المسیر الجاریه :

چه كسي چراغ اول هنر اول را روشن مي كند؟
ـمخصوصاً اين سال ها كه فاصله ي نسل ها زيادتر و دغدغه هاي جوان عميق تر شده است. به قول چيستا يثربي «نمايشنامه نويس براي نمايش نامه نويس كنوني پنجره اي است كه گذر زمان و سير طولاني گذشته در آينده را به...

بجنگ تا زنده بماني!
مستند سازها مي گويند بهتر است شروع يک مستند، ستيز بين دو تا از عناصر فيلم باشد. مثلا اگر قرار است که در مورد يک سد مستند بسايزيم، بهتر است اولين تصوير لحظه تلاقي انبوه جريان آب با توربين هاي برق باشد....

و حالا مو به تنتان سيخ مي شود
بدون شک نمي توان سينما را بدون فيلم هاي ترسناک تصور کرد. فيلم هايي که در سنين مختلف و به شکل هاي مختلف ما را ترسانده اند. در ابتداي پديد آمدن هنر سينما ترساندن مخاطب خيلي راحت تر بود، به اين دليل که مخاطب...

فيلمنامه نويسان جهان
اين فيلمنامه نويس كهنه كار هاليوود، اكنون به فيلمنامه نويسي پرطرفدار تبديل شده است. نام او بي شک به فيلمنامه آن زنده است، پيوند خورده است. فيلمي كه در دهه هفتاد ساخته شد و در جنجال بسياري به پا كرد. هرگاه...

فيلم نامه نويسان ايران؛ نويسنده: كامبوزيا پرتوي
كامبوزيا پرتوي متولد 1334 در رستم آباد گيلان است. پدرش اهل مطالعه بوده و به دنبال آن خود او نيز به آثار محمد حجازي، حسين زماني و مستعان رو مي آورد. از مجله هاي مورد علاقه او در آن دوره مي توان به هنر و...

نگاهي به فيلمنامه «بازداشتگاه شماره 17»
بازداشتگاه شماره 17 از فيلم هاي دوست داشتني بيلي وايلدر نيست. قصه شگفت انگيزي ندارد و جزئيات گيج كننده در روايت و شخصيت پردازي خاص او، به سختي در فيلم ديده مي شود. داستان فيلم كه بر مبناي تم جذاب «خائن...

بازداشتگاه شماره 17 (سكانس F) (قسمت ششم)
گرامافون روي ميز وسط آهنگ «دوستت دارم» را مي نوازد. ده دوازده تايي از زنداني ها با هم مي رقصند، از جمله تريز به عنوان پاي هري و بلوندي به عنوان پاي يک زنداني ريشو. همه چيز خيلي رمانتيک و آرام است و هر...

بازداشتگاه شماره 17 (سكانس E) (قسمت پنجم)
يک روز زمستاني. نور بي رمق آفتاب. از ميان دروازه بزرگ اردوگاه دو وسيله نقليه داخل محوطه مي شوند. يک بيوک مدل 1939 و يک كاميون پوشيده با برزنت. هر دو ماشين گل آلود و داغان هستند و رويشان نشان صليب سرخ به...

بازداشتگاه شماره 17 (سكانس D) (قسمت چهارم)
بيست تايي از زنداني ها علاف توي آسايشگاه اين ور و آن ور مي روند. تريز و پرايس شطرنج مي زنند. جوي توي خلأ خيره شده. سفتون حوله اي به پيش سينه اش آويخته و توي صندلي نشسته وكوكي ريشش را مي تراشد. استاش روي...

بازداشتگاه شماره 17 (سكانس C) (قسمت سوم)
با گچ سفيد دايره اي به قطر حدود پنج متر روي زمين لخت كشيده اند.حدود چهل سرباز آمريكايي زنداني دور آن جمع شده اند. وسط دايره، كوكي و در دستش يک قوطي مقوايي. نزديک او، سفتون بالاي يک جعبه چوبي ايستاده. جلوي...