خواست تا باغ فدک را بستاند ز عدو<br /> چه بگویم که چه شد خامه و دفتر سوزد<br /> کرد پنهان ز علی پیرهن خونین را<br /> که از آن واقعه جان و دل حیدر سوزد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

از ستم سوخت در خانه زهرای بتول<br /> که از آن شعله کین، قلب پیمبر سوزد<br /> از فشار در و دیوار شکست آینه ای<br /> که دل اهل ولا تا صف محشر، سوزد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

از غم فرقت زهرا دل حیدر سوزد<br /> یا که در نه فلک از خیل ملک، پر سوزد<br /> اهرمن آتش کین زد به در خانه وحی<br /> که هنوز عالمی از آتش آن در، سوزد<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

آن که درمان تمام دردها نامش بود<br /> پیش چشم کودکان افتاده در بستر چرا؟<br /> آن رشیده بانویی که قامت مردانه داشت<br /> همچو نخل خشک باشد بر زمین مضطر چرا؟<br /> شب به شب باید برایش فضه آرد پیرهن<br...

آن که شمشیرش امان از دشمن کافر گرفت<br /> گرید اکنون در کنار قبر پیغمبر چرا؟<br /> کاش می شد قسمت محسن که لب را وا کند<br /> تا بگوید لطمه بر یک غنچه پر پر چرا؟<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت...

استخوان بشکسته را سیلی زدن دیگر چرا؟<br /> این چنین رفتار با مادر برِ دختر چرا؟<br /> دست بانویی که عادت بهر احسان کرده بود<br /> با غلاف کین شکستن در بر همسر چرا؟<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت...

از غصه خبر نبود، تا فاطمه بود<br /> دل بود، دل و سرود، تا فاطمه بود<br /> این خانه که بوی درد و غربت دارد<br /> پر بود ز بوی عود، تا فاطمه بود<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

حریر سبز نبوت چه شد که چین خوردی ؟<br /> به همسرت که نگفتی کجا زمین خوردی<br /> پس از نبی تو فقط غصه و فقط سیلی<br /> برای یاری اسلام و حفظ دین خوردی<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

ما را غلام حضرت مادر نوشته اند<br /> مجنون و سر سپرده حیدر نوشته اند<br /> طوفان به ذکر حضرت زهرا بپا کنیم<br /> ما را غبار چادر مادر نوشته اند<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

زینب تو را به جان من آرام گریه کن<br /> مثل برادرت حسن آرام گریه کن<br /> میدانم آب میشوی از داغ مادرت<br /> مانند شمع انجمن آرام گریه کن<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد