م

سلام من دختری 15 ساله هستم که پسری17ساله عاشقم شده...

سلام من دختری 15 ساله هستم که پسری17ساله عاشقم شده است او سید هست و با خانواده ماهم قوم و خویش هستند او رشته تجربی میخونه و طبق گفته خودش که میگه من به خاطر اینکه مامانت گفته من دخترم رو به کسی میدم که پزشکی قبول شه این رشته رو رفتم اون میگه به خاطر من نذر کرده به خاطرم قران میخونه...در کل خونواده پاکی هستن اون از بچه گی منو میخواسته میدونین ازمن خواست که جواب قطعی بهش بدم که دوسش دارم یا نه منم گفتم اره بعد اونم از من خواست بعضی وقت ها تلفنی با هم حرف بزنیم تا بعد که رفتیم دانشگاه اون بیاد خاستگاری میشه منو راهنمایی کنید که ایا کار درستی کردم که بهش گفتم دوسش دارم؟؟؟ خواهشا کمک کنید ممنون منتظر جوابتون هستم.
Sunday, March 31, 2013
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

م

سلام من دختری 15 ساله هستم که پسری17ساله عاشقم شده...

م ( تحصیلات : دبیرستان ، 15 ساله )

سلام من دختری 15 ساله هستم که پسری17ساله عاشقم شده است او سید هست و با خانواده ماهم قوم و خویش هستند او رشته تجربی میخونه و طبق گفته خودش که میگه من به خاطر اینکه مامانت گفته من دخترم رو به کسی میدم که پزشکی قبول شه این رشته رو رفتم اون میگه به خاطر من نذر کرده به خاطرم قران میخونه...در کل خونواده پاکی هستن اون از بچه گی منو میخواسته میدونین ازمن خواست که جواب قطعی بهش بدم که دوسش دارم یا نه منم گفتم اره بعد اونم از من خواست بعضی وقت ها تلفنی با هم حرف بزنیم تا بعد که رفتیم دانشگاه اون بیاد خاستگاری میشه منو راهنمایی کنید که ایا کار درستی کردم که بهش گفتم دوسش دارم؟؟؟ خواهشا کمک کنید ممنون منتظر جوابتون هستم.


مشاور: سید حبیب الله احمدی

باسلام. در صدق و حسن نیت شما شکی نیست. مشخص است که شما واقعاً به قصد ازدواج با ایشان وارد صحبت و رابطه شده اید. تخصص من هم روانشناسی بالینی است و صلاحیت یک کارشناس مذهبی را ندارم که از نظر اخلاقی و فقهی به شما بگویم که رابطه ی شما چه حکمی داشته یا دارد. ولی براساس تخصص خودم نکاتی را در مورد ماهیت رابطه ی شما و آینده ی احتمالی آن، بیان می کنم و تصمیم گیری برای ادامه یا عدم ادامه ی آن را به شما واگذار می کنم. امروزه این یک نکته ی کاملاً مسلم و تأیید شده در علم روانشناسی است که دوره ی نوجوانی، یعنی دوره ی سنی که هم شما و هم ایشان در بطن آن قرار دارید، دوره ی حاکمیت هیجانات و عواطف است. معمولاً در هیچ دوره ی سنی،‌ هیجانات به شکلی که در دوره ی نوجوانی تجربه می شوند،‌ تجربه نخواهند شد. به همین دلیل است که معمولاً‌ داغ ترین عشق و علاقه ها یا در دوره ی نوجوانی بروز می یابند و یا در بزرگسالانی که به لحاظ رشد هویتی و شخصیتی، به پختگی لازم نرسیده و هنوز در وضعیت دوره ی نوجوانی، قرار دارند. هنگامی که یک نوجوان، در معرض چنین عشق های داغی قرار می گیرد، سیستم شناختی (یعنی افکار و باورها و نگرش ها) او نیز در خدمت این هیجان عمیق و قوی، قرار می گیرد. این بسیار متداول است که هنگامی که چنین هیجانی تجربه می شود،‌ فرد باور دارد که بدون طرف مقابل نمی تواند زندگی کند، تحصیل کند و ... یا اینکه تنها آرزوی زندگیش بودن با او است و اگر با او باشد هیچ مشکلی در زندگی نخواهد داشت و هیچ چیزی نمی تواند ناراحتش کند تا زمانی که با او است و ... . اگرچه این مصداق ها بسیار افراطی و کلیشه ای به نظر می رسند ولی واقعیت این است که وقتی یک نوجوان، در حال تجربه ی یک عشق داغ است، چنین نگرش ها یا نگرش های مشابهی، در او ایجاد می شوند و به عمیق ترین و مستحکم ترین باورهای او تبدیل خواهند شد. اما فکر می کنید که این نگرش ها تا چه زمانی دوام می آورند؟ پاسخ این است که تا زمانیکه که علت و عامل مولد آن ها دوام بیاورد. به عبارت دیگر، چون این نگرش ها روبنای آن هیجانات داغ و افراطی هستند، فقط تا هنگامی تداوم خواهند داشت که آن هیجانات، تداوم داشته باشند. فکر می کنید آن هیجانات، تا چه زمانی دوام داشته باشند؟ پاسخ این است که اگر فرد، یک رشد روانشناختی سالم و بهنجار داشته باشد، این هیجانات در اوایل بزرگسالی یعنی حدود سن بیست تا بیست و پنج سالگی، به شدت کاهش پیدا خواهند کرد. هنگامی که این هیجانات داغ خاص دوره ی نوجوانی کاهش می یابد،‌ نگرش های وابسته به آن ها هم از بین می رود. یعنی فرد، به تدریج احساس می کند که دیگر آن علاقه ی داغ را نسبت به معشوق یا معشوقه اش ندارد؛‌ انگار وقتی که او هست هم مشکلات و ناکامی های مختلف، او را آزار می دهد؛ و حتی انگار اصلاً او شخصی نیست که با معیارهای ایده آل حال حاضر او (در دوره ی بزرگسالی) تطابق داشته باشد. به عبارت دیگر، هنگامی که فردی را در دوره ی نوجوانی، براساس هیجان داغی که تجربه کرده ایم (به همراه نگرش ها و باورهای مرتبط با آن) انتخاب می کنیم، احتمال زیادی وجود دارد که با ورود به دوره ی بزرگسالی، دیگر رغبت و علاقه ای نسبت به آن فرد، نداشته باشیم. زیرا با گذر از دوره ی نوجوانی، بسیاری از از معیارها و سلایق شخصیتی و هویتی ما تغییر خواهد کرد. بنابراین این احتمال، بسیار زیاد است که تصویر ما از یک همسر ایده آل در دوره ی نوجوانی با تصویر ما از یک همسر ایده آل در دوران بزرگسالی، کاملاً متفاوت و حتی متضاد باشد. نکته ی دیگر هم این است که اگر التزام شما به عقاید مذهبی، در حد بالایی است، این را بدانید که دوره ی نوجوانی، دوره ی مناسبی برای ارتباط باز و غیررسمی با جنس مخالف نیست. حتی اگر این ارتباطات، در ابتدا و به ظاهر، کاملاً سالم باشد، مانند یک مکالمه ی تلفی ساده که در آن هیچ حرف شهوت انگیزی هم زده نمی شود. اما این را به خاطر داشته باشید که در دوره ی نوجوانی، هیجانات غلبه ی زیادی بر رفتار و افکار ما دارند. بنابراین یک ارتباط غیررسمی با جنس مخالف، به صورت تلفنی و ... معمولاً‌در همین مرحله باقی نمی ماند و به تدریج پیشرفت می کند تا کم کم موازین شرعی و مذهبی هم زیرپا گذاشته می شوند. حتی از بعد غیرمذهبی هم بخواهیم نگاه کنیم،‌ این مکالمات،‌ سبب وابستگی عاطفی روزافزون شما نسبت به یکدیگر می شود. در اینصورت اگر به هردلیلی ازدواج بین شما ممکن نباشد یا واقعاً به صلاحتان نباشد، شکست عاطفی سختی مخصوصاً برای شما قابل انتظار خواهد بود. به علاوه، توصیه می کنم که اگر مذهبی هستید، حتماً در مورد ماهیت چنین روابطی با کارشناس مذهبی هم صحبت کنید زیرا تا آنجا که من اطلاع دارم گمانم این است که از نظر شرع، حتی چنین رابطه های ساده ای مثل مکالمات تلفنی دوستانه و ... هم می تواند عنوان دوستی بین دو نامحرم به خود گرفته و از لحاظ دیدگاه دین، ناپسند می باشد.



نظرات کاربران
ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.