
مقدمه:
سیره حکومت داری امام علی(ع) تجلی گاه اصولی بنیادین چون عدالت محوری، مسئولیت پذیری و پایبندی به ارزشهای اخلاقی است.ایشان در مکاتبات و سخنان خویش خطاب به کارگزاران حکومتی، بویژه والیان و فرمانداران، رهنمودهای حکیمانهای ارائه فرمودهاند که فرازمانی بوده و برای جامعه امروز نیز الگویی راهگشا محسوب میشود.
این پژوهش با استناد به گزیدهای از سخنان نورانی امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه، به واکاوی توصیههای مدیریتی ایشان به زمامداران میپردازد.
در کانون این رهنمودها، مفهوم بیت المال و مدیریت صحیح آن جایگاهی ویژه دارد. از منظر امام علی(ع)، بیت المال به عنوان امانتی الهی شامل منابعی چون غنایم جنگی، خراج، زکات و موقوفات عمومی بوده که حق عمومی مسلمانان محسوب میشود.
ایشان به صراحت تأکید میفرمایند که این اموال نه ملک شخصی حاکم است و نه متعلق به فردی خاص، بلکه میبایست با حفظ کامل عدالت و شفافیت در مسیر مصالح عمومی به کار گرفته شود.
هدف غایی این تحقیق، استخراج و تبیین الگوی حکمرانی عادلانه علوی و سنجش میزان انطباق آن با چالشهای حکومتداری معاصر است. در این مسیر، تکالیف اخلاقی و مالی حاکمان در قبال بیت المال و حقوق شهروندی به عنوان محوری اساسی مورد توجه قرار خواهد گرفت.
صفات و وظایف کارگزاران بیت المال از منظر امام علی(ع)
اسلام به عنوان دینی جامع، تحقق عدالت اجتماعی و برقراری قسط قرآنی را از اهداف بنیادین خود قرار داده است.دستیابی به این آرمان مقدس مستلزم وجود کارگزارانی شایسته از حیث ایمان، اخلاق و عملکرد می باشد. امام علی(ع) به عنوان اسوه حکمرانی اسلامی، همواره بر انتخاب بهترین افراد برای تصدی امور بیت المال تأکید می ورزیدند.
اهمیت این موضوع به ویژه در مواردی مانند وصول مالیات دوچندان می شود، چرا که مأمور مالیاتی با معیشت و دسترنج مردم سروکار دارد. حضرت علی(ع) در این زمینه صفات و وظایف ممیزان مالیاتی را به روشنی تبیین فرموده اند:
1- رعایت عدالت و انصاف
امام علی(ع) می فرمایند: "فأنصفوا الناس من أنفسکم" (با مردم آنگونه رفتار کنید که برای خود می پسندید. [1] تأثیر این رفتار عادلانه در ایجاد رضایت مؤدیان مالیاتی انکارناپذیر است.
تاریخ گواهی می دهد که رفتار منصفانه پیامبر اکرم(ص) در دریافت مالیات، یکی از عوامل مهم گسترش اسلام بود. در مقابل، ستمگری حکومت های جائر مانند وضع مالیات های ظالمانه (از جمله مالیات بر استنشاق هوا در دوره آناستاز) موجب سقوط آنان گردید.
کارگزار بیت المال باید از فضایل اخلاقی و روحیه مدارا برخوردار باشد، چرا که با اموال عمومی و حقوق مردم سروکار دارد.
حضرت بر لزوم ثبت دقیق وجوه دریافتی و واریز به موقع آن به بیت المال تأکید می کردند و از هرگونه تصرف غیرمجاز جلوگیری می نمودند.
منتسکیو در تحلیل فتوحات اسلامی اشاره می کند که مردم مناطق فتح شده، پرداخت مالیات معقول به مسلمانان را به ظلم و ستم حکومت های پیشین ترجیح می دادند. این نگرش مثبت نتیجه مستقیم رفتار عادلانه کارگزاران مسلمان بود. [2]
سیره عملی امام علی(ع) نشان می دهد که کارآمدی نظام مالی در گرو سه عامل کلیدی است:
1- انتخاب کارگزاران شایسته
2- رعایت اصول عدالت و انصاف
3- حفظ امانت داری و شفافیت
این آموزه های علوی امروزه نیز می تواند به عنوان الگویی کامل برای نظام های مالی اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
٢- نگرفتن لوازم ضروری به عنوان مالیات:
"برای گرفتن مالیات، لباسهای تابستانی و زمستانی و مرکب سواری و برده های کاری کسی را، نفروشید."[ 3]
این فرمان نشاندهنده توجه عمیق امام به معیشت مردم است. منظور از "برده های کاری" در آن زمان، نیروی کار اساسی برای کشاورزی و صنایع بوده که معادل امروزی آن میتواند ماشینآلات و ابزار تولید باشد. امام به صراحت هرگونه تعرض به وسایل ضروری زندگی و کار مردم را ممنوع میکنند.
٣- پرهیز از خشونت:
"از برای گرفتن درهمی (مالیات) کسی را با شلاق نزنید."[ 5] این حکم اگرچه به ظاهر درباره شلاق زدن است، اما در واقع هرگونه خشونت فیزیکی و روانی را شامل میشود. امام حتی برای وصول حداقل مالیات (یک درهم) نیز هرگونه اعمال فشار را ممنوع میکنند که نشاندهنده حرمت والای جان و مال مردم در نگاه ایشان است.
٤- احترام اموال مردم:
"دست اندازی به مال کسی نکنید، آن کس، چه نمازگزار باشد و یا کافر در پناه اسلام مگر اسب یا اسلحه ای که برای تجاوز به مسلمانها به کار گرفته میشود."[ 6]
این فرمان چند اصل مهم دارد: اولاً احترام به مالکیت همه شهروندان (حتی غیرمسلمانان تحت حکومت اسلامی)، ثانیاً ممنوعیت مصادره اموال به جز موارد استثنایی که مستقیماً علیه امنیت جامعه استفاده میشود. فلسفه این حکم جلوگیری از تقویت دشمنان اسلام است.
٥- کمک گرفتن از مردم در اخذ مالیات:
از کمک گرفتن از مردم (در اخذ مالیات)، هیچ گونه کوتاهی مکنید."[7] این عبارت به دو شکل قابل تفسیر است: هم به معنای مشارکت دادن مردم در نظام مالیاتی (مانند سیستمهای خوداظهاری امروزی) و هم به معنای کمک به مردم برای پرداخت مالیات با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی آنان. این نشاندهنده انعطافپذیری و مردمی بودن نظام مالیاتی اسلامی است.
٦- خدا ترسی:
با ترس از خدای یکتایی که همتای ندارد (به قصد جمع آوری صدقات ) حرکت کن! [8]
تقوای الهی به عنوان اساس کار تمام کارگزاران بیت المال مطرح است. این تقوا شامل ترس از خدا در تمام تصمیمات، رعایت کامل حقوق مردم، پرهیز از سوءاستفاده و امانتداری کامل میشود. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر تأکید میکنند که کارگزاران باید از "بندگان صالح خدا" باشند.
مجموعه این فرامین نشان میدهد نظام مالیاتی اسلامی در نگاه امام علی(ع) نظامی است کاملاً انسانی و عادلانه که در آن حقوق همه شهروندان (حتی غیرمسلمانان) محترم شمرده میشود.
این نظام از سویی از هرگونه ظلم و ستمگری پرهیز میکند و از سوی دیگر با مشارکت مردمی و مسئولیتپذیری اداره میشود. کارگزاران این نظام باید علاوه بر تخصص، از تقوای الهی و اخلاق اسلامی برخوردار باشند.
٧- نترساندن مردم
"هیچ مسلمانی را نباید بترسانی!"[ 9] امام علی(ع) به صراحت هرگونه ایجاد رعب و وحشت در مردم را برای وصول مالیات ممنوع میکنند.
این فرمان نشاندهنده عمق انسانیت در نظام مالیاتی اسلام است که در آن کرامت انسانی مؤدیان کاملاً حفظ میشود. در نظام علوی، مالیاتستانی نباید بهانهای برای ارعاب مردم باشد.
٨- احترام به حریم خصوصی:
"با زور و بدون رضایت، از ملک شخصی، عبور مکن!"[ 10] این حکم تأکید بر احترام به مالکیت خصوصی و حریم شخصی افراد دارد.
کارگزاران مالیاتی حق ندارند بدون اجازه صاحب ملک به حریم خصوصی او وارد شوند، حتی اگر برای وصول مالیات باشد. این اصل امروزه در قوانین مالیاتی پیشرفته جهان نیز به عنوان یک اصل اساسی پذیرفته شده است.
٩- رعایت حد و مرز مالیات:
"بیشتر از حقوق الهی، از کسی (مالیات) مگیر! [ 11] امام علی(ع) در این فرمان به دقت مشخص میکنند که میزان مالیات باید دقیقاً مطابق با موازین شرعی باشد و هیچگونه افزایش خودسرانهای در آن جایز نیست. این نشاندهنده دقت اسلام در تعیین سقف مالیات و جلوگیری از هرگونه اجحاف است.
١٠- رفتار محترمانه:
"هرگاه به آبادیای رسیدی، در کنار آب فرود آی! وارد خانههای آنان مشو! سپس با آرامش و وقار، به سوی آنان حرکت کن... در سلام و تعارف و مهربانی، کوتاهی مکن!"[12] این دستورالعمل جامع، آداب برخورد کارگزاران مالیاتی با مردم را به تفصیل بیان میکند. نکات کلیدی این فرمان شامل:
1.پرهیز از ورود ناگهانی به حریم مردم
2.حفظ آرامش و وقار در رفتار
3.رعایت ادب و نزاکت در برخوردها
4.پیشقدم شدن در سلام و احوالپرسی
١١- شفافیت در مأموریت:
"بگویید: «ای بندگان خدا! ولی و جانشین خدا، مرا به سوی شما فرستاد...»"[13] این فرمان بر شفافیت مأموریت و معرفی رسمی کارگزاران تأکید دارد.
در نظام مالیاتی علوی، مردم حق دارند بدانند که مأموران مالیاتی با چه اختیاراتی عمل میکنند و این مأموریت از سوی چه کسی صادر شده است.
١٢- احترام به اظهارات مؤدی:
"اگر کسی گفت: «نه»، دیگر به او مراجعه مکن... هرچه از طلا و نقره به تو پرداخت، بردار."[ 14] این بخش از فرامین امام علی(ع) چند اصل مهم را بیان میکند:
1.پذیرش اظهارات مؤدیان تا زمانی که خلاف آن ثابت نشده است
2.پرهیز از اصرار بیجا و فشار مضاعف
3.منع هرگونه تهدید و ارعاب
4.قبول پرداختهای داوطلبانه بدون ایجاد مزاحمت
١٣- احترام به اموال شخصی:
"اگر دارای گوسفند یا شتر بود، بدون اجازهاش، داخل مشو؛ زیرا بیشتر اموال از آن اوست."[ 15] این فرمان تکمیلکننده اصل احترام به مالکیت خصوصی است. امام علی(ع) به دقت بین اموال مشمول مالیات و اموال شخصی تمایز قائل میشوند و ورود به حریم اموال شخصی را بدون اجازه صاحب مال ممنوع میکنند.
فرامین امام علی(ع) در مورد نظام مالیاتی، تصویری روشن از یک سیستم حکمرانی عدالتمحور ترسیم میکند که در آن حقوق مؤدیان مالیاتی به طور کامل محترم شمرده میشود.
این نظام با پرهیز از هرگونه رفتار خشونتآمیز و حفظ حریم خصوصی افراد، الگویی بینظیر از حکومتداری اسلامی ارائه میدهد.
شفافیت کامل در فرآیند مالیاتستانی و رفتار محترمانه کارگزاران از ویژگیهای بارز این سیستم است که اموال شخصی را از هرگونه تعرض مصون میدارد.
نکته شگفتانگیز اینجاست که این اصول پیشرفته که در قرن هفتم میلادی توسط امام علی(ع) بیان شدهاند، امروزه نیز میتوانند به عنوان الگویی کامل برای نظامهای مالیاتی مدرن مورد استفاده قرار گیرند.
این فرامین نه تنها نشاندهنده عمق بینش اسلامی در اداره امور مالی است، بلکه گواهی روشن بر جهانشمولی و ماندگاری تعالیم علوی در عرصه حکمرانی عادلانه میباشد.
در این نظام، مالیاتستانی تبدیل به فرآیندی انسانی میشود که در آن کرامت انسانی مؤدیان در کنار حفظ حقوق بیتالمال به بهترین شکل ممکن رعایت میگردد.
این نگاه جامع و متوازن، الگویی بیبدیل برای تمامی نظامهای مالیاتی در طول تاریخ ارائه میدهد که هم از حیث انسانیبودن و هم از نظر کارآمدی قابل تأمل و پیروی است.
14.رعایت و مدارا با حیوانات
امام علی(ع) در این فرامین به ظرافتهای اخلاقی و رفتاری با دامداران و حیوانات اشاره میفرمایند که نشاندهنده عمق نگاه انساندوستانه و عدالتمحور ایشان است.
در فرمان چهاردهم، امام به صراحت از کارگزاران مالیاتی میخواهند که هنگام وصول مالیات دامی، از هرگونه رفتار خشن و سلطهجویانه با حیوانات و صاحبان آنها پرهیز کنند. ایشان تأکید میفرمایند:
"هرگاه داخل شدی، مانند اشخاص سلطهگر و سختگیر، رفتار مکن! حیوانی را رم مده و هراسان مکن و دامدار را مرنجان!" این دستور نشاندهنده توجه اسلام به حقوق حیوانات و لزوم رعایت اصول اخلاقی حتی در برخورد با دامهاست.
15.اجازه تقسیم زکات به مالک
امام علی(ع) شیوهای انسانی و منصفانه برای تقسیم زکات دامی ارائه میدهند: "مالها را، دو دسته کن و صاحبش را اجازه ده که خود، انتخاب کند و بر انتخاب او، خرده مگیر."
این روش که به "تقسیم به اختیار مالک" معروف است، نمونهای بارز از عدالت و انصاف در نظام مالیاتی اسلام است. امام حتی به کارگزاران دستور میدهند که اگر دامدار از انتخاب خود پشیمان شد و درخواست تجدید نظر کرد، این درخواست پذیرفته شود: "و اگر دامدار، از این تقسیم، پشیمان شد و از تو درخواست گزینش دوباره کرد، بپذیر."
این دو فرمان، مکمل اصول قبلی هستند و نشانمیدهند که در نظام مالیاتی علوی، حتی به حقوق حیوانات و احساسات دامداران توجه شده است. امام علی(ع) با این توصیهها، الگویی کامل از یک نظام مالیاتی انسانی و عادلانه ارائه میدهند که در آن:
1.حقوق همه ذینفعان، حتی حیوانات رعایت میشود
2.از هرگونه رفتار خشن و سلطهجویانه پرهیز میشود
3.به مالکان اختیار و آزادی عمل داده میشود
4.امکان تجدید نظر و اصلاح تصمیمات وجود دارد
5.احساسات و عواطف مردم به رسمیت شناخته میشود
این اصول پیشرفته که چهارده قرن پیش بیان شدهاند، امروزه نیز میتوانند به عنوان الگویی کامل برای نظامهای مالیاتی و برخورد با تولیدکنندگان و دامداران مورد استفاده قرار گیرند.
برنامه اصلاحی امام علی(ع) در مواجهه با انحرافات جامعه اسلامی
جامعه زمان حضرت علی (ع) به آسیبهای گوناگونی دچار گشته بود. این آسیبها هم در مبانی اعتقادی و اندیشهای مردم و نوع نگرش آنان به دین و دنیا پدید آمده بود و هم در مبانی اخلاقی و رفتاری و خصلتهای روحی و روانی آنان خود را نمایانده بود.
در آن جامعه، فساد و بدعت آشکار شده بود، مردم از سنّت پیامبر اسلام (ص) و اهداف اودور افتاده بودند. تبعیض نژادی و قومگرایی و عصبیتهای جاهلی در حکومت اسلامی رخ نموده بود. فساد مالی رایج و بیت المال مسلمانان به سادگی به یغما میرفت.
والیان ناشایست در شهرهای اسلامی به ظلم و ستم و زراندوزی رو آورده و بر امور مردم مستولی شده بودند. این همه، و نگرانی از آینده دین اسلام و سرنوشت مسلمانان، از عواملی بود که امام علی (ع) را به فکر چاره انداخت.
از نگرانیهای عمده ایشان، پیدایش انحراف در حکومت اسلامی و دور شدن آن از مسیر عدالت، دینگریزی جامعه و حاکمان و رغبت آنان به دنیازدگی و غفلت از قوانین و تعالیم اسلامی بود. او نمیتوانست نسبت به اوضاع و احوال سیاسی، اخلاقی و اعتقادی امت مسلمان بیتفاوت بماند.
از اینرو، زمانی که از خلافت ظاهری برکنار بود نگران وضع اسلام و مسلمانان بود و آنگاه که زمام امور را به دست گرفت نیز نگران آینده آنان بود و به مردم هشدارهای لازم را میداد؛ به ویژه آنان را از تسلط بنیامیه و انحرافات آنها و آینده نابسامانی که گریبانگیرشان خواهد شد، آگاهی میداد.
آشفتگی اوضاع و تغییر اخلاق و حالات مردم و سرگرمی آنها به دنیا که بخشی از آن به حاکمیتهای نادرست و عدم اجرای قوانین اسلامی در جامعه و کارگزاران ناصالح مربوط میشد بارها در سخنان حضرت بازگو شده است.[16]
آن حضرت، پس از اینکه به خلافت رسید، با شناختی که از انحرافات جامعه زمان خود داشت به اصلاح آن همت گماشت تا اساس حکومت و مدیریت جامعه بر مبانی دین استوار گردد و با استقرار حکومت دینی،عدالت اسلامی تحقق یافته و مردم در مسیر زندگی شایسته انسانی و در راه کمال حقیقی قرارگیرند.
او دریافت که جامعه نیازمند اصلاحات اساسی است. میبایست تبعیضهای ناروا و ظالمانه از جامعه زدوده شود، اموال به تاراج رفته از بیت المال و بخششهای نابجای دیگران متوقف شده یا بازپس گردانده شود و میان صاحبان اصلی به مساوات تقسیم گردد.
والیان فاسد از مصادر امور برکنار شده و به جای آنان، عناصر صالح، باتقوا و شایسته، زمامداری جامعه اسلامی را بر عهده گیرند. ظلم و ستم از جامعه رخت بربندد و به جای آن عدالت و اخوت اسلامی حکمفرما شود.
امام علی (ع) برنامه اصلاحی خود را در ابعاد سیاسی، اقتصادی و مالی، حقوقی و اخلاقی از همان بدو زمامداری خویش اعلام نمود و بر تحقق آنها تأکید ورزید.
اگرچه مطمئن بود که این اصلاحات در جامعهای که به همین نابسامانیها عادت یافته، مشکلاتی را به بار خواهد آورد و یقیناً کسانی که منافعشان به خطر میافتاد در برابر آن واکنش نشان داده و کارشکنی نمایند.
به دلیل همین آیندهنگری بود که ابتدا از پذیرش بیعت آنان خودداری نمود و این مسأله را در سخنان متعددی مطرح کرده است.[17]
"مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید، زیرا ما به استقبال حوادث و اموری میرویم که رنگارنگ و فتنهآمیز است و چهرههای گوناگون دارد و دلها بر این بیعت ثابت و عقلها بر این پیمان استوار نمیماند، چهره افق حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته، و راه مستقیم حق ناشناخته مانده.
آگاه باشید اگر دعوت شما را بپذیرم، بر اساس آنچه که میدانم با شما رفتار میکنم و به گفتار این و آن، و سرزنش سرزنشکنندگان گوش فرا نمیدهم.
اگر مرا رها کنید چون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیعتر از شما نسبت به رییس حکومت باشم، در حالی که من وزیر و مشاورتان باشم بهتر است که امیر و رهبر شما گردم." [18]
الگو بودن حاکم اسلامی
در اسلام، مسأله حفظ بیت المال و دقت و احتیاط در مصرف آن، اهمیت ویژه ای دارد. دقت و احتیاط رهبران مکتب انسان ساز اسلام در هزینه کردن بیت المال، از عبرت انگیزترین امور در زندگی آنان به شمار می آید و موجبات تعجب و شگفتی هر خواننده ای را فراهم می کند.در میان ائمه علیهم السلام امام علی علیه السلام به جهت شرایط زمانی و مکانی ویژه ای که در عصر حکومتش وجود داشته ؛ در این امر، سرآمد و زبانزد است. تاریخ، نمونه های زیادی از این سان رویدادهای شگفت انگیز را در زندگی مولا علی علیه السلام در سینه خود حفظ کرده است. در این بخش، به چند نمونه از گفتار و کردار آن حضرت در باره اینکه حاکم اسلامی، در مصرف کردن بیت المال، باید الگو و اسوه باشد، اشاره می شود.
١- هماهنگی با زندگی طبقه ضعیف
علی علیه السلام دوستی در بصره، به نام علاء بن زیاد[19] دارد. او، مریض می شود و علی علیه السلام به عیادت او می رود. مولا علی علیه السلام هنگامی که خانه عریض و طویل او را می بیند، خطاب به او می گوید:[ 20]
با این خانه وسیع در دنیا، چه می کنی در حالی که در آخرت، به آن نیازمندتری؟ علاء، سپس، شکایت برادرش، عاصم، را که گوشه گیری را انتخاب کرده و لباسهای مندرس پوشیده، به علی علیه السلام می کند. مولا، فرمان می دهد که او را احضار کنند. وقتی او را می آورند، خطاب به او می گوید: ای دشمنک جان خویش! شیطان، بر تو راه یافته و تو را صید کرده، آیا به خانواده ات رحم نمی کنی؟. . . عاصم بن زیاد، عرض کرد: «یا علی! من، از تو پیروی می کنم . »
امام علی علیه السلام در جواب گفت: خداوند متعال، بر پیشوایان عدل و حق، واجب کرده است که بر خود سخت گیرند و شیوه زندگی را، هماهنگ با وضع زندگی طبقه ضعیف مردم قرار دهند تا ناداری و فقر، فقیر را از جا به در نبرد.
محقق خوئی، در ذیل این خطبه، روایاتی را گزارش کرده که بر لزوم هماهنگی زندگی رهبران دینی با طبقه ضعیف و کم درآمد، دلالت دارد.
ایشان، به دنبال خطاب مولا علی علیه السلام به عاصم، برادر علاء، بحث مفصلی را در باره رفتار و افکار و عقاید و مطاعن و کرامات صوفیه، تحت هفت مقام، در سیصد و هشتاد صفحه مطرح کرده است.[ 21]
٢- احتیاط امام علی علیه السلام در بیت المال
عثمان بن حنیف، از دودمان اوس، با برادرش، سهل بن حنیف، در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله اسلام را پذیرفتند و همیشه از یاران علی علیه السلام به شمار می آمد.
علی علیه السلام او را به جای عبدالله بن عامر، پسرخاله عثمان بن عفان، به استانداری بصره منصوب کرد. روزی، او، دعوت فرد پولداری را پذیرفت و سر سفره رنگین وی نشست.
این کار عثمان بن حنیف، به امام علی علیه السلام گزارش شد. آن حضرت، ناراحت شد و ضمن نامه اعتراض آمیزی مطالب بسیار مهمی را گوشزد کرد.[ 22]
در آغاز یادآوری می کند: پسر حنیف! به من گزارش داده اند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به میهمانی خویش فراخوانده و تو، به سرعت، به سوی آن شتافته ای، خوردنیهای رنگارنگ، برای تو آورده اند و کاسه های پر از غذا، پی در پی، جلوی تو می نهادند!
گمان نمی کردم میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان: با ستم، محروم شده و ثروتمندان آنان، بر سر سفره، دعوت شده اند.
بنگر در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری! پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی، دور بیفکن و آن چه را به پاکیزگی و حلال بودنش، یقین داری، مصرف کن! آگاه باش! هر پیروی را، امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش، روشنی می گیرد.
آگاه باش! امام شما، از دنیای خود، به دو جامه فرسوده و دو قرص نان، رضایت داده است. . . . پس سوگند به خدا! من از دنیای شما، طلا و نقره ای، نیاندوخته و از غنیمتهای آن، چیزی، ذخیره نکرده ام! بر دو جامه کهنه ام، جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا، حتی یک وجب، در اختیار نگرفتم ! . . .
دنیای شما، در چشم من، از دانه تلخ درخت بلوط، ناچیزتر است. . . ؛ من، اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم، برای خود، غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس، بر من چیره گردد .
و حرص و طمع، مرا وا دارد که طعامهای لذیذ برگزینم در حالی که در حجاز یا یمامه، کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز، شکمی، سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم، شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته، وجود داشته باشد!آیت الله حسن زاده، در باره عثمان بن حنیف، می نویسد:
وی، تربیت شده دست مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و به درجات عالیه از کمال، رسیده بود. و عمر نیز به او عقیده داشت و جمع آوری خراج منطقه وسیعی از حکومت را، به او واگذار کرده بود. پس از او، امام علی علیه السلام وی را، به عنوان والی بصره، منصوب کرد. . . .
و اینکه امام علی علیه السلام به مجرد خطای کوچکی (حضور بر سر سفره اشرافی) او را توبیخ کرده، دلیل بر مقام و منزلت اوست.
٣- سوء استفاده نکردن از مقام
اشعث بن قیس که از سردمداران منافقان و از دشمنان سرسخت حضرت علی علیه السلام بود[23] به خیال اینکه با دادن چشم روشنی، تحت عنوان هدیه، می تواند به علی علیه السلام نزدیک شود، حلوایی را، شب هنگام، به درب منزل علی علیه السلام می رساند. حضرت از او می پرسد: «آیا بخشش است یا زکات و یا صدقه؟ زکات و صدقه، بر ما اهل بیت، حرام است. »
او، در پاسخ می گوید: «هدیه است. » علی علیه السلام در پاسخ می گوید: «زنان بچه مرده، بر تو بگریند! آیا از راه دین، وارد شدی که مرا بفریبی یا عقلت آشفته شده و یا جن زده شدی آیا هذیان می گویی؟».
سوگند به خدا! اگر هفت اقلیم را، با آنچه در زیر آسمانهاست، به من دهند، تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه ای، ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! [24]
و همانا دنیای آلوده شما، نزد من، از برگ جویده شده دهان ملخ، پست تر است! علی را با نعمتهای فناپذیر و لذتهای ناپایدار چه کار؟
٤ -نگرانی امام علی نسبت به بیت المال به هنگام مرگ
علی(ع ) به اهالی مصر، در باره اهتمام و نگرانی نسبت به بیت المال، می نویسد: همانا، من، برای ملاقات پروردگار، مشتاق و به پاداش او، امیدوارم، لکن از این اندوهناکم که بی خردان و تبهکاران این امت، حکومت را به دست آورند، آنگاه، مال خدا را دست به دست بگردانند. سیره و روش امام علی علیه السلام حساسیت و نگرانی نسبت به بیت المال است.[ 25]
این حساسیت و اهتمام، در حدی است که آن حضرت را رنج می دهد و هیچ گاه، حتی دم مرگ، وی را رها نمی کند.
در باره دقت و احتیاط امام علی علیه السلام در هزینه کردن بیت المال، مطالب و رویدادهای فراوانی، در کتابهای تاریخ و حدیث، رسیده است که سبب تعجب و شگفتی خواننده را فراهم می کند و جز از مولا علی علیه السلام چنین گفتار و کرداری قابل قبول نیست . جهت رعایت اختصار، از گزارش آنها، خودداری می شود.[ 26]
خصوصیات و معیارهای مکتبی در نظام حکومتی امام علی(ع)
1- تقوا: اساس مدیریت اسلامیدر نظام حکومتی امام علی(ع)، تقوا به عنوان اساس مدیریت اسلامی مطرح میشود. ایشان در نامه 12 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر میفرمایند: «از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری» [27]
مفهوم تقوا در این نظام، فراتر از ترس ساده از خداوند است و به معنای حفظ نفس از هرگونه آسیب و ضرر میباشد. عبارت «اتقواﷲ» به مفهوم جامع خود، به معنای حفظ خویش از خشم و عذاب الهی است و متقی به فردی گفته میشود که توانایی خودنگهداری و پرهیزگاری دارد.
در نظام علوی، مسئولیتپذیری نیازمند دو نوع تقوای اساسی است: تقوای شخصی و تقوای سیاسی. تقوای شخصی یا فردی شامل کنترل تمایلات خودخواهانه و نفسانی، هماهنگی خواستهها با کمال ذات انسان و جامعه، صیانت ذات تکاملی انسان و پیشگیری از افتادن به دام هوای نفس میشود.
امام علی(ع) به روشنی هشدار میدهند که مسئولیت بدون تقوا، آفتی خطرناک محسوب میشود. ایشان تأکید میکنند که نفس انسانی اگر با تقوا مهار نشود، به خدمت هوای نفس درمیآید و مقام و مسئولیت، موجب طغیان و سرکشی آن میگردد[28]
از سوی دیگر، تقوای سیاسی یا اجتماعی به معنای بهکارگیری کامل دانش و تجربیات برای پیشرفت جامعه، استفاده بهینه از استعدادها با رعایت موازین الهی، پرهیز از هر اقدام زیانبار به جامعه اسلامی و تعهد کامل به اصلاح امور جامعه است.
این نوع تقوا باعث میشود مسئول، تمام توان خود را در خدمت به جامعه به کار گیرد و از هرگونه سوءاستفاده از موقعیت خودداری کند
کارکردهای تقوا در مدیریت اسلامی بسیار گسترده است. این فضیلت اخلاقی موجب ایجاد تعادل بین خواستههای فردی و مصالح اجتماعی میشود.
همچنین به عنوان سدی محکم در برابر فساد اداری و مالی عمل میکند. تقوا تضمینکننده اجرای عدالت در جامعه است و اعتماد عمومی نسبت به نظام حکومتی را ایجاد مینماید.
در نظام حکومتی امام علی(ع)، تقوا به عنوان سنگ بنای مدیریت اسلامی مطرح است و هم به عنوان مانعی در برابر فساد عمل میکند و هم به عنوان محرکی برای خدمتگزاری صادقانه. [29]
امام(ع) با تأکید بر این اصل، الگویی کامل از حکمرانی الهی ارائه دادهاند که در آن، مسئولیتپذیری با تقوا و پرهیزگاری عجین شده است.
2 - امید به پاداش الهی داشتن و بیمناک از عذاب او بودن
ضرت علی(ع) در نامه به سپهسالار حلوان به او می فرماید: «جان بر سر کاری بگذار که خدای بر تو واجب فرموده است، به پاداش آن امیدوار باش و از کیفر آن بیمناک».
مسلماً مدیری که به پاداش الهی امیدوار باشد، در انجام اعمال نیک و خداپسندانه تلاش می کند و در صورتی که از عذاب الهی بیمناک باشد، به انجام کارهای خلاف و نادرست که موجب نارضایتی خدای سبحان می باشد، اقدام نمی کند.
3- اطاعت از اوامر خدا و یاری کردن او
امام علی(ع) در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر با بیانی ژرف و حکیمانه میفرمایند:
«مالک را به تقوای الهی و اولویت دادن به اطاعت پروردگار و التزام به واجبات و سنتهای قرآنی توصیه کن، چرا که سعادت واقعی تنها در گرو پیروی از این دستورات است و تیرهبختی حقیقی نتیجه انکار و نابودی آنهاست. همچنین به او فرمان ده تا خداوند را با تمام وجود - از دل و جان و زبان - یاری رساند، زیرا خداوند به هر که او را یاری کند، وعده حمایت داده و هر که او را گرامی دارد، عزت و سربلندیاش را تضمین کرده است.»
این فرمان حکیمانه چند پیام اساسی در بر دارد:
1.تقوای الهی به عنوان اساس حکومتداری
2.اولویت اطاعت از خداوند در تمام شئون حکمرانی
3.لزوم پایبندی به احکام و سنتهای قرآنی
4.یاری خداوند با تمام وجود (قلب، عمل و گفتار)
ویژگیهای کارگزاران در نظام حکومتی امام علی(ع)
1. گزینش بر اساس شایستگیامام علی(ع) در فرمان به مالک اشتر تأکید میفرمایند: "در کارهای کارگزارانت اندیشه و تأمّل کن و پس از آزمودنِ آنها، ایشان را به کار گمار و به صرف جانبداری یا علاقه به کسی او را عهدهدار کاری مکن؛ زیرا این دو، کانونِ انواع ستم و خیانت است." [30]
معیارهای انتخاب کارگزاران:
1.داشتن تجربه و کاردانی
2.برخورداری از آبرو و شخصیت اجتماعی
3.تعلق به خاندانهای نیک و خوشنام
4.سابقه درخشان در اسلام
2. عدالت و ظلمستیزی
از دیدگاه امام علی(ع): "با مردم صادقانه برخورد نموده و از وعده و شعارهایی که همراه عمل نیست پرهیز کن"[31]
1-عدالت محوری اساس حکومت داری است
2-ظلمستیزی از وظایف اصلی کارگزاران است
3- صداقت در گفتار و عمل ضروری است
3. نظارت و بازرسی
امام علی(ع) دستور میدهند: "به کارهای آنان رسیدگی کن و از میان افراد با صداقت و وفادار مراقبانی بر آنها بگمار... اگر یکی از آنان دست به خیانت گشود... او را کیفر ده" [32]
4. مشورت با اهل نظر
امام توصیه میکنند: "با بخیل مشورت نکن... با افراد ترسو مشورت نکن... با افراد حریص مشورت نکن" [33]
1.با علما و حکیمان مشورت شود
2.از مشورت با بخیلان، ترسوها و حریصان پرهیز شود
5. امانتداری
حکومت از دیدگاه امام: "هدف این بود که دینت را زنده کنیم و بلاد تو را اصلاح نماییم" [34]
1.امانت الهی است
2.هدف آن اجرای قوانین الهی است
3.باید در خدمت برقراری عدالت باشد
6. خدمت به محرومان
"برترین کارگزاران کسانی هستند که نام و خاطرهاش به عدل یاد شود" [35] استوار است. این اصول میتواند الگویی کامل برای مدیریت اسلامی در تمام دورانها باشد.
ویژگی کارگزاران برتر:
1.عدالتورزی
2.رسیدگی به وضعیت محرومان
3.رفع تبعیضهای اجتماعی
تأمین معیشت کارگزاران در سیره حکومتی امام علی(ع)
امام علی(ع) در نظام حکومتی خود توجه ویژهای به مسئله معیشت کارگزاران داشتند. ایشان معتقد بودند نظارت مؤثر بر عملکرد کارمندان منوط به دو شرط اساسی است: اولاً احراز صلاحیت پیش از انتصاب و ثانیاً تأمین مناسب مالی و رفاهی آنان. بدون این دو شرط، نظارت بیمعنا خواهد بود. [36]
سیاست مالی امام در این زمینه دوگونه بود:
برای کارمندان عادی: تأکید بر پرداخت حقوق کافی و مناسب به منظور:
1.ایجاد انگیزه برای اصلاح رفتار
2.پیشگیری از سوءاستفاده مالی
3.ایجاد حجت کامل در صورت تخلف
برای مدیران ارشد: توصیه به سادهزیستی و همسانسازی سطح زندگی با مردم عادی به منظور:
1.پیشگیری از فاصله طبقاتی
2.جلوگیری از طغیان و نارضایتی عمومی
3.حفظ پیوند با اقشار محروم جامعه
این سیاست حکیمانه نشان میدهد امام علی(ع) به خوبی به رابطه میان وضعیت معیشتی و سلامت اداری واقف بودند و معتقد بودند تأمین معقول نیازهای مادی کارگزاران، سنگ بنای نظام نظارتی سالم است.
کنترل و بازرسی مستقیم و آشکار در امور کارمندان
در نظام اداری، مدیر توانا کسی است که بر تمام کارها نظارت و اشراف داشته باشد. نظارت مستقیم در مرکز حکومت و هر جا که امام(علیه السلام)شخصاً حضور می داشت، به طور طبیعی از سوی آن حضرت انجام می گرفت و ایشان از نزدیک، بر حسن اجرای امور اشراف کامل داشت.
امام(علیه السلام) برای مجموعه دولت خویش نیز، شبکه بازرسی و کنترل ایجاد کرده بود و بازرسان دولتی شبانه روز در سراسر میهن اسلامی، به طور آشکار به کنترل امور می پرداختند و نتیجه بررسی های خود را کتبی یا حضوری به اطلاع امام(علیه السلام)می رساندند. کارگزاران نیز به خوبی می دانستند که عملکرد آنان از دید بازرسان مخفی نمی ماند و به طور مستمر، به مرکز گزارش می شود.
به کارگیری نیروهای اطلاعاتی و بازرسان مخفی
نظام بازرسی و بازرسان، چشم حکومت محسوب می شوند و حکومتی که نظام بازرسی صحیح و مطمئن نداشته باشد، همانند کوری است که معایب را نمی بیند و در منجلاب عیوب و مفاسد غوطهور می شود.
امام(علیه السلام) به «نظارت پنهانی» نیز سخت معتقد بود و آن را برای اصلاح امور بسیار کارساز می دانست;
زیرا کارگزاران اگر می توانستند از دید بازرسان آشکار مخفی شوند یا با ظاهرسازی آنان را بفریبند و یا احیاناً با آنان از در آشتی و سازش در آیند و به لطایف الحیل، ایشان را از گزارش های صحیحی که به زیان آنان است باز دارند، اما از بازرسی و گزارش بازرسان پنهان بیمناک بودند .
و یا این بازرسان از چنین آسیب هایی در امان بودند. اینان با بازرسی و نظارت پنهان، بیم و هراس مدیرانی را که قصد تخلف و خیانت دارند، افزون می کنند .
و این خود عامل افزایش ضریب کاری و امنیتی مسئولان می شود. چنین نظارتی با استخدام، آموزش و به کارگیری نیروهای مخصوص امکان پذیر است. این نیروها بیشتر زیر نظر بالاترین مقام یا عالی ترین مرجع تصمیم گیرنده عمل می کنند.
امیرمؤمنان(علیه السلام) چنین نظارتی را برای سلامت دولت و کارگزاران ضروری می دانست و بدین منظور، به والیان خویش نیز دستور می داد چنین نیروهایی را در محدوده حکم رانی خویش به کار گیرند; مثلا، برای مالک اشتر می نویسد:
«جاسوسانی راستگو و وفاپیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانت داری، و مهربانی با رعیت خواهد بود.»
سپس حضرت در ادامه به او امر می کند که مراقب اطرافیان و دوستان و آشنایانش باشد که از قدرت، سوءاستفاده نکرده، در امانت خیانت نکنند و حتی نظام بازرسی اش را مأمور کند که مواظب ایشان باشد و هرگونه انحرافی را گزارش دهد.
شبکه اطلاعاتی پنهان در حکومت علوی به طور فعال عمل می کرده و امام(علیه السلام) در کم ترین زمان لازم، همه اطلاعات مفید را به دست می آورد. امام(علیه السلام) به قُثم بن عباس (والی مکّه) می نویسد:
«پس از یاد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتی من در شام، به من اطلاع داده است که گروهی از مردم شام برای مراسم حج به مکّه می آیند; .
مردمی کوردل، گوش هایشان در شنیدن حق ناشنوا، و دیده هایشان نابینا، که حق را از راه باطل می جویند، و بنده را در نافرمانی از خدا، فرمان می برند، دین خود را به دنیا می فروشند و دنیا را به بهای سرای جاودانه نیکان و پرهیزگاران می خرند، در حالی که در نیکی ها، انجام دهنده آن پاداش گیرد، و در بدی ها جز بدکار کیفر نشود.
پس در اداره امور خود، هشیارانه و سرسختانه استوار باش، نصیحت دهنده ای عاقل، پیرو حکومت و فرمانبردار امام خود باش. مبادا کاری انجام دهی که به عذرخواهی روی آوری! نه به هنگام نعمت ها شادمان و نه هنگام مشکلات، سست باش. با درود.» [37]
نتیجه گیری :
۱. نظام حکومتی امام علی(ع) بر سه پایه اساسی استوار است: تقوای الهی، عدالت اجتماعی و مسئولیتپذیری کارگزاران. این سه عنصر در هماهنگی کامل، جامعهای الهی-انسانی را شکل میدهد.۲. تأمین معیشت عادلانه کارگزاران، پیشنیاز ضروری برای ایجاد نظام نظارتی کارآمد است. امام با درک این واقعیت، حقوق مناسب برای کارمندان و سادهزیستی مدیران را توصیه میکنند.
۳. نظارت ترکیبی (آشکار و پنهان) از ارکان حکمرانی علوی است که هم پیشگیرانه عمل میکند و هم کنترلی. این نظام نظارتی همزمان هم بازدارنده فساد است و هم مشوق خدمتگزاری.
۴. انتخاب کارگزاران بر اساس شایستگیهای اخلاقی و تخصصی، ضامن سلامت نظام اداری است. امام تأکید میکنند که انتصابهای سلیقهای، ریشه انواع ظلم و خیانت است.
۵. مشورت با اهل نظر و پرهیز از مشورت با بخیلان، ترسوها و حریصان، نشاندهنده نگاه واقعبینانه امام به امر حکمرانی است.
۶. خدمت به محرومان و توجه به اقشار ضعیف، محور اصلی سیاستگذاری در حکومت علوی است. این رویکرد، تضمینکننده عدالت اجتماعی و انسجام ملی است.
۷. امانتداری و پرهیز از دنیاطلبی، ویژگی ممتاز کارگزاران حکومت اسلامی است که امام در نامه به مالک اشتر به تفصیل به آن پرداختهاند.
۸. این آموزهها که در قالب نامهها و سخنان امام علی(ع) به یادگار مانده، نه تنها برای زمان خود که برای همه اعصار، الگویی کامل از حکمرانی الهی-انسانی ارائه میدهد و میتواند چراغ راه جوامع اسلامی در عصر حاضر باشد.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه. نامه ٥١2. روح القوانین. منتسکیو. ترجمه علی اکبر مهتدی. ص ٣٨٤
3.نهج البلاغه. نامه ٥١
4.همان.
5.همان.
6.همان.
7.همان.
8. همان.
9.همان.
10.نهج البلاغه. نامه ٥١
11.همان.
12. همان.
13.نهج البلاغه. نامه ٥١
14. همان.
15.همان.
16. برای نمونه ر.ک: نهجالبلاغه، خطبههای 87، 91 و 129.
17. ر.ک: نهج البلاغه، خطبههای 3، 15، 53، 91، 126، 127، 175 و 220.
18. همان، خطبه 92.
19.ابن ابی الحدید. ج ١١. ص ٣٥
20. نهج البلاغه. خطبه ٢٠٩
21.منهاج البرائه. ج ١٣. ص ١٣٠
22. شرح بن ابی الحدید. ج ١١-١٢. صص ٣٦
23. شرح بن ابی الحدید. ج ٢. ص ٢٧٩
24. نهج البلاغه. خطبه ٢٢٤
25. همان. خطبه ٦٢
26.علامه مجلسی. بحارالنوار. ج ٤١. ص ١٠٥
27.نهج البلاغه، نامه 12؛ احمدخانی، 1379، ص 150.
28. نهج البلاغه، خطبه 87.
29.خسروی، 1378، صص 33-34.
30.هجالبلاغه، نامه 53
31.نهجالبلاغه، نامه 53
32.هجالبلاغه، نامه 53
33.هجالبلاغه، نامه 53
34.نهجالبلاغه، خطبه 131
35.نهجالبلاغه، نامه 53
36. نهج البلاغه، خطبه 209
37. نهج البلاغه، نامه 33.
منابع:
https://hawzah.net/fa/Article/View/94769ahttps://hawzah.net/fa/Article/View/118729
https://hawzah.net/fa/Article/View/94769
https://www.isna.ir/news/92041005432
https://www.porseman.com/article/
https://kayhan.ir/fa/news/182536
https://ensani.ir/fa/article/68947
https://ensani.ir/fa/article/82051
https://ensafnews.com/489407
https://imamali.wiki/content/