غسل کردی سحر و ... جامه ی احرام تنت<br /> پر شد از عطر زیارت ... لب و چشم و دهنت<br /> سحر جمعه شد و چشم جهان روشن شد<br /> با نسیم نفس و عطر خوش پیرهنت<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک و تسلیت باد

سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد<br /> شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد<br /> امتیاز ماست‌‌ مُردن! می کُشند و غافلند<br /> دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شد<br /> شهادت سردار سلیمانی...

جای دمشق این بار سمتِ عشق عازم شد<br /> اسمش که قاسم بود جسمَش نیز قاسم شد<br /> در پیکرش دیدم گریزِ روضه‌خوان‌ها را<br /> هم روضه قطع الیَمین هم ارباً اربا را<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک و تسلیت...

ندیدم هیچ سرداری به سرداریّ سردارت<br /> ‎که بی‌سر، سر فرود آورده باشد پیش دستارت<br /> ‎سرت تاج سر سردارهای بی‌سر عاشق<br /> ‎چه طوفان هاست در آرامش چشمان بیدارت<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک و...

الا روح صداقت، معنی ایثار و آگاهی<br /> جهان غرق است در خودبینی و تزویر و نادانی<br /> تویی از عاشقان سر به زیر و سربلند ماه<br /> تویی از اهل بیت عشق ای خورشید پیشانی<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک...

دل ما سوخت در این روضه خبر سنگین است<br /> باکی از کشته شدن نیست، سعادت این است<br /> مالک افتاد زمین، قیمت حسرت چند است<br /> خوش به حالش که علی از دل او خرسند است<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک...

راه باز است بر آنان که تبسم دارند<br /> راه باز است بر آن کس که به سامان پیوست<br /> مادرش منتظرش بود بیاید قاسم<br /> پسر شیعه به مهمانی سلطان پیوست<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک و تسلیت باد

حاج قاسم تو بمان، درد جدایی سخت است<br /> زندگی در غمت ای مرد خدایی سخت است<br /> مالک امروز ببین چشم علی می گرید<br /> کوه از واهمه ی خشم علی می گرید<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک و تسلیت باد

در رگ حادثه، خون موج زد، آیینه شکست<br /> شعله‌ور شد در و دیوار حرم، سینه شکست<br /> خون مالک به زمین ریخت، خبر سنگین است<br /> بعد مالک، به تن حوصله، سر، سنگین است<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک...

دیدند در او غیرت ایرانی هست!<br /> در عشق علی خلوص سلمانی هست<br /> با دیدن انگشتری‌اش فهمیدند<br /> او نیست و خاتم سلیمانی هست<br /> شهادت سردار سلیمانی تبریک و تسلیت باد