زنی هستم که حدود بیست سال به طور طاغوتی زندگی کرده‏‌ام، دارای چهار دختر هستم، بعد از انقلاب از شوهرم طلاق گرفتم و به دیگری شوهر کردم و پس از مدتی در اثر فشار بچه‏‌ها از شوهر دوّم طلاق گرفته و پیش بچه‏‌ها...

در اکثر مناطق غرب، چنین است که مادر زن نوه دختری خود را شیر می‌‌‏دهد (از جمله مادر همسر من به فرزندانم شیر داده). مستدعی است نظر خود را در این زمینه بیان فرمایید؟

طبق مسأله 2472 توضیح‏المسایل: «اگر زنی بچه دختر خود را شیر دهد آن دختر به شوهر خود حرام می‌‏شود»، اگر بر اثر بی‏اطلاعی از مسأله تقریباً بیست بار شیر داده و بعد از اطلاع از مسأله، شیر نداده، چه حکمی دارد؟

زنی به علت ندانستن مسأله در حدود چهار ماه، به نوه دختری خود شیر داده است؛ حکم این مسأله چگونه است؟

در زمان‌های قدیم دور حصار شهرها خندق می‌‏کندند؛ آیا حصارِ کنارِ خندق از خانه‏‌های جنب است یا خیر؟

مردی در زمان طاغوت با زن شوهرداری زنا کرده، دادگاه آن زمان، زن زناکار را مجبور به طلاق از شوهرش می‌‏کند، مرد زناکار مدتی با آن زن زنا می‌‏کند و بعداً او را به عقد خود درمی‏‌آورد، اکنون بچه‏‌دار هم شده‌‏‌اند،...

این‌جانب آرایشگاه دارم و در منطقه‌‏‌‌ای هستم که اکثر مراجعین، ریش‌تراش هستند و کار دیگری هم از من ساخته نیست، آیا ریش تراشی برایم مسؤولیت شرعی دارد یا نه؟

استثنای دست و قرص صورت در حجاب بانوان و جواز نگاه بدون ریبه و مفسده، با آرایش است یا ساده؟ و آیا زینت‌هایی مانند انگشتر جایز است اظهار شود و اگر صورت آرایش شده باشد، پوشاندن واجب است یا خیر؟

اگر یکی از اولیای دم که ولی بقیه اولیای غیر بالغ است، خواستار قصاص باشد، لیکن قاضی تشخیص ‏دهد که او، غبطه (مصلحت) آنان را در نظر نگرفته و با وجود فقر صغار (و رضایت قاتل، به پولی در حدود یک میلیون و نیم...

اگر بعضی از اولیای دم صغیر باشند و بعضی کبیر و اولیای کبار مطالبه قصاص نمایند و وضع محل هم طوری باشد که بدون قصاص آرام نمی‌‏شود و کبار از اولیای دم تعهد کنند و حتی سند بدهند که اگر اولیای صغیر بعد از «بلوغ»...