المسیر الجاریه :
برگسون جدید
تفسیرها، همواره نسبت به متن ناتماماند و در عین حال چیزی اضافه دارند. ذات تفسیر، با هر روش و هر میزان از دقت، چیزی نیست جز تقلیل، تحریف و توسیع آنچه «متن اصلی» خوانده میشود. رؤیای ارائهی تفسیری دقیق...
سوژهی ایرانی و تاریخ اروپا
انتشار کتاب «تاریخ اندیشهی سیاسی جدید در اروپا» اثر جواد طباطبایی، بازتابی خاصی در محافل فکری ایران پیدا کرده است. این کتاب همچون دیگر آثار ایشان طی چند سال گذشته مورد توجه بسیاری قرار گرفته اما این توجه...
تقصیرِ «روحآلمانی»
فیلسوف اگر پس از فاجعه زنده بماند میتواند جبران مافات کند، به شرط آنکه فاجعه، چیزی باقی گذاشته باشد. آیا این حکم دربارهی شاعران و نویسندگان و دیگر هنرمندان هم صدق میکند؟ اگر فاجعه واپسین فاجعه باشد،...
پزشکی؛ هنر یا مهندسی؟
«رازوارگی سلامت» اثر هانس گادامر، به ترجمهی نگرس تاجیک نشاطیه به تازگی توسط انتشارات روزگار نو انتشار یافته است. این اثر که مجموعهای از چندین مقالهی گادامر - فیلسوف معاصر آلمانی - است، میکوشد سلامت...
پدیدارشناسی هرمنوتیکی پزشکی
در سنتهای قارهای که عمدتاً نگاهشان را از یک عینی انگاری پوزیتیویستی برمیگردانند، دانش پزشکی و دانشهای ملحق بدان، همچون پرستاری و روانپزشکی و غیره موقعیتی خاص مییابند. این موقعیت خاص به این سبب است...
دیالکتیک سلامت و کسالت
گادامر نه از دیدگاه یک طبیب متخصص و نه از دیدگاه یک روانشناس بالینی بلکه از منظر فلسفی - آن هم آنتروپولوژی فلسفی - به موضوع سلامت میپردازد. (مجموعهای هم زیر نظر او تحت عنوان انتروپولوژی فلسفی منتشر...
انسان باید بیمار باشد تا به پیری برسد
پدر گادامر شیمیست داروساز بود و گویا خودش هم از کودکی دچار فلج اطفال بوده و توانسته است با آن کنار بیاید و این چیز عجیبی نیست. لابد در برابر طب جسمانی به طب روحانی رسیده؛ چنانکه قدمای ما هم رسیده بودند....
رازوارگی پزشکی در ایران
کتابی که یک «فیلسوف» راجع به «پزشکی» بنویسد، احتمالاً ذیل نام «فلسفهی پزشکی» قرار میگیرد. شاید اولین کار خیری که بتوان انجام داد، نجات دادن رازوارگی سلامت گادامر از این عنوان باشد! فلسفهی پزشکی چه «خطر»ی...
شهر سوژه
شهرگرایی و شهرنشینی در دورهی جدید، امتداد اهمیت یافتن «امر شهری» است. شهر بیش از هر چیز دیگر با «مناسبات جدید انسانی» تعریف میشود. در واقع شهر محمل ظهور مناسبات جدید انسانی است؛ جایی است که انسانها...
بازاندیشی در قرن بیستم
این تصور که نازیسم، فرمی از اندیشه نیست، یا به بیانی عامتر، بربریت نمیاندیشد، موجد نوعی فرایند پنهانی تبرئه است. این یکی از هیئتهایی است که هژمونی فکری این روزگار به خود گرفته و در این شعار خلاصه شده...