ناشناس

سلام...من دخترى ١٤ ساله هستم و میخواستم یه تغییر...

سلام... من دخترى ١٤ ساله هستم و میخواستم یه تغییر بزرگ تو زندگیم ایجاد کنم ولى اصلا نمیدونم چجورى باید این کار رو بکنم.میتونم بگم کاملا خودم و خصوصیاتم را میشناسم یا حداقل اینطور فکر میکنم ولى خیلى گیج...
Monday, August 19, 2013
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلام...من دخترى ١٤ ساله هستم و میخواستم یه تغییر...

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، ١٤ ساله )

سلام...
من دخترى ١٤ ساله هستم و میخواستم یه تغییر بزرگ تو زندگیم ایجاد کنم ولى اصلا نمیدونم چجورى باید این کار رو بکنم.میتونم بگم کاملا خودم و خصوصیاتم را میشناسم یا حداقل اینطور فکر میکنم ولى خیلى گیج...


مشاور: سیدحبیب اله احمدی

باسلام. من به عنوان یک روانشناس بالینی، کاملاً وضعیت حال حاضر شما را درک می کنم چون براساس تخصصم با خصوصیات روانشناختی دوره های سنی مختلف، آشنایی دارم. اساسی ترین نکته ای که دانستن آن به شما کمک می کند، این است که تقریباً تمام حالاتی که ذکر کردید، خصوصیات دوره ی سنی حساسی هستند که شما در حال سپری کردن آن هستید. نوجوانان بسیاری در سراسر جهان، همین احساسات شما را تجربه می کنند و هرکدام هم به دلیل نامانوس بودن این تجارب جدید، گمان می کنند که درحال تجربه ی یک حالت منحصر به فرد و ناشناخته هستند. البته طبیعی است که بسیاری از بزرگسالان اطراف شما از جمله اعضای خانواده، چندان این احساسات شما را درک نکنند زیرا اولاً میزان درگیری نوجوانان مختلف با این تجارب، از فردی به فرد دیگر، تفاوت می کند و ثانیاً خیلی از افراد، پس از گذراندن دوره ی نوجوانی، دیگر این حال و هوای نامانوس و گذرا را از خاطر می برند. البته این نوید را هم به شما می دهم که تجربه ی جدی این تحولات و تجارب نامانوس،می تواند نوید دهنده ی ساختن و شکل گیری یک هویت پخته و منسجم در شما باشد. من قبلاً هم در پاسخ به مراجعین همین سایت، این بحث را به طور عمیق و مفصل، تبیین کرده ام. در دوران کودکی، درک یک کودک از خودش، زندگی و جهان پیرامون خود، بسیار محدود است ولی از دوره ی نوجوانی، به یکباره درک فرد از این مقوله ها افزایش پیدا می کند و این موضوع، به سبب رشد سیستم های مختلف شناختی و به طور کلی، نظام روانشناختی فرد است که باعث رشد استدلال و درک و فهم او در زمینه های مختلف می شود. در ابتدا این رشد ذهنی، فرد را با یک حالت شوک و حیرت مواجه می کند. حتی نوجوانان، به طور افراطی به ابراز نارضایتی از محیط زندگی، دیگران و حتی خودشان می پردازند. زیرا ذهن آن ها از این سنین، به خوبی می تواند آرمان ها و ایده آل های هرچیزی را در نظر بگیرد و وضعیت موجود را با آن ایده آل ها مقایسه کند. همین منجر به احساس نارضایتی از خود، از دیگران، از خانواده و ... می شود. اما باعبور از دوران نوجوانی، کم کم فرد به این پختگی شناختی می رسد که بین ایده آل گرایی و واقع بینی، بتواند تعادل برقرار کند، مخصوصاً در مورد خودش. یک نوجوان، ایده های بسیار والایی در ذهن دارد و ممکن است آرزوی ایجاد تحولات بزرگی را در سر بپروراند اما با طی این دوره ی سنی و ورود به دوره ی بزرگسالی، کم کم به این بینش می رسد که آرمان های خود را به طور واقع بینانه و براساس نقاط قوت و ضعف خود، تنظیم کند. البته اینکار برای یک نوجوان، بسیار دشوار است. بنابراین به طور کلی توصیه ی من این است که به این نکته توجه داشته باشید که این حالات، طبیعی دوره ی سنی شما هستند بنابراین از وجود آن ها احساس نگرانی نکنید. تکلیف اساسی شما در این دوره سنی حساس، این است که سعی کنید از خلال این حالات، به یک هویت منسجم دست پیدا کنید. اینکار از طریق جستجوی ارزشها، ایده آل ها و اصول مختلف و متعهد شدن به آن ها انجام می گیرد. البته در طی این مسیر، عجله نکنید زیرا معمولاً هویت انسان، حداقل تا سن هیجده تا بیست سالگی در جریان تغییر و پویایی فعال قرار دارد.



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.