با مردی قرار ازدواج گذاشتم که قبلا ازدواج ناموفق داشته و جدا شده,با توجه به اینکه شرایط ظاهری و اجتماعی خوبی دارم و خواستگاران فراوانی هم دارم,چه طور این خواستگار را به خانواده ام معرفی کنم که قبول کنند,من...

لام من نمیدونم چیکارکنم خواستگارای من کسای هستند که تحصیلات دانشگاهی مثل خودم ندارم من خودم ادامه تحصیل روخیلی دوست دارم وفکر میکنم ازدواج من با کسی که تحصیلات نداره جلو پیشرفت منو میگیره منودرک نمیکنه...

سلام من وخواهرم که دو سال از من بزرگتره طلبه هستیم وشوهر ایشان همسن خواهرم وروحانی هستند. یکی از دلایلی که خواستگارانم رد میکنم اینه که نمیخوام از شوهرخواهرم که خیلی برایشان احترام قائلم بزرگتر باشد نظرتان...

باعرض سلام ببخشید من دختری مذهبی باظاهروخانواده ای نسبتا مناسب هستم.حدود۲۲سالگی یک ازدواج ناموفق داشتم.مدتهاست که خواستگاران متعددمجرد مطلق و...دارم،ولی خوب هرکدام مشکلات خاص خود رادارند.ازطرفی هم چندسالیست...

با سلام و خسته نباشی من الان تودورانی هستم که با آدمهای مختلفی سروکار دارم و اخیرا مورد خوبی برای ازدواج برایم پیش اومده .اما فکر میکنم که هنوز کامل اونو نشناختم و نمی تونم اعتماد کنم البته ناگفته نمونه...

سلام من پسری 22 ساله هستم و فوق دیپلم دارم و از دختری خوشم می آید.ولی سربازی نرفته ام علاقه ای زیادی هم به درس خواندن دارم ولی خانواده من میگویند تو باید چه الان چه 2 سال دیگر که کارشناسی را تمام میکنی...

سلام. من دختری هستم دانشجو و حدود 22 سال سن دارم.چه طور می توانم بفهمم که برای ازدواج آمادگی دارم یا نه؟احساس مسئولیت پذیری بالایی دارم و توانایی اداره یک زندگی مستقل را دارم و اغلب اوقات به ازدواج فکر...

سلام...لطفاپاسخموسریع بدین چون واقعا دیگه نمیتونم این وضعیت رو تحمل کنم...حدوددوسال پسری به من پیشنهادازدواج دادگفت که بایدقبلش خوب همدیگه روبشناسیم..امابعدازدوسال وچندماه بافردی عقدکرده که خودش میگوید...

سلام بنده دانشجو رشته کامپیوتر هستم در خانواده ای در وضعیت مالی متوسط زندگی می کنم که البته با افرادی که رفت و مامد داریم ان ها پولدار هستند و بنده عاشق دختر ان خانواده شده ام و چند سال از من بزرگتر است...

خواستگاری دارم که ازنظراخلاقی و مالی هیچ مشکلی ندارد ما بسیار به هم علاقه داریم و تنها مشکلمان عدم رضایت خانواده اش برای این ازدواج است و دلیلش هم ازدواج قبلی ناموفق او میباشد آیا اصرار ما برای ازدواج...