تحولات عاطفی در دوران بلوغ (بخش اول)

تحولات عاطفی، یکی از زیباترین و سخت ترین تحولاتی است که در این دوران اتفاق می افتد. در این دوران نوجوان گاه به شدت مهربان و گاه به شدت خشمگین و مضطرب است. با ما همراه باشید تا در مورد تحولات عاطفی این دوران بیشتر بدانید.
تحولات عاطفی در دوران بلوغ (بخش اول)
عواطف هیجانی نوجوان در این دوران بسیار متغیر است. 
 

پیش سخن

نوجوانی، دوران دگرگونی و تحول است و از تحولات عظیم در این مرحله، تحول عاطفی است که کمتر به صورت بسیط و مجرد خود باقی می ماند و عنوان های عمده ی آن عبارت اند از: ترس، خشم، محبت، عشق، تعجب، اضطراب که به صور مختلف و اغلب براساس شرایط محیطی و تربیتی خود را عیان می سازند.
 
در مراحل نوجوانی حرارت های عاطفی در حال شکل گرفتن است به طوری که نوجوان را گرم و داغ می سازد و درون او را به آتشی مبدل می کند. آتشی که اگر در جای مناسب بیفتد زندگی را گرامی می بخشد و اگر در جای نامناسب افتد خانه و زندگی را می سوزاند.
 
در این مرحله از عمر، ما با تراکم عواطف، تغییر عواطف، کشمکش های عاطفی و ناسازگاری های ناشی از آن مواجهیم. این دوران، دوران طوفان و فشار است. عواطف او رقیق گشته و نوجوان پر شور و احساساتی می شود و تحت تأثیر رؤیاها و تخیل ها و تلقین های بسیار قرار می گیرد و عوامل مذکور، دامن زننده به شور و احساسات اوست.
 
اصولا روح نوجوان، طوفانی و منقلب است؛ گاهی احساس ناکامی به او دست می دهد و لغزش ها و انحرافات ناشی از عواطف نا به سامان در او پایه گذاری می شود. همچنین این دوران مرحله ی بروز خشم، اضطراب، سردی روابط، کم رویی شدید، احساسات گرم، تمایلات متضاد و افکار رویایی است که او را به خود مشغول می دارد مثل تصور زندگی آینده، همسازی با همسر فرضی و خیالی و در مواردی دیدن خود در دنیایی جدید و....
 

ظهور عواطف

در این مرحله از عمر برخی از عواطف ظهور و نمود بیشتری پیدا می کنند که شرح همه ی آنها در این مجال نمی گنجد و ما با رعایت اختصار به ذکر برخی از آنها می پردازیم:
 
الف) ترس
از اوایل این دوره، در عین رشد جسم و ذهن و دست یابی نوجوان به قدرت و توان بیش تر و با همه ی احساس سرافرازی یا غروری که نسبت به خود دارد، دچار برخی از ترس ها می شود که این ترس ها در مواردی صورت مرضی دارد مثل:
  1. ترس از نقص و نارسایی در جنبه ی مرد یا زن بودن خود به ویژه که اگر او را در بلوغ تأخیری باشد و یا در مقایسه ها دریابد که دیگران بالغ شده اند و او هنوز بالغ نشده است و این خود سبب پایه گذاری برخی از انحرافات است. (مثل خود ارضایی ناشی از آزمایش مردانگی یا زنانگی خود)
  2. ترس از آبرو در محیط خانه و غیر آن (در مدرسه و اجتماع) به ویژه در رابطه با مسائل اخلاقی و حیثیتی (مثل ترس از عدم موفقیت در درس و تجدیدی و مردودی)
  3. ترس از عدم موفقیت در تحصیل به ویژه در رابطه با افراد همسان از جنس مخالف.
  4. ترس از آینده و فقر و ناداری ها و شکست ها و ناکامی ها در عرصه ی حیات بعدی، مثلا پس از مرگ پدر یا مادر که عاقبت او چه خواهد شد.
  5. در مواردی هم ترس های موهوم که بسیاری از آنها دارای صورت مرخصی هستند و باید از پایه گذاری و توسعه ی آنها جلوگیری شود تا برای سنین بعد خطرآفرین نگردد. مثل ترس از ترور، ترس از این که حتی وارد درون او شده و او را ناگزیر به انجام دادن عملی می کند و ... .
 
ب) اضطراب
ترشح هورمون ها و ریختن آنها در خون، اگرچه به میزان اندک هم باشد، موجب تحول در درون می شود و زمینه را برای نابه سامانی های عاطفی فراهم می آورد. در دختران، چند روز پیش از آغاز قاعدگی نشانه هایی از التهاب، تشویش، حالت تهوع و نظیر آنها را می بینیم که اگر وضع به این شدت باشد نیاز به درمان دارد.[1]
 
به طور کلی جدایی از دوره ی قبل از بلوغ، با اضطرابی خاص همراه است که فقط با پیوند به گروه همسن تسکین می یابد و این هم بستگی بعدها مقدمه ی ارتباط با آرمان های دوره ی پس از بلوغ جنسی می شود.[2]
 
همچنین ورود به دنیای جدید رشد، در آنها اضطراب ایجاد می کند. به هنگامی که نوجوان رشد اندام، وضع ماهیچه ها، رشد بالاتنه و وسعت باسن (در دختران)، دوکی شدن عضلات، تغییر قیافه ها و... را می بیند دچار نوعی حیرت و نگرانی می شود و این امر تا مدت ها ذهن او را به خود مشغول می دارد. بسیاری از بی خوابی ها، بدخوابی ها و دل شوره ها ناشی از همین وضع و شرایط است که در دروس و تحصیل او و نیز در رفتار و طرز برخوردش با دیگران اثر می گذارد و او را فردی نامتعادل و یا ناآرام می نمایاند.
 
ج) محبت
در این مرحله از سن، عواطف متحول می گردد. محبت ها از خانواده متوجه بیرون آن شده و نیز به برخی از افراد غیر خانواده علاقه ای ویژه پیدا می کند که قبلا مورد عنایت و علاقه ی او نبوده اند. پسران در روابط خود بیشتر به جنس مخالف توجه دارند و در دختران، توجه به هم جنس و ارتباطات عاطفی با آنان بیشتر گسترش می یابد.
 
نوجوان، عواطف جمعی را درک می کند و خواستار جلب محبت است و گاهی ممکن است خود را به حمایت و دلقکی بزند تا محبت بیشتری را جلب کند و این امر در دختران شدیدتر است.[3] اصولا نوجوان (چه پسر و چه دختر) اگر در کانون خانواده محبت نبیند به سوی غیر، روی می آورد. تمرکز عواطف روی جنس مخالف او را دچار نوعی سرگردانی می سازد؛ [4]زیرا او از نتیجه و فرجام آن بی خبر و ذهن او همچنان مشغول است.
 
عشق خیالی ذهن او را پر می سازد و الگوهای دل ربایی او را مجذوب خود می کند. محبت و علائق او در ابتدا خام است و به تدریج غنای بیشتری پیدا کرده و پخته می شود.
 
آری، گاهی در این سن ممکن است احساس آشکاری نسبت به شخصی پیدا کند و این احساس افکار او را تحت تأثیر قرار داده و مدام تحریکش نماید و در او وسوسه به وجود آورد... و یا ممکن است موجب یأس و اندوه او شود. در چنین صورتی کمک دیگران به او ضروری است.[5]

نویسنده: علی قائمی امیری

پی نوشت: 
[1] . بهداشت زن و کودک، دکتر مدیری، ص 13.
[2] . تجدید حیات جوانان، دکتر نصر، ص 26.
[3] . روان کاوی دختران، هلن دوچ، ص 27.
[4] . مراحل تربیت، شکوهی، ص 178.
[5] . تربیت جنمسی، کوچتکف، ص 54.

منبع: کتاب «دنیای بلوغ»
ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
المزيد من العناصر