المسیر الجاریه :
چه داروهایی باید همیشه در خانه داشته باشیم؟
چگونه نقاط امن و نقاط خطر خانه را شناسایی کنیم؟
دورههای A-Level و Foundation در سیستم آموزشی انگلستان چه هستند؟
ایدههای خلاقانه سازماندهی آشپزخانه
اقامت در شهر شعر و عشق؛ بهترین هتل های شیراز
مهندسی فرهنگ عمومی در تراز تمدن اسلامی ایرانی
نظام الدین اردبیلی خوشنویس صاحب نام آذربایجان
سید محمد احصایی خوشنویس و نقاش معاصر
میرزا محمدعلی ارتقایی مشهور به ادیب العلما
عباس اخوین هنرمند و خوشنویس صاحب نام معاصر
گناهان حضرت یوسف در قرآن
چهار زن برگزیده عالم
مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
مزار حضرت موسی (علیه السلام)
راه کوفه و شام
شام یعنی
شام یعنی انتهای خستگی شهر آزار خدای خستگی شام یعنی گوشه ویرانهها مدفن شمع و گل و پروانهها شام تسکین دل شیطان بود زینت سر نیزهاش قرآن بود
راه کوفه و شام
سر میآورد
با این شتاب فكر كنم سر میآورد! با این شتاب ، حوصله را سر میآورد میتازد و غنیمت جنگ غروب را از چنگ سی هزار نفر ، درمیآورد حس میكنم كه داخل خورجین غصبیاش
راه کوفه و شام
سخن از زینب و دروازه شام
هر جا سخن از زینب و دروازه شام است ساکت به تماشا منشینید حرام است دستی که به سر میزنی از این غم عظمی یادآور فرق سر و سنگ لب بام است یک سر به به سر نیزه عیان است ببینید
راه کوفه و شام
رأس حسین را بریدهای
اندر سریر ناز تو خوش آرمیدهای شادی از آنکه رأس حسین را بریدهای مسرور و شاد و خرم و خندان بهروی تخت بنشین کنون که خوب به مطلب رسیدهای جادادهای به پرده زنان خود ای لعین خرّم دلی که پردهی ایمان دریدهای
راه کوفه و شام
دلم به تمنای نیزهات
پر میکشد دلم به تمنای نیزهات دنیای دیگری شده دنیای نیزهات جانی بده دوباره... به من نه به دخترت تا جان نیامده به لبش پای نیزهات ترسانده است فاطمه کوچک تو را
راه کوفه و شام
دستان باد موی تو را شانه میکند
دستان باد موی تو را شانه میکند خون بر دل پیاله و پیمانه میکند از داغ جانگداز جبین شکستهات زخمی عمیق بر جگرم خانه میکند رگهای حنجر تو به گودال گوییا
راه کوفه و شام
خیر مقدم
مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند زخمی بود که بر تن مجروح من رسد با هر اشارهای که سرت را نشان دهند ای سر چنین که بر سر نی جلوهگر شدی
راه کوفه و شام
خون چشم
بگذار ، خون چشم تو ، به اشک خود بشویم که مگر شود میسر ، نگهی کنی به سویم
بگذار ، تا توقف بکنند نیزهداران که دمی بیاد طاها ، گل روی تو ببویم بگذار ، تا ببوسم ز رخت بهجای زهرا
راه کوفه و شام
جهان تنگست
برادر بی تو در چشمم جهان تنگست مینالم فلک را بی سبب با من سر جنگست مینالم بصید آشیان گم کرده مرغ بی پر و بالی زهر سو دامن قومی پر از سنگست مینالم نه زنجیر جفا در گردنم تنگ است از آن گویم
راه کوفه و شام
پشت سر نیزهات
پشت سر نیزهات سینه زنان میدوم با غل و زنجیرهام ، نالهکنان میدوم پیر شدم از غمت لیلی افسانهها خوب اگر بنگری قد کمان میدوم زلف پریشان تو پرچم این قافله