المسیر الجاریه :
سپاه و ولايتمدارى سپاه پاسداران

سپاه و ولايتمدارى

پـذيـرش ولايـت پـيـامـبر اكرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) و ولى فقيه در زمان غيبت ، لازمه مسلمانى است . مجموعه تشيع بر ولايتمدارى است و هر كس در نظام حكومتى اسلام مسئوليت بـالاتـر و مهم ترى دارد بايد تبعيت...
سروهای سرافراز سپاه پاسداران

سروهای سرافراز

پاسداری به معنای حراست و نگهداری است و در حقیقت پاسداری در انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود برای رسیدن به شعار غلبه خون بر شمشیر. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نمادی ارزشمند است که ایستادگی در برابر...
تشکیل سپاه به فرمان امام خمینی (ره) سپاه پاسداران

تشکیل سپاه به فرمان امام خمینی (ره)

جوانان متعهد انقلابی که با یاری خدا و رهبری امام خمینی رحمه‏الله توانستند پس از سال‏ها مبارزه، رژیم پهلوی را سرنگون کنند، باید برای حفظ و تداوم این نهضت، از انقلاب و دستاوردهای آن محافظت می‏کردند. بنابراین،...
تپه ی اس ادبیات دفاع مقدس

تپه ی اس

شب از نيمه گذشته بود. هوا تاريك بود. هر از گاهي صداي چند تير چرت آسمان را پاره مي‌كرد. ظاهراً شباهتي به ميدان جنگ نداشت. نيروها در يك خط، سينه‌ تاريك شب را مي‌شكافتند و جلو مي‌رفتند. دو رديف سيم سفيد براي...
خدا اين‌جاست ادبیات دفاع مقدس

خدا اين‌جاست

- ... كلاس درس خانم، جايي براي صحبت از كساني كه خود را به كشتن داده‌اند، نيست. جهان پُست مدرن و سكولار امروز اين‌گونه بازي كردن با جان به نام شهادت و شهادت طلبي را بر نمي‌تابد... - ... بچه‌هاي خوابگاه...
خواب ادبیات دفاع مقدس

خواب

چمدان را بست. مادر هنوز بالاي سرش ايستاده بود. چشم‌هايش خيس بود اما لب‌هايش مي‌خنديد. پدر شاهنامه مي‌خواند. چمدان سنگين را كنار در گذاشت. درد در پهلويش پيچيد. مادر چيزي زمزمه كرد. روسري را روي موهاي...
عملیات خیبر به روایت سعید مهتدی عملیات‌ها

عملیات خیبر به روایت سعید مهتدی

عمده نيرو هاي رزمنده لشكر 27 محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) ) طي عمليات خيبر، در محور " طلائيه " مستقر شده بودند. از رده هاي بالا ، دستور دادند يكي دو گردان لشكر 27 را به جزيره جنوبي مجنون...
حمید باکری به روایت همسرش - 2 حمید باکری

حمید باکری به روایت همسرش - 2

تا سال شصت و یک حمید كه می رفت ، اكثر اوقات من ارومیه می ماندم ، اما بعد از آن دیگر نماندم . هرجا می رفت ، می رفتم . دیگر فهمیده بودم كه هر چه هست همین سالهاست . بعدی وجود ندارد كه فكر كنم :« خب حالا جنگ...
چشم هاي نمناك ادبیات دفاع مقدس

چشم هاي نمناك

مثل يك صبح قشنگ دويدي توي زندگي من، مثل آفتاب، مثل سايه، مهربان و بي‌ادعا. زندگي مشتركمان از نيمه راه دانشگاه آغاز شد و با بوي جنگ در هم آميخت. از جبهه مي‌آمدي از دل دشمن، از شب‌هاي پرحادثه، انفجارهاي...
حمید باکری به روایت همسرش - 1 حمید باکری

حمید باکری به روایت همسرش - 1

آن موقع ها ، مُد بود كه هر كس مذهبی است لباسش نامرتب و چروك باشد ؛ موهایش یكی به شرق یكی به غرب … یعنی كه به ظواهر دنیا بی اعتنا هستند ، اما حمید نه . خیلی خوش لباس بود ؛ خیلی تمیز . پوتین هایش واكس زده...