ناشناس

با سلام و احترام چرا همیشه می گویند هرکی با خدا باشه...

با سلام و احترام چرا همیشه می گویند هرکی با خدا باشه ، وجدان و انسانیت داشته باشه خدا هم باهاشه؟!!! ولی من خلاف اینو دیدم، خسته شدم از بس مهربون بودم ، از بس سعی کردم هر کاری که انجام می دهم خدا رو در...
Sunday, June 2, 2013
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام و احترام چرا همیشه می گویند هرکی با خدا باشه...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

با سلام و احترام
چرا همیشه می گویند هرکی با خدا باشه ، وجدان و انسانیت داشته باشه خدا هم باهاشه؟!!! ولی من خلاف اینو دیدم، خسته شدم از بس مهربون بودم ، از بس سعی کردم هر کاری که انجام می دهم خدا رو در...


مشاور: حجة الاسلام منتظمی

کاریر محترم : از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر مي‌كنيم بلای بیشتر و سخت تر مقربان هر چه انسان معرفتش به خداوند بیشتر باشد باید خود را آماده آزمون های سخت تر و شدیدتر و بیشتر کند؛ چرا که البلاء للولاء؛ بلاء برای دوستان است. شاعر پارسی خوش سروده که: هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند. اینکه در برخی از آیات و روایات از ترک اولی سخن به میان آمده و مجازات و تنبیه برخی از پیامبران(ع) را به این موضوع نسبت داده اند، به سبب همین اصل اساسی و مهم است؛ چرا که هر کسی که در جایگاه و منزلت برتری نشسته می بایست آداب بهتر و دقیق تر و لطیف تری را به جا آورد. هیچ کس از ناشناس توقع و انتظار تکریم ندارد، اما از آشنا به میزان فهم و درک و شناختش انتظار می رود که تکریم را به خوبی به جا آورده و احترام گزاری را به شایستگی داشته باشد. کسی که در مقام حضرت آدم(ع) نشسته می بایست مراقبت بیشتری داشته باشد و عزم را جزم کند تا از ابلیس و شیاطین فریب نخورد؛ چرا که او دیده که ابلیس چگونه از روی حسادت عناد ورزیده و بر او سجده اطاعت نبرده است. (طه، آیه ۱۱۵ و آیات دیگر) همچنین حضرت یونس(ع) که با آن جایگاه بلند و قرب الهی اش بی اذن الهی از شهر خود خارج می شود و در دهان نهنگ می افتد و چهل شبانه روز اسیر شکم نهنگ می شود تا به توبه ای از آن مشکل رهایی یابد. در برخی از اصطلاحات عرفانی که البته ریشه حدیثی ندارد، ولی از نظر کلیت مفهومی، خاستگاه دینی و وحیانی دارد گفته شده است: حسنات الابرار سیئات المقربین؛ نیکی های ابرار از جایگاه مقربان، بدی حساب می شود. (علامه طباطبایی می فرماید: «ان المراد بالخطیئه غیر المعصیه بمعنی مخالفه الامر المولوی فان للخطیئه و الذنب مراتب تتقدر حسب حال العبد فی عبودیته کما قیل: حسنات الابرار سیئات المقربین» المیزان، ج۱۵، ص۲۸۵) با نگاهی به آموزه های قرآنی این معنا حتی برای مؤمنان اثبات می شود که درمیان کارهای نیک و نیکوتر، ایشان نیکوترین آن را انجام دهند. به این معنا که اگر حسنات و خوب ها برای همه خوب است؛ مؤمنان باید احسن و نیکوترین را در میان حسنات بیابند و آن را انجام دهند. اگر سلام کردن خوب و حسن است؛ مومن باید احسن آن را به جا آورد و به همان سطح متوسط یا ابتدایی بسنده نکند بلکه بهترین ها را انجام دهد. مثلا در پاسخ به سلام به همان سلام بسنده نکند و همان را برنگرداند بلکه بهتر از آن را برگرداند. (نساء آیه ۸۶) درمیان کارهای دیگر نیز به حد ابتدایی یا متوسط از خوبی بسنده نشود بلکه باید بهترین ها را اخذ کرده و به جا آورد. (اعراف، آیه ۱۴۵) به هرحال، هرچه انسان به جایگاهی برتر نزدیک می شود به همان میزان آداب نیز تغییر می کند و شدیدتر و لطیف تر و پیش تر می شود. به طور مثال حضور در مراسم رسمی مانند حضور در محضر رهبری آدابی دارد که با حضور در نزد یک رئیس اداره یا معاون یا شخصیت های اجتماعی شهری و حتی کشوری متفاوت است. همچنین بخشندگی که انسان از شریف انتظار دارد با بخشندگی یک فرد عادی متفاوت است. سطح انتظار آدمی با توجه به شخصیت و جایگاه تغییر می کند؛ همچنین هرکسی که به دستگاه رهبری نزدیک تر است انسان توقع و انتظار رفتاری متفاوت تر و بهتر از او دارد. از این رو خداوند به خانواده پیامبر(ص) و بستگان ایشان می فرماید که انتظاری که از آنان می رود غیر از انتظاری است که از دیگر خانواده ها می رود. پس خوبی های آنان دوچندان و بدی هایشان نیز دو چندان ارزیابی می شود (احزاب، آیات ۲۹ و ۳۰) بنابراین عبادتی که از مقربان انتظارش می رود، خیلی برتر و بهتر و فراتر از مردم مسلمان و مؤمن عادی است. آدمی از مقربان هیچ انتظار ندارد که اهل تکبر و استکبار باشند؛ بلکه در برابر مردم همانند درختی پربار سر به زیر و فروتن و افتاده بوده و اهل خضوع و خشوع به درگاه الهی هستند. (اعراف، آیه ۲۰۶؛ انبیاء آیه ۱۹) از آنجایی که نماز نمایش و نماد نهایت خضوع و خشوع انسان به پیشگاه الهحجة الاسلام منتظمی کاریر محترم : از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر مي‌كنيم ی و برترین عبادت است ایشان در نماز پیشگام بوده و همیشه در نماز هستند. امام کاظم(ع) در بیان راه های تقرب به خدا به مسئله نماز عنایت خاصی دارد و می فرماید: افضل ما یتقرب به العبد الی الله بعد المعرفه به، الصلوه؛ بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، نماز است. (تحف العقول، ص۴۵۵) مقربان همواره خود را در پیشگاه خدا و محضر او می یابند حتی اگر مشغول عبادتی خاص هم نباشند، چرا که پرده ها کنار رفته و ایشان حقایق را چنان که هست می بینند. پس ایشان در زندگی روزمره خود در عبودیت در پیشگاه خدا و در محضر او حاضر هستند و هیچ کوتاهی ندارند و به عبادت و نماز و قرآن مشغول بوده و فضل الهی را برای کمال خود و بندگان طلب می کنند و تهجد شبانه دارند و نماز شب های طولانی همراه با تفکر و تدبر در مخلوقات داشته و دستگیر ایشان هستند. (سوره مزمل) به هر حال، شناخت حقیقت هستی و خداوند به شکل درست و راست به مقربان کمک می کند تا پرده های غفلت از پیش روی ایشان برداشته شود و آنچه برای دیگران در روز مرگ کشف می شود و پرده های غفلت کنار می رود برای ایشان در همین دنیا کنار می رود و خود را در پیشگاه خداوند می یابند. چنین ایمانی است که انسان را در جایگاه برتر قرار می دهد. از این رو پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان می خواهد که خود را به چنین جایگاه ایمانی برسانند که برترین مصداق ایمان است. آن حضرت می فرماید: افضل الایمان ان تعلم ان الله معک حیث ما کنت. برترین (مرتبه) ایمان آن است که بدانی هر کجا باشی خدا با تو است. (کنزالعمال، حدیث ۶۶؛ میزان الحکمه ، ج۱، ص۴۳۶، حدیث ۱۴۴۳) اما مشکل بسیاری از ما این است که پرده های جمالی که از نور بر جهان تابیده است و زلف و طره پرشکن و پرچین جمال الهی که در اشکال آرایه های مادی جلوه گری کرده است ما را از خداوند و حضور ملکوتی او غافل می کند و اجازه نمی دهد تا از پس پرده آرایه های نوری جمال، حقیقت خداوندی را نظاره گر باشیم و ملکوت را بنگریم و محضر خدا بودن را احساس و فهم و درک کنیم. پس اگر بتوانیم این جمال و آرایه های آن را کنار بزنیم می توانیم امید داشته باشیم که به خدا تقرب جسته و در محضر او باشیم و آداب حضور به جا آوریم که همان عبودیت خالصانه و مخلصانه است. باشد که براساس فرهنگ عقل و قرآن عمل کرده و در مقام مقربان ابرار درآییم و در کنار سفره حضور بنشینیم. ×××هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند××× نمی دونم اما خدا می گه: من هرکس رو بیشتر دوست داشته باشم بیشتر مبتلاش میکنم ... بیشتر درد بش می دم تا بیاد در خونمو من صدای قشنگ یا الله یا الله اونو بشنوم... بیشتر رنج بش می دم تا بیاد در خونمو من صدای دلنشین ناله هاش رو بشنوم ..... حالا ممکنه بگی: ما اگه نخوایم خدا ما رو دوست داشته باشه کیو باید ببینیم ... من بت می گم: اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی ... اینا شعر نیست ... واقعیته ......... حقیقت عالمه ...... مگه نشنیدی حسین بن علی تو کربلا چی کشید .. مگه نشنیدی که حتی شش ماه ی اونو جلو چشماش پرپر کردن ... حسین این همه بلا کشید اما جز رضایت خدا چیزی نخواست ... وخدا مباهات کرد به حسین و تشکیلاتش .. و خدا خصوصیاتی به حسین داد که به احدی از امامان نداد .. حتی به جدش رسول الله .... حتی به باباش علی ..... وحتی به مادرش فاطمه ... خب این خصوصیات به چه خاطر بود ؟ می دونی به چه خاطر بود ؟ فقط به خاطر شدت سختیهای حسین .... خدا حسین رو آورد به این دنیا تا یه درسی به ما بده .... اون درسم اینه: نابرده رنج گنج میسر نمی شود .... خدا یه حسین فدائی کرد به خاطر این درس ... پس تو هم بدون ..... اگه داری سختی می کشی خدا دوستت داره .... خدا داره نگات می کنه ... خدا داره بت افتخار می کنه .... و اگه دوستت نداشت می گفت: حاجت این بنده رو بدید بره که از صداش بدم میاد ... دیگه نمی خوام صداشو بشنوم ... هر چه زودتر بش بدید بره ... پس فکر نکن اگه خدا جوابتو نداد دوستت نداره .. برعکس... عاشقته که بت نمی ده .... و اگر جوابتو داد فکر نکن که دوستت داره.... بیا یه جوری باشیم پیش خدا ..... اونوقته که هر چی بخوایم خدا بمون می ده ... می دونی باید چه جور بود ؟ من می گم .... تا حالا دیدی یه دونه مرده شور رو که داره شخص متوفی رو می شوره ؟ اگه ندیدی برو حتما ببین ... ما باید مقابل خدا مثل اون مردهه باشیم تو دست اون مرده شوره ... تسلیمه تسلیم ..... بیا به خدا اعتماد کنیم و بذاریم هر کاری که دلش می خواد با ما بکنه .. ضرر نمی کنی ...... رفاقت با اون خیلی خوبه..... و بدون اگه دردمندی و دلت پر از غصه ست .... خدا با تمام وجودش عاشقته و می خواد که صداتو بشنوه .. پس تو هم از ته دل صداش بزن ..... از ته دل عاشقش باش یا حق ..



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.