نوري در تاريکي
شهيد شريف اشراف در 1316 هجري شمسي ، درشيراز متولد شد.وي در طفوليت پدر ومادرخود را از دست داد .وهمراه سه خواهرش ،بقيه ي زندگي را در منزل عمه خود...
Sunday, April 18, 2010
سيد الاسرا
در20 اسفند 1331 در روستاي ضياد آباد قزوين ؛خداوند پسري به خانواده لشگري اهدا کرد که نام اورا حسين گذاشتند. و او دوره تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش...
Sunday, April 18, 2010
هميشه عاشق پرواز
چهارده ساله بود که براي مادرش تعريف کرد :«در خواب ديدم تا چشم کار مي کرد بيابان بود از دور شعله ي آتشي را ديدم که به سمت من مي آيد ...وقتي آتش...
Saturday, April 17, 2010
پسري به نام عباس
خانه را تبديل به پايگاه انقلابي کرده بودند اين دوبرادر،از دستگاه چاپ اعلاميه گرفته تا برنامه ريزي تظاهرات ها وشعارساختن برگزاري جلسات.مادر و...
Saturday, April 10, 2010
ستارگان آسمان
هر چيزي که يک دختر به سن و سال من دلش مي خواست داشته باشد، من داشتم. پدرم هميشه هواي مرا داشت. پدرم مي گفت: «هرکاري مي خواهي بکن فقط سالم زندگي...
Tuesday, March 16, 2010
پاي دژ شهيد مي شوم
وقتي رفت يزد، کم کم شروع کرد به خواندن کتاب هاي مختلف، بعدها مرتب کتاب هاي امام را مي خواند. وقتي مي آمد دِه با خودش کتاب مي آورد. مي رفت توي...
Tuesday, March 9, 2010
منم مهدي خندان
همه او را يك فرد شلوغ، خشن، سخت و اهل بگو و بخند مي‌شناختند اما اعتقادش چيز ديگري بود. بعد از مرحله اول عمليات والفجر چهار، برگشته بوديم عقب....
Sunday, January 17, 2010
شهيد مجتبي هاشمي از زبان همسر
كمتر كسي چون يك همسر فداكار و هوشمند مي‌تواند زير و بم احساسات و عواطفي را كه شهيد را به ايثار جان خويش مشتاق مي‌سازد، بشناسد و چون او، مشوق...
Sunday, January 17, 2010
روايتي دست اول از اولين عمليات استشهادي هوايي
دود سياه رنگي كه صبح سي‌ام تيرماه 1361 از پالايشگاه بزرگ «الدوره» در حومه بغداد برخاست، روياهاي سياسي حزب بعث و صدام را برآشفت. قرار بود كنفرانس...
Sunday, January 17, 2010
محمود نيامد
کوچه هاي منتهي به خانه محمود ،در کرمانشاه ، بوي عطر و اسپند مي داد و پلاکارد هاي رنگارنگ و چراغ هاي چشمک زن منتظر بودند تا چشم شهر و خانواده...
Tuesday, January 12, 2010
زنده باد کميل!
براي مصاحبه نرفته بوديم نشستيم ،گپ زديم و برخاستيم ، ولي از آنجا که چشمانمان ديگر خود را مکلف کرده اند که ديده هايشان را براي شما بازگو کنند...
Tuesday, January 12, 2010
خاطراتي از شهيد محمدجواد تندگويان
محمدجواد تندگويان در سپيده دم 26 خرداد سال 1329 هـ. ش پا به عرصه هستي نهاد. قبل از اين که به مدرسه برود، پدرش او را به مسجد برد و با قرآن آشنا...
Tuesday, January 12, 2010
از مهتابي مسجد تا مهتاب شهادت
«خليج آباد» نام روستايي است در اطراف نيشابور. سال هزار و سيصد و چهل، علي خالو در همين روستا ديده به جهان مي گشايد. پس از گذراندن دوره ابتدايي،...
Wednesday, January 6, 2010
شهید آسمانی
جهان بر مدار عشق می چرخد و ذره ای در جهان نیست که عاشق نباشد و در این میان انسان خاکی عاشق ترین خلق شده و چون معشوق پاینده است. پرچم عشق فرو...
Wednesday, January 6, 2010
شهیدی که از دست امام شربت نوشید
دشتی از همان دوران خاطره ای شیرین و شنیدنی برام تعریف کرده بود که حکایت از روح لطیف و ملکوتی حضرت امام (ره)داشت. با آن لهجه ی شیرین خودمانی،...
Wednesday, January 6, 2010
با خاطرات شهیدان
از تورّم پلک ها و چشمان قرمزش پی به گریه های مداومش برده بودم. من که طاقت دیدن آسمان ابری نگاهش را نداشتم، چطوری می توانستم بارانی شدن آنها را...
Wednesday, January 6, 2010
او می خواست جور دیگری زندگی کند
توی محله «خسروی نو»ی مشهد، همه، چراغچی را می شناختند؛ می دانستند دم حمام شاه،سربازار سرشور، یک حیاط هفتصد متری، سه طبقه و خیلی بزرگ هست که منزل...
Wednesday, January 6, 2010
رازهاي وزير نفت!
صبح روز جمعه 9 آبان 1359 وزير نفت، دو معاون و دو محافظ و راننده با خودروي کاديلاک به سوي آبادان حرکت کردند. نزديک پل بهمن شير کاروان مسؤولين...
Wednesday, January 6, 2010
وقتي هواي شهر نفس گير مي شود ...
سال 1374 اعمال حج تمتع را تمام کرد و از احرام خارج شد. لباس احرامش را شست و خشک کرد و بعد، از همه ي همسفرانش خواست تا برروي لباس احرامش بر اسلام...
Wednesday, January 6, 2010
آنچه فهميدني بود فهميده بود !
يک نگاه ساده که توي تقويم مي اندازي ، مي بيني که روزها ، نامهاي مختلفي دارند : روز مادر ، روز پدر ، روز جوان ، روز جهاني کودک . روز جهاني دختران...
Wednesday, January 6, 2010