المسیر الجاریه :
ای چراغ خانه ی خاموش من زهرا مرو
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
مسلمانان چرا شب دفن شد صدیقه کبری؟
چرا گم شد نشان قبر آن انسیه حوراء؟
هنوز...
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 46
الهی چون تو توانایی کر توان است، در ثناء تو کرا زبان است و بی مهر تو کرا سر و جان است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 45
الهی تو دوختی من در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدم هیچ نیاید از آنچه کوشیدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 44
الهی کار آن کس کند که تواند، عطا آن کس بخشد که دارد، پس بنده چه تواند و چه دارد ؟
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 43
الهی چندی به کسب تو یاد تو ورزیدم، باز یک چندی بیاد خود را نازیدم، اکنون که یا د بشناختم خاموشگردیدم، چون من کیست که این مرتبت را بسزیدم، فریاد از یاد باندازهٔ دیدار بهنگام و از آشنایی به نشان و دوستی...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 42
الهی چه یاد کنم که خود همه یادم ف من خرمن نشان خود فرا باد دادم یاد کردن کسب است و فراموش نکردن زندگانی و رای دو گیتی و کسب است چنانکه دانی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 41
الهی خود کردم و خود خریدم، آتش بر خود، خود افروزانیدم، از دوستی آواز دادم دل و جان را فراناز دادم، اکنون که در غرقابم دستم گیر که گرم افتادم.<br />
هر روز من از روز پسین یاد کنم<br />
بر درد گنه هزار...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 40
الهی این همه نوازش از تو بهرهٔ ما ست که در هر نفس چندین سوز و نور غایت تو پیداست چون تو مولایی کراست ؟ و چون تو دوست کجاست ؟
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 39
الهی پسندیدگان ترا بتو جستند و به تو پیوستند، نا پسندیدگان تو را بخود جستند و بگسستند نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست بعذر رسید.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 38
الهی ما از غافلانیم نه از کافرانیم ف نگاهدار تا پریشان نشویم و در دراه آر تا سگردان نشویم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 37
الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست.<br />
یارب ز رهٔ راست نشانی خواهم<br />
باز بادهٔ آب و خاک جانی...