المسیر الجاریه :
هجرت قرآنی: راهنمای اخلاق و عمل در دنیای امروز
اتحاد مقدس؛ سپر پولادین ملت ایران در برابر توطئههای دشمن
پنج وسوسه بزرگ شیطان و چگونگی مقابله با آنها: از بهشت تا دنیای امروز
آیت الکرسـی در خوشنویسـی
نفوذ با حربه دلسوزی برای مردم
محمود فرشچیان: از اصفهان تا جاودانگی؛ روایت زندگی، هنر و میراث ماندگار استاد نگارگری ایران
ابوعثمان عمرو بن بحر مشهور به جاحِظ، خوشنویس، ادیب اهل بصره
یزدانی شیرازی نستعلیق نویس صاحبنام سده سیزدهم هجری
عبدالحق شیرازی معروف به امانت خان طغرانویس و خوشنویس سده یازدهم هجری
سفر به تاریکی: دوازده گام سقوط با لقمهی حرام
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل زیارتنامه امام رضا علیه السلام + صوت و ترجمه
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان گیلان
روش و آداب ختم سوره واقعه + متن و صوت
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟

آغوش شقایق
بلبل روح از قفس تن پرید غنچه گریبان خودش را درید تا گل رخسار تو از باغ رفت
رنگ بهار از رخ گلشن پرید

آسمان آبی
در فصل غربت از دل خود یاد می کنم باور مکن که دلهره ایجاد می کنم شیرین ترین صنوبر این باغ سبز را فردا فدای تیشۀ فرهاد می کنم

آری خدا تو را به سوی خویش خوانده بود
ای پیشوای آینههای زمین، امام! آیینه شکسته ما را ببین، امام ! بعد از تو با حریم شهیدان چه میکنند؟ بعد از تو چیست طالع این سرزمین، امام؟

آخرین بهار
این چندمین بهار، ولی بی تو میگذشت این اوج انتظار ولی بی تو میگذشت صبحی که بیحضور تو از راه میرسید عیدی پر از غبار ولی بی تو میگذشت

آخرین بدرقه
ای سرآغاز شب پوچ پریشانی من آخرین بدرقه ات در تب حیرانی من تو گرمای نگاهت من و سرمای صدا کی به خورشید رسد ذهن زمستانی من

ای مهربان
فریاد موهومی رسید از آسمان امشب خشم است و آتش گسترای کهکشان امشب از وحشت این لحظه های گنگ و بی احساس چشمم نمی خوابد بیا با من بمان امشب

ای که در بالا بلندی شهرهای
ای زمین فریادهامان بی صداست ریشۀ غم هایمان بی انتهاست ما زنسل درد و داغ و غربتیم حیرتی دیرینه با ما آشناست

ای بزرگ آفتاب آینه پوش
چهره شاهدان غبار گرفت عشق را موج انفجار گرفت چفیه، پوتین، پلاک، سنگر کو؟
زیر رگبار، دیده تر کو؟

اوج کهکشان
گلی به نام تو را تا به ما نشان دادند به مردۀ دل ما ساحرانه جان دادند تمام آنچه که به یک قرن نوع انسان داشت

او مظهر سادگی بود
شب بود و داغ شقایق، در کوچهها موج میزد قعر سکوتی سترون، مرگ صدا موج میزد دلهای غریب و شکسته، در انتظار بهاری