متنفر ازدروغ
باسلام مادری دارم متاسفانه درزمان حیات پدرم به هیچ...
باسلام مادری دارم متاسفانه درزمان حیات پدرم به هیچ وجه حرمت پدرم رانمیگرفت تااینکه پدر مهربانم براثر سکته قلبی دوسال پیش دارفانی راوداع گفت اما مادرم تمام هم وغمش تک پسرش که 25 سال سن داردوبه شدت معتاد...
مشاور: سیدحبیب اله احمدی
باسلام. این قسمت از سایت که سوالتان را در آن درج نموده اید، بخش روانشناسی سایت است. من به عنوان روانشناس بالینی، نکاتی را متناسب با تخصص خودم خدمت شما بیان می کنم ولی اگر مایل بودید می توانید برای آگاهی دقیق تر از جنبه های دینی و اخلاقی مسئله با کارشناسان مذهبی سایت نیز مشورت کنید. واقعیت این است که ما روی رفتار هیچ کسی به جز خودمان نمی توانیم کنترل مستقیمی داشته باشیم. یعنی نمی توانیم انتظار داشته باشیم که دیگران دقیقاً طبق خواسته یا منطق ما فکر یا عمل کنند. ما می توانیم به اطرافیانمان پیشنهاد دهیم ولی مطمئناً قادر نیستیم که برای بلندمدت، آن هارا به اجبار، وادار به انجام کارهایی کنیم که از درون تمایلی به آن ندارند. وارد شدن در این مجادله ی قدرت که طی آن شما بخواهید فردی از اطرفیان خود را به هرطریقی که شده مطابق با منطق خودتان تغییر دهید، چیزی جز ناکامی برای شما به ارمغان نخواهد آورد. شما با این جنگ قدرت و اصرار به تغییر مادر و برادرتان فقط رابطه ی بین خودتان را بیش از پیش دچار ناکامی و احساسات منفی می کنید. بهترین کار این است که بپذیرید که مادر و برادر شما انتخاب کرده اند که اینگونه زندگی کنند. شما می توانید به آن ها پیشنهاد بدهید ولی نمی توانید آن ها را مجبور کنید که از انتخابشان دست بردارند. بنابراین شما تنها روی رفتار خودتان کنترل دارید و از اینرو اگر احساس می کنید که با ارتباط کمتر و به عبارت بهتر با "دوری و دوستی" کمتر دچار احساس ناکامی می شوید، این می تواند یک انتخاب معقول و مفید برای شما محسوب شود. البته به هیچ وجه، احترام خود را نسبت به اعضای خانواده کم نکنید ولی می توانید در عین احترام و محبت، تماس و تعامل خود را کمتر کنید. بنده کارشناس مذهبی نیستم ولی تا آنجا که اطلاع دارم آنچه که مورد تاکید مذهب هم هست این است که شما با اعضای خانواده، قطع ارتباط نباشید ولی اشکالی ندارد که اگر بعضی رفتارهای آن ها باعث ناکامی و آزار و اذیت شما می شود، تعاملتان را در حد کم اما توام با احترام قرار دهید.