المسیر الجاریه :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
<p>دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند<br />
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند<br />
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی<br />
آن شب قدر که این تازه براتم دادند</p>
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه شب است یا رب امشب که شکسته قلب یاران<br />
چه شبى که فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران<br />
چه شبى که تا سحرگاه، ز فرشتگان «الله»<br />
برکات آسمانى، برسد به جان نثاران
این من و حجم شب و دستان خالی و خدا
این من و حجم شب و دستان خالی و خدا<br />
آسمانی تیره و اشک و سکوت و انزوا<br />
ناله های جانگدازو گریه و امن یجیب<br />
قبله و قلب و جوارج جملگی غرق دعا<br />
التماس دعا
گاه معراج شکوه افزای ماست
آری امشب لیلة القدرِ خداست<br />
گاه معراج شکوه افزای ماست<br />
گاه مولا گفتن و یادِ علی (ع)<br />
زاده بیتِ خدا، اوّل ولّی<br />
هر هر حق داده از کف تاب او<br />
هم نخستین کشته محراب، او
ای قدْر بیا دل مرا گلشن کن
ای قدْر بیا دل مرا گلشن کن<br />
سرشار ز یاس و مریم و آوْشَن کن<br />
در ظلمت شب روح و مَلَک چون بینم؟<br />
ای قدر بیا شب مرا روشن کن <br />
التماس دعا
ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم
ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم<br />
شرمنده ام ز مهدی وز درگهت الهی<br />
تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم<br />
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی
دعا بر عبد ناچیز خدا کن
سحر، سجاده ات را چون گشودی<br />
و با معبود خود خلوت نمودی<br />
و خواندی خالقت را عاشقانه<br />
و اشکی هدیه کردی دانه دانه<br />
تو را جان علی ما را دعا کن<br />
دعا بر عبد ناچیز خدا کن<br />
التماس...
شب عفو است و محتاج دعایم
شب عفو است و محتاج دعایم<br />
ز عمق دل دعایی کن برایم<br />
اگر امشب به معشوقت رسیدی<br />
خدا را در میان اشک دیدی<br />
بگو یا رب فلانی رو سیاه است<br />
دو دستش خالی و غرق در گناه است<br />
بگو...
خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم
خداوندا<br />
خسته ام از فصل سرد گناه و دلتنگ روزهای پاکم<br />
بارانی بفرست، چتر گناه را دور انداخته ام
خدا بزرگتر است از همه اندوههای من
"الله اکبر"<br />
خدا بزرگتر است از همه اندوههای من<br />
بزرگتر ازغم ها و دلتنگیهای من<br />
بزرگتر از هر چه سختی و نومیدی<br />
التماس دعا