هو السیّد جلال الدین بن عضد الدین الیزدی ، المعروف فی شعره بجلال عضد .من أعیان وشعراء یزد فی القرن الثامن الهجری .عاصر ملوک آل المظفر وحظی لدیهم وتصدر للوزارة فی أیامهم .ه (دیوان شعر) ،
ومن شعره :
چار چیز است که در سنگ اگر جمع شود***لعل ویاقوت شود سنگ بدان خارائى
پاکى طینت وأصل گهر واستعداد***تربیت کردن مهر از فلک مینائى
در من این هر سه صفت هست ولى مى باید***تربیت از تو که خورشید جهان آرائى
وله أیضاً :
عاشقان اول قدم بر هر دو عالم میزنند***بعد از آن در کوى عشق از عاشقى دم مى زنند
جرعه نوشان بلا را شادمانى در غم است***شادمان آن دل که در وى سکه غم مى زنند
تا بر آمد از گدائى کام ما در کوى دوست***کوس سلطانى ما در هر دو عالم مى زنند
از خیالات رخش تسکین همى یابد دلم***حوریان قدس آبى بر جهنم مى زنند
المراجع :
الذریعة ج9 قسم 1 ص200 ، ریحانة الأدب (فارسی) 1/415 و416 ، فرهنگ شاعران زبان پارسى (فارسی) ص143 ، فرهنگ سخنوران (فارسی) ص133 ، لغت نامه دهخدا (فارسی) 16/72 ، هفت اقلیم (فارسی) 1/150 .