المسیر الجاریه :
به صبح جمعه ای مولا دهم گوش مهدوی

به صبح جمعه ای مولا دهم گوش

به صبح جمعه ای مولا دهم گوش<br /> که بلکه بشنوم صوت نکویت<br /> چه می شد ای گل زیبای نرجس<br /> دمی من هم نشینم روبرویت<br />
واسط فیض خدا، در پشت ابر غیبت است مهدوی

واسط فیض خدا، در پشت ابر غیبت است

واسط فیض خدا، در پشت ابر غیبت است<br />  جمعه، جمعه دیدگان مضطرم در حسرت است<br />  ای تمام آرزوی آل طه، العجل<br />  چون جهان در انتظار یک فرج، یک نصرت است
هر جمعه از فراق تو بی تاب می شوم مهدوی

هر جمعه از فراق تو بی تاب می شوم

هر جمعه از فراق تو بی تاب می شوم<br /> مانند شمع سوخته ای آب می شوم<br /> هر جمعه با نوای دل انگیز  العجل<br /> بی اختیار راهی سرداب می شوم<br />
از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم مهدوی

از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم

از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم<br /> غم ناله می کند که فراقت مدید شد<br /> بزم وصال مطلبد جان ز عاشقان<br /> خوشبخت آنکه در ره جانان شهید شد<br />
ای دل شیدای ما گرم تمنای  تو مهدوی

ای دل شیدای ما گرم تمنای  تو

ای دل شیدای ما گرم تمنای  تو<br /> کی شود آخر عیان طلعت زیبای تو<br /> گرچه نهانی زچشم دل نبود نا امید<br /> می رسد آخر به هم چشم من و پای تو<br />
ای یادگار عترت طاها، ظهور کن مهدوی

ای یادگار عترت طاها، ظهور کن

ای یادگار عترت طاها، ظهور کن<br /> آرام جان زهره ی زهرا، ظهور کن<br /> از رخ بگیر معجر غیبت، عزیز دل<br /> روشن ترین ستاره ی دنیا، ظهور کن<br />
ای مرد مستجابِ قنوت دعا بیا مهدوی

ای مرد مستجابِ قنوت دعا بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را<br /> ای مرد مستجابِ قنوت دعا بیا<br /> فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ایم<br /> دیگر بجان مادرت ای آشنا بیا<br />
از فکر گناه پاک بودن عشق است مهدوی

از فکر گناه پاک بودن عشق است

از فکر گناه پاک بودن عشق است<br /> از هجر تو سینه چاک بودن عشق است<br /> آن لحظه که راه می روی آقا جان<br /> زیر قدم تو خاک بودن عشق است<br />
ماندم چگونه با تو گردم روی در رو مهدوی

ماندم چگونه با تو گردم روی در رو

ماندم چگونه با تو گردم روی در رو<br /> از بس که آزردم تو را، آقای خوبم<br /> امشب دعا کن که نگردد این دل ما<br /> یک لحظه از یادت جدا، آقای خوبم<br /> یک شب بیا همراه مادر از مدینه<br /> ما را ببر...
من برگ نجاتم سند نوکری توست مهدوی

من برگ نجاتم سند نوکری توست

من برگ نجاتم سند نوکری توست<br /> ای کاش که بر این سند امضا بگذاری<br /> برگرد که با آمدنت یوسف زهرا<br /> مرهم به دل زینب کبرا بگذاری<br />