المسیر الجاریه :
دست خالیتر ز هر شب آمدم
دست خالیتر ز هر شب آمدم<br />
من برای حل مطلب آمدم<br />
من گنه کردم ولیکن نادمم<br />
روسیاهم لیک یارب آمدم
من امشب آمدم با کوهِ دردم
من امشب آمدم با کوهِ دردم<br />
به درگاهِ تو عجز و ناله کردم<br />
بحق حرمتِ شبهای قدرت<br />
که امشب دست خالی بر نگردم!
ماه خدای مهربان روی به آخرش رود
کتاب حق بسر برم، چارده گوهر خدا<br />
واسطه کرده، از خدا مسألت، آبرو کنم<br />
ماه خدای مهربان روی به آخرش رود<br />
بر برکات ماه او کاش همیشه خو کنم
در نیمه شب قدر مرا هم دعا کنید
امشب تمام آینه ها را صدا کنید<br />
گاه اجابت است رو به سوی خدا کنید<br />
ای دوستان آبرودار در نزد حق<br />
در نیمه شب قدر مرا هم دعا کنید
حق شب قدرست در شبها نهان
حق شب قدرست در شبها نهان<br />
تا کند جان هر شبى را امتحان<br />
نه همه شبها بود قدر اى جوان<br />
نه همه شبها بود خالى از آن
شاید شب قدر آخرینت باشد
شاید اجل تو در کمینت باشد<br />
شاید لحظات واپسینت باشد<br />
پس قدر بدان، برای خود کاری کن<br />
شاید شب قدر آخرینت باشد
قندیل فروزى به شب قدر به مسجد
قندیل فروزى به شب قدر به مسجد<br />
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا<br />
قندیل میفروز بیاموز که قندیل<br />
بیرون نبرد از دل بر جهل تو ظلما
در شب قدر که دل پاک و معطر گردد
در شب قدر که دل پاک و معطر گردد<br />
قلبم از نور خداوند منور گردد<br />
به اجابت برسد حاجت مظلومان و<br />
دل ما مقصد الطاف مکرر گردد
در این شب قدر توبه ام را بپذیر
ای غافر مستعان ذوالعرش بصیر<br />
با شوق به سویت آمدم، اما دیر<br />
سوگند تو را به حق اولاد علی<br />
در این شب قدر توبه ام را بپذیر
چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام
گر چه ایمان هست مبنى بر بناى پنج رکن <br />
لیک والله هست از آن ها اعظم الارکان صیام <br />
لیک در هر پنج پنهان کرده قدر صوم را <br />
چون شب قدر مبارک هست خود پنهان صیام