با وجود خانواده ای به شدت تعصبی این دختر تا چندین سال بالای ۲۰ ساله افسردگی داره وکم نیستند این دخترا. اونوقت خدا با این نقص زن رو خلق کرده. به خودشم گفته احسن الخالقین. دنیا با این عظمتش اگر ۱۰۰۰ برابر هم بشه. باز هم در نظر من هیچ ارزشی نداره. دیگه خدا از چشمم افتاده. اگر خدا خالقی داشت اگر خدا خدایی داشت حتما پیش خدای خدا شکایتش رو میبردم نیمی از ژن بچه از مرده و نیمی دیگه از زن. اما زمانی که مرد از زن خوشش نیاد بچه رو بر میداره و میره این حقو داره. اما این ظلمه. کجاش عدالتهمگه مادر آدم نیست مادر اگه هسچ وقت نتونه ازدواج کنه کنه چی که اونوقت این رو به نام عدالت که مادر بتونه با آزادی بیشتر بره خونه ی یه مرد دیگه که اونم همین بلا رو سرش بیاره. . بچه به نام پدره. این ظلمه. زن کجای دنیا جا داره. زن حتی دیه اش نصف مرد هست. این هم ظلمه. ظلمه. ظلمه. کجاش عدالته. خیلی از زنها دارن بیرون خونه کار میکنن ارث زن نصف مرده. این هم ظلمه. زنهایی که کسی رو ندارن برادر بزاره بره. یه روز از راه بیاد خونه و بگه فلان اتفاق بیافته من میرم خونه رو میفروشم. اونوقت خونه رو بفروشه و سهم خودشو برداره بره. اونم دوبرابر این ظلم نیست. این ظلمه مرد اگه مرده. بره کار کنه. مردها حق انتخاب بیشتری برای کار کردن بیرون خونه دارن. هر کاری میتونن انجام بدن. حق بیرون کار کردن و عشق و حال مال اونها ارث دوبرابر هم مال اونها. زن این وسط هیچی نیست زن تا وقتی خونه ی پدره. تحت فرمان وسلطه ی پدره. وقتی هم ازدواج کنه باید تحت سلطه مرد باشه. این ظلمه. حق نداشته باشه از مال خودشم هم انفاق کنه. باید از شوهر اجازه بگیره. اینهارو از دید من که دختر مذهبی بودم برداشت کنید. که هیچ چیزی رو به بدی نمیدیدم. وهمه ی ذهنم پاک بود از هیچ دو رویی و ریا و خیانت در وجودم خبری نبود. والبته نیست هر مثالی میزنم همش از مردهایی هست که همسران پاکی داشتند اما به خاطر مرد بودن حق جسارت به خودشون میدند اما مردهایی که توی خیابون به خودشون اجازه جسارت به خانوم ها رو میدن. یا مردهایی که توی خیابون اجازه ی جسارت به همسران خودشون رو میدن. خانمی بود که شوهرش توی خیابون به زشتی و جسارت با صدای بلند باهاش حرف میزد و اون زن از شرم داغون شد فکر کنم کتکش هم زد اما خدا در قرآن اجازه ی کتک زدن داده به مرد. خدا اگه مردها رو میشناخت. پس برای اینکه اونها از این حق سوء استفاده نکنن میتونست حداقل توی قران این رو بیان نکنه. اما کرده. این از همه بیشتر باعث میشه از خدا متفر بشم. چرا که من از بچگی میدیم مردهایی که زنهاشون رو کتک میزدند و بهشون زور میگفتند. خدا خیلی ظالمه. احسن اخالقین نیست. این آخوندا یا کسانی که میان این حرفها رو تفسیر میکنن. الکی انگار کیی چیزی نمیفهمه میگن فلان جای قران خدا زن رو در کنار مرد آورده اما خدا فقط مرد رو در کنار زن آورده. واصلا دلیل بر برابری زن و مرد نیست این تفسیر برابری زن و مرد. همه اش بخخاطر این هست که مردها حالا یه برابری اضافه کنند هیچ چیزی از آزادیشون به مخاطره نمیافته. اما راحتتر به هدفهاشون میرسن. زن ها هرچه قدر ساکت تر این به نفع آقایونه. شاید این دنیا. واقعا بر اساس فعل وانفعالات شیمیایی به وجود اومده یعنی خودش خلق شده. وشاید خدایی وجود نداره من خیلی خوابهای معنوی زیادی میدیدم. از امام حسین امام علی امام زمان. حتی یک شب خواب دیدم سرم روی زانوی امام زمان گذاشتم و ایشون دستاشون رو بلند کردند و برای من دعا کردند. چرا این دین و مذهب این جوریه؟. این چه دین و مذهبی هست؟. من دیگه جایی برای احساس گناه برام نمونده. حتی به خدا گفتم اگر میخواهی به خاطر حرفهام و سوالاتم. من رو بهوجهنمت بندازی پس جهنمت رو برام آماده کن. چون اگه حقیقت رو بهم نشون نده. دیگه به سمتش نمیرم. نماز میخونم اما اجباری از ازدواج هم میترسم یه جوری پردم مانع ازدواجم بوده به پدرم احترام میگذاشتم. اما دیگه قلبا زیاد دوستش ندارم از خدا بیزارم که من رو خلق کرد این همه درد به من داد. من اصلا به خاطر سختی های زندگیم نمیگم چرا ولی از اینکه خدا من رو زن آفریده. ازش بیزارم. یه جوری از خدا بدم میاد به شدت. دیگه نمیتونم. بهش بگم تو بخشنده ای. خدا واقعا زن رو حقیر خلق کرده این متن رو خوندم لطفا در پیغامی دیگه اینرو بخونید و به سوالم جواب بدید. 👇 فکر کنم این پیغام به خاطر حجم زیاد ارسال نشه.