المسیر الجاریه :
برکت دعا و نام ائمه ادبیات دفاع مقدس

برکت دعا و نام ائمه

محمدحسن خليلي در دوره ي راهنمايي به دليل نمره اي که به گمان خودش به ناحق از او کم شده بود، ساعاتي خارج از زمان مدرسه، معلم مربوط را در کلاس نگه داشت تا حرف خود را اثبات کند و حق خودش را بگيرد. او ابتدا...
تذکر محترمانه ادبیات دفاع مقدس

تذکر محترمانه

حميد در يکي از يادداشت ها مي نويسد: «در کلاس دقايقي براي معرفي کتاب اختصاص داده شد. دفتر خاطرات و يادداشت هاي شاگردان و مقاله و نوشته و ... آنها گرفته و مطالعه شد.»
اول بايد «من» را کشت ادبیات دفاع مقدس

اول بايد «من» را کشت

شهيد حسن شفيع زاده نوجوان بود که مطلع شد، يکي از آوازخوانان مبتذل دوران طاغوت از تهران آمده و قرار است در سينما کريستال تبريز کنسرت اجرا کند. با شتاب خود را به جلوي سينما رساند. عده اي ناآگاه و فريب خورده...
رسالت ادبیات دفاع مقدس

رسالت

عملکرد شهيد در مسئله ي امر به معروف و نهي از منکر و مبارزه با مفاسد اجتماعي و مظاهر تهاجم فرهنگي دشمن داراي اهميت بسياري است. با اينکه در آن زمان جنگ از اهميت زيادي برخوردار بوده است امّا شهيد پاسبان رسالت...
قيامت خود را خراب نکن ادبیات دفاع مقدس

قيامت خود را خراب نکن

شش برادر به همراه پدر و مادر در خانه نشسته گرم صحبت بوديم، نگاهي به تک تک ما انداخت سپس رو به پدر کرد و گفت: «پدرجان! اين همه فرزند پسر داري. چرا آن ها را براي دفاع از نظام و انقلاب و کشور به جبهه نمي...
اوّل گوشزد مسائل اخلاقي ادبیات دفاع مقدس

اوّل گوشزد مسائل اخلاقي

شهيد جميل شهسواري عمليات هاي زيادي را در رکاب جميل بودم و هر بار درس ها از او گرفتم. عادت داشت قبل از هر عملياتي، بچه ها را جمع مي کرد و پيش از اين که حرفي در خصوص خود عمليات بزند، اول از همه مسائل اخلاقي...
خاطره گويي براي ترويج خوبي ها ادبیات دفاع مقدس

خاطره گويي براي ترويج خوبي ها

شهيد مهدي اميني در حاليکه يک جفت کفش توي دستش گرفته، وارد سنگر مي شود. يک جفت کفش کارگري. - «پيدا کرده ام.» بچه ها مي خندند. مي گويد: از همين حوالي پيدا کردم. خدا پدر صاحبش را بيامرزد!
وظيفه نداري بزني ادبیات دفاع مقدس

وظيفه نداري بزني

برادر شهيد مسعود برنجي يوسفي، مي گويد: «در يک تعميرگاه، يکي از وسايل فنّي خراب شده بود و افراد متخصّص آن کارگاه، از تشخيص اشکال و تعميرش عاجز مانده بودند. شهيد به دور از چشم آنان مشغول تعمير مي شود. آنها...
دعوت به خوبيها و نهي از زشتيها در سيره ي شهدا (3) ادبیات دفاع مقدس

دعوت به خوبيها و نهي از زشتيها در سيره ي شهدا (3)

در اوايل انقلاب که سپاه پاسداران از اهميّت خاصّي برخوردار بود، فرمانده ي سپاه زابل که بينش خوبي داشت، براي شرکت در بعضي جلسات اداري گاهي ما را مي فرستاد تا آشنايي بيشتري با شهر و مشکلات مردم پيدا کنيم....
دعوت به خوبيها و نهي از زشتيها در سيره ي شهدا (2) ادبیات دفاع مقدس

دعوت به خوبيها و نهي از زشتيها در سيره ي شهدا (2)

يکي از دوستانِ قبل از انقلاب شهيد بزرگوار غلامرضا جعفري مي گويد: «علي رغم آن که شهيد نسبت به رعايت حجاب اسلامي بسيار حساس بود، ولي يک روز درسي ارزنده به من آموخت که برايم فراموش نشدني است.