المسیر الجاریه :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 13
الهی تا بتو آشنا شدم از خلق جدا شدم و در هر جهان شیدا شدم نهان بودم پیدا شدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 12
الهی اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 11
الهی بر من آراستی خریدم و از هر دو جهان دوستی حضرت تو گُزیدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 10
الهی هر که ترا شناسد کار او باریک و هر که ترا نشناسد راه او تاریک، تو را شناختن از تو رستن است و بتو پیوستن از خود گذشتن است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 9
الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت.<br />
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند<br />
فرزند و عیال و خانمان را چه کند<br />
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی<br />
دیوانهٔ...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 8
الهی از آنچه نخواستی چه آید، و آنرا که نخواندی کی آید، نا کشته را از آب چیست، و ناخوانده را جواب چیست، تلخ را چه سود اگرش آب خوش در جوار است و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 7
الهی کجا باز یابیم آنروز که تو ما را بودی و من نبودم، تا باز به آن روز رسم میان آتش و دودم اگر بدو کیستی آن روز یابم پُر سودم و ربود خود را یابم به نبود خود خشنودم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 6
الهی در جلال رحمانی، در کمال سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کس بتو ماند و نه به کسی مانی، پیداست که در میان جانی، بلکه جان زنده بچیزی است که تو آنی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 5
الهی ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید تو است و ای ار گذاری که جان بندگان در صدف تقدیر تواست، ای قهاری که کس را بتو حیلت نیست، ای جباری که گردنکشان را با تو روی مقاومت نیست، ای حکیمی روندگان ترا از...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 4
الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد، ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت ای ظاهر بی صورت وای –باطن بی سیرت، ای حی بی ذلت ای مُعطی بی فطرت و ای بخشندهٔ بی منت، ای دانندهٔ راز ها، ای شنونده آواز ها، ای بینندهٔ...