ناشناس
بحث وجدل خانوادگی
سلام خسته نباشید .من وشوهرم حدودبیست وسه سال هست که باهم ازدواج کردیم وحاصل ازدواج ما یک پسرسه ونیم ساله است .شوهر من همیشه نسبت به دوست داشتن برادرم حساس بود ومیگفت تواونوبیشتر دوست داری وهرچی توضیح میدادم.که دوست داشتن برادر وشوهر اصلا باهم متفاوت هست وباهم قابل اندازه گیری نیست زیر بار نمیرفت البته این مسله خیلی زندگی منو درگیر نکرده بود تا اینکه برادرم ازدواج کرد ودختر خاله ام رو گرفت از اون روز مشکلات من شروع شد وهرروز با همسرم بحث وجدل داریم تا وقتی نامزد بودند که گیر میدادکه چرا رفته خونه خواهرش که برادرت بخواد بره خونه باجناقش کع البته باجناقش هم پسر خالمون هست.چرا عروسی خوب براش گرفتن .چرابابات وام گرفته عروسی گرفته .چرا بابات قبول کرده عروسی رواصفهان بگیره وشهرستان نگرفته .چون زنداداشم گفته بود یا اصفهان یا اصلا من زیر بار این ازدواج نمیرم.چرا پیش بقیه همدیگه روبوس میکنن وبه هم ور میرن ولی ما که نامزد بودیم بابات توی مهمونی که رفته بودیم بین ما رختخواب انداخته.چرا این هفته نیومدن خونه مامانت.چرا حالا که اومدن ماباید بخوابیم توی سالن واونا باید بخوابن تو اتاق.اوناروبیشتر دوست دارن .بچه ای که هنوز بدنیا نیومده بود رومیگفت بچه اونا روبیشترازبچه ما دوست خواهند داشت بهش میگم حالا که معلوم نیست شاید هم اینطوری نباشه چرا حالا ماباید جلو جلو دعواکنیم .بعد هم به جهنم که نمیخوان بچه من باید برامن وتو عزیز باشه .چرابرادرت ماشینش وکه میدونسته خیلی دوونده به بابات اینا انداخته میگم خوب به ما چه میخواست نخره .و........خیلی خیلی ازاین موردها یعنی طوری شده که هر کاری داداش وزن داداشم میکنن یا بابام اینا من باید خداخداکنم که اون نفهمه وگرنه یه چیزی ازش درمیاره وباهم دعوامیکنیم.درصورتیکه نه پدرومادرم ونه برادروزن برادرم تاحالا کوچکترین بی احترامی به هیچ کدوم از مانکردن .من به شوهرم میگم اونا دارن زندگیشون ومیکنن ماهم زندگیمون وچیکاربه کارهم داریم چرابیخودی باید باهم دعوا کنیم .یا حالا اگه این کاراروکردن به من چه که باید اعصاب من خورد باشه .ول کن .توی این دوهفته سه باربه هم قول دادیم که دیگه همدیگه رواذیت نکنیم تازندگیمون برگرده به همون سالهای اول که زندگی بسیارصمیمی وشیرینی داشتیم .ولی متاسفانه هربار یه چیزی میگه وانقدکشش میده تا من یه کلمه بگم واونوبهونه کنه .بهش گفتم هرمشکلی داری برو به خودشون بگو فایده نداشت .توجیهش کردم فایده نداشت گفت ازشون حمایت میکنی .تاییدش کردم مثلاتو یه مورد گفت برای زایمان تو بابات اومده زود میخواسته برگرده حالا برا زن داداشت حتما چندروز میمونه اونوبیشتر میخوان .تاییدش کردم وگفتم اره اون پسرش بیشتردوستش داره بازجنجال راه انداخت که تومیخواستی مسخره کنی توروخدا منو راهنمایی کنید که چیکارکنم چطوری این بحث وجدل وتموم کنم توی خونه .بین خودمون وبقیه هم مشکلی نباشه .واصلا علت این رفتارچی هست؟توروخدا کمککم کنید دیگهخسته شدم بعصی وقتهافکر میکنم دیگه به خاطر این رفتارش هیچ علاقه ای بهش ندارم حتی ذره ای کوچک .کمکم کنید لطفا
مشاور: خانم مولوی زاده
با سلام خدمت شما دوست عزیز؛ با توجه به اختلافاتی که ذکر نمودید می توان گفت که همسر شما از نوعی طرحواره روانی برخوردار بوده و وجود این طرحواره (با محتوای این پیام که هیچ کس حتی همسرم مرا دوست ندارد و به من بها نمی دهد) در وی، ایشان را نسبت به موارد محرک محیطی آسیب پذیر می سازد. علاقمندی شما نسبت به خانواده خود نیز به این مسئله دامن زده و باعث ایجاد نوعی حساسیت در ایشان نموده است(با توجه به اینکه این حساسیت تنها محدود به خانواده شما بوده و در برخورد با افراد و اشخاص دیگر دچار این نوع از رفتار و گفتار نمی گردد). حساسیتی که این پیام را به شما می دهد که "مبادا خانواده خود را از من بیشتر دوست داشته باشی!!!" توجه داشته باشید که وجود این حساسیت در ایشان نوعی زیرکی بهمراه داشته و ایشان را از کوچکترین بی مهری، آزرده خاطر می سازد تا اندازه ای که ایشان متوجه خلوص و صمیمیت شما با اعضای خانواده و تفاوت رفتار شما با ایشان در روابط زناشویی تان گردیده و این مسئله بر رنج ایشان می افزاید. در اینجا توصیه به شما دوست عزیز تلاش برای ایجاد و تقویت مؤثر با همسر خود بوده حتی در صورتی که بنا به مصلحت زندگی مشترک خود ناچار از محدود کردن روابط با خانواده خود باشید. اولویت اول در زندگی شخصی و خانوادگی شما بهبود روابط با همسر عزیزتان بوده و کسب رضایت اعضای خانواده جزو اولویت های بعدی زندگی شخصی شما می باشد. بنابراین به شما دوست عزیز توصیه می گردد نسبت به رنج همسر خود و دریافت پیام از رفتارهای وی حساسیت بیشتری بخرج داده و با التیام بر رنج وی زمینه بهبود روابط را در زندگی زناشویی خود فراهم سازید. توصیه می گردد جهت سهولت در این تلاش با یاری گرفتن از مشاوری باتجربه در حیطه خانواده (به صورت فردی) و دریافت راهکارهای مؤثر در این زمینه راه را برای ایجاد یک فضای امن روانی در رابطه خود هموار ساخته و با تلاش پیگیرانه خود بر مشکل موجود در رابطه فائق گردیده و آرامش و عشق را هر چه بیشتر از قبل در فضای خانه خود حاکم سازید. با آرزوی موفقیت و سربلندی