المسیر الجاریه :
موانع و منافع اجرای قانون سوت زنی
چگونه با خامه صبحانه خامه قنادی درست کنیم؟
نحوه نگهداری شیر مادر در یخچال و فریزر و دمای اتاق
چگونه با حنا موهای سفید خود را قهوه ای کنیم؟
ضرورت استفاده از اطلاعات مردم پایه
صدای وحدت از دل آیات و گفتار تفسیری مقام معظم رهبری
آسیب اتصال پسزمینه به اینترنت در تلفن همراه
وقف؛ سرمایهگذاری ابدی برای دین، فرهنگ و آینده جامعه
علیرضا عباسی، خوشنویس برجسته ایرانی در عصر صفوی
وحدت اسلامی؛ مبانی، ضرورتها و راهکارهای عملی
خسوف و كسوف در زمان غیرطبیعی
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟

خیمههای حسین
جهان برید سیه جامه در عزای حسین (ع) که سوخت شعله بیداد خیمههای حسین (ع) ز آه پرده گیان حریم عرش خدای زمانه خیمه برافراشت در عزای حسین (ع)

خیمه عطشان
باز هم در نظرم عرصه جولان پیداست جوشش آب روان، خیمه عطشان پیداست خون مظلوم کسی در شفق آن سوی روز سیب سرخی ست که در پرتو ایمان پیداست

خیمه درآتش
آنجا که هیچ قطره آبی نمانده بود زخمی ترین کبوتر بی لانه، پر گشود دیگر کسی نبود که دردی دوا کند حتی خبر ز ساقی لب تشنگان نبود

خونچهها بر سر نی، دایره در دایره دف!
خونچهها بر سر نی، دایره در دایره دف! و صدا توی صدا، دایره: سر! دایره: دف! و صدا خنجر داوود که بر نیزه بلند اشک زد دایرهای دایره تر، دایره دف!

خون سپیدار
آشفته و بی قرار میآمد میآمد و بوی یار میآمد میآمد و دشت بی قرارش بود
مبهوت نگاه بردبارش بود مردی که زمین به سایهاش محتاج

خون آفتاب
میان این قبیلههای شعله پوش سوار دشت عشق میکند خروش و چشمها درانتظار مانده است به راه آن دلاور علم به دوش

خورشید ولایت
مپندارید... عاشورا فقط یک روز در تاریخ امت بود که میگوید؟ حسین آن تکسوار عرصه توفان خون یک فرد تنها بود؟ و تاریخ سلحشوری

خورشید داغ
لب تشنه است بچه و چشم «رباب»، تر اما دلش از این همه پر التهاب تر لب تشنه است بچه و بیدار میشود چشمان کوفیان دغل غرق خواب تر! خورشید داغ در وسط آسمان ظهر

خواب خوب
لای لای ای درد دلهایت به جانم لای لای ای کم بهار پر خزانم لای لای ای شب کنار گاهوارت آب و آتش آب و نانم آب و نانم راست میگفتی که حتی آسمان را

خم چارم
گاه میشد از لبم طوفان شروع گاه میبردم به گلبرگی کوع گاه میرفتم دو گام از خود برون گاه میکردم به اصل خود رجوع مست بودم، مست از آن دستی که کرد