المسیر الجاریه :
        
     امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            به بت شکن همیشۀ تاریخ
                کاش با بوی تو آغشته شود اشک های شب تنهایی من بشکنی بار دگر با تبرت بت بی جان جنون زایی من
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            بعد تو
                چه آرزوهایی رؤیاهایی بود دلم می خواست رنگ آسمان را بگیرم و به صورت شهر بپاشم
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            برگ آخر
                تنها تکرار بی خستگی میان شکوفه های باران شکفت می دانستم
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            بتهای بی حاصل
                کسی می آید از آن سوی این دیوارها، فردا که با خود می برد ما را به سروقت هدا فردا کسی که وارث اندوه انسان است از دیروز  و بیرون خواهد آمد از محاق انزوا فردا
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            بالاتر
                ای چشم تو از هر چه غزل گیراتر لبخند تو از خندۀ گل زیباتر در برکۀ آرام تو حتی مهتاب صد بار زخورشید شده والاتر
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            آیینه
                روزی که بود غربت انسان در آینه تسکین نیافت خاطر ایمان در آینه پا را فراتر از حد معمول می گذاشت مردی که می گذشت هراسان در آینه
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            آیینه
                آینه در آینه ست : چشم تو در آیینه پلک مزن! کرده در خویش نظر، آیینه آیینه جز شیشه ای چیز دگر نیست که چشم تو این اعتبار داده به هر آیینه
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            آیینه اشک
                تو ای چشمها محو زیباییت بهار است و فصل شکوفاییت مگر می شود کند با سادگی دل از چشمهای تماشاییت
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            آیه نیاز
                در نگاهت آیه های خیس محبّت به گل مینشست و «شهادت« بهانه کوچکی بود، تا پرواز را معنی کنی
            
        
         امام خمینی
                    
                        امام خمینی
                    
            آینه باران
                درچشمۀ چشمان تو، طوفان شده ای دوست صد آینه در چشم تو مهمان شده ای دوست امشب شب میلاد گل عشق و بهاراست کز فرط خوشی آینه باران شده ای دوست
            
        
        