المسیر الجاریه :
عاشقی کردن ما لطف علی بوده و بس
عاشقی کردن ما لطف علی بوده و بس<br />
با کمیلش چقدر حق سر ماها دارد<br />
باهمه رو سیهی سینه کبودیم همه<br />
نامه سینه زنان یک به یک امضا دارد
دست جمعی که بسوزیم اثرش بیشتر است
دست جمعی که بسوزیم اثرش بیشتر است<br />
قطره گر جمع شود رحمت دریا دارد<br />
روزه دار آبرویش پیش خدا آنقدر است<br />
نفس سوخته اش حکم مسیحا دارد
دستهایی که بلند است خدا میگیرد
آبرو ریخته تا چشم ترش را دارد<br />
بین خوبان خدا نیمه شب جا دارد<br />
دستهایی که بلند است خدا میگیرد<br />
سربلند است گدایی که تمنا دارد
خدا! عبد تو مهمان کریم است
خدا! عبد تو مهمان کریم است<br />
سرش در زیر قرآن کریم است<br />
گدای لطف و احسان کریم است<br />
خودت بشنو فغان و ناله اش را<br />
عطا کن روزی یکساله اش را
تو مقصود دعاهای مجیری
تو مقصود دعاهای مجیری<br />
تو منظور من از جوشن کبیری<br />
تو امشب آمدی دستم بگیری<br />
بگو بخشیده ای این خونجگر را<br />
گنهکار شب قرآن به سر را
شب قدر آمده یارب نگاهی
شب قدر آمده یارب نگاهی<br />
به درگاه تو آمد روسیاهی<br />
الهی یا الهی یا الهی<br />
یگانه جان پناهم ربی العفو<br />
ببخشا اشتباهم ربی العفو
امشب قبولم کن که من این اشکها را
امشب قبولم کن که من این اشکها را<br />
از روضۀ حیدر گرفتم یا الهی<br />
هر چه نباشد خاک پای اهل بیتم<br />
سرمایه از این در گرفتم یا الهی
امشب تو را در بر گرفتم یا الهی
آغوش تو باز است از بس مهربانی<br />
امشب تو را در بر گرفتم یا الهی<br />
کرده گناهم از تو دور، امشب دو دستی<br />
دامانِ چشم تر گرفتم یا الهی
من با تو بال و پر گرفتم یا الهی
من با تو بال و پر گرفتم یا الهی<br />
کِی دامن دیگر گرفتم یا الهی<br />
ده مرتبه نام تو را با اشک بردم<br />
قرآن به روی سر گرفتم یا الهی
من اومدم بگم تو این دل شب
من اومدم بگم خدای حیدر<br />
گرچه بدم جونم فدای حیدر<br />
من اومدم بگم تو این دل شب<br />
در می زنه بازم گدای حیدر