برای نماز تشویق یا تنبیه؟
پرسش :
آیا می توانیم بچّه ها را تشویق و تنبیه کنیم؟ اگر می توانیم، چه زمانی آن ها را تشویق کنیم و چه زمانی آن ها را تنبیه کنیم؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام سیدعلیرضا تراشیون (کارشناس و مشاور تربیت کودک و نوجوان):
بدانید که همیشه تنبیه آخرین راه است. در همان روایت شریف که فرمودند: اگر فرزندان در سنّ نه سالگی نماز نخواندند، آن ها را تنبیه کنید، ما این تنبیه را به عنوان اوّلین راه نمی دانیم؛ حتی آن را به عنوان راه دوّم و سوّم هم نمی دانیم؛ بلکه ما می گوییم این تنبیه آخرین راهی است که می توان آن را به کار گرفت و ایرادی هم ندارد و اتفاقا خیلی هم جالب است. در کشور ما بسیاری از کارشناسان تربیتی معتقد هستند که تنبیه می تواند آخرین راه باشد؛ حتی می تواند تنبیه بدنی باشد؛ البته آن تنبیه ای که باعث دیه نشود. تنبیه برای آن موقعی است که ما همه ی راه را رفته ایم؛ ولی به بن بست برخورد کردیم.
ایرادی ندارد که به عنوان تنبیه، خیلی آرام پشت کتف بچّه بزنیم تا متوجّه شود این کاری که انجام می دهد، اشتباه است؛ ولی مواظب باشید که این تنبیه دیه آور نباشد؛ لذا قریب به اتفاق کارشناسانی که در عرصه های تربیتی کار می کنند، معتقد هستند که تنبیه بدنی می تواند آخرین راه باشد و در امور حسّاسی مانند نماز و امور عبادی باید به این مورد توجّه بیشتری کرد تا تنبیه به عنوان اوّلین راهکار نباشد و آن را به عنوان راهکارهای آخر به کار ببریم. پدر و مادر باید همه ی راه ها را بروند و اگر دیدند که دیگر راهی نیست، می توانند به خاطر این که از بن بست گذر کنند، یک تنبیه بدنی سبک انجام دهند.
اما تشویق چه طور؟ در مشاروه هایی که داریم، این قضیّه خیلی برای ما ملموس است و پدر و مادرها می گویند که با این روش خیلی کارهای ما راه می افتد؛ البته [باید توجّه داشته باشید که] تشویق غیر از رشوه است. تشویق باید با یک پیش نیاز ترغیب باشد؛ یعنی ما بیایم فرزند خود را به کار خوبی ترغیب کنیم و وقتی او آن کار خوب را انجام داد، بلافاصله او را تشویق کنیم. یعنی ما در اینجا تشویق را تقویت کننده آن رفتار مطلوب می دانیم.
حالا شاید این مادر بزرگوار بگویند: این حرف یعنی چه؟ ما چه زمانی این تشویق را انجام دهیم؟ من پاسخ این سوال را می دهم. وقتی ما برای اینکه فرزند نمازش را بخواند، از همان برخورد عاطفی استفاده می کنیم، یعنی با او صحبت می کنیم، با او بستنی می خوریم و گفت و گوی عاطفی انجام می دهیم، وقتی او به خانه می آید، [می بینیم که] بچّه خودش رفت و نماز خواند؛ یعنی چادر نماز خود را برداشت و رفت سجّاده اش را هم پهن کرد و نمازش را خواند. به این رفتار “ترغیب” می گویند.
در اینجا که خودش نماز خواند، حالا وقت “تشویق“ او است و آن وقت مادر می تواند از تشویق های مادی، تشویق های کلامی و تشویق های رفتاری استفاده کند؛ یعنی در همان جا برود فرزندش را ببوسد، و بگوید: دیدی از این که تو نمازت را بخوانی، من لذّت می برم؛ این بوسه باران کردن تو به خاطر همین است. او را نوازش کند و فرزندش را در آغوش بگیرد و اگر می تواند، هدیه ای به او بدهد.
این که گفتیم هدیه، نباید رشوه باشد، به این معنا است که مثلا پدر و مادری به فرزند خود می گویند: من این جدول را در اینجا کشیده ام، هر بار که نماز خواندی، در آن علامت مثبت می زنم و وقتی این جدول پر شد، من هزار تومان به تو می دهم! در این صورت بچّه سجّاده اش را در مقابل جدول پهن می کند و به آن نگاه می کند و نماز می خواند. با این کار او مزد بگیر بار می آید.
البته در بعضی از امور، مرحوم شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه می گوید که شرطی کردن بچّه ها خوب است؛ امّا در امور عبادی تعبیر ایشان این است که نباید بچّه ها را رشوه گیر و شرطی بار بیاوریم؛ چون فرزند نمی تواند در آن جا [به سوالات درونی خود] پاسخ دهد و ممکن است وقتی ما آن رشوه را بر می داریم، این فضیلت از دست برود.
پس نباید از تشویق کردن به عنوان ابزار مهم تربیتی غفلت کرد و باید در همه ی عرصه ها [به آن توجّه داشت]؛ حتی بدانید که وقتی بچّه های ما به سنّ نوجوانی و جوانی رسیدند، این عمل راه گشا است؛ حتی بعد از ازدواج فرزندان نیز، پدر و مادر می توانند آن ها را در جایی تشویق کنند. مثلا مادر وقتی می بیند که برخورد پسرش با عروسش خیلی خوب است، او را تشویق کند و بگوید: مادر جان وقتی دیدم که با خانمت این طور رفتار کردی، خیلی خوش حال شدم. انسان ها نیاز به تشویق دارند و تشویق در همه ی سنین برای آن ها خوب است.
بدانید که همیشه تنبیه آخرین راه است. در همان روایت شریف که فرمودند: اگر فرزندان در سنّ نه سالگی نماز نخواندند، آن ها را تنبیه کنید، ما این تنبیه را به عنوان اوّلین راه نمی دانیم؛ حتی آن را به عنوان راه دوّم و سوّم هم نمی دانیم؛ بلکه ما می گوییم این تنبیه آخرین راهی است که می توان آن را به کار گرفت و ایرادی هم ندارد و اتفاقا خیلی هم جالب است. در کشور ما بسیاری از کارشناسان تربیتی معتقد هستند که تنبیه می تواند آخرین راه باشد؛ حتی می تواند تنبیه بدنی باشد؛ البته آن تنبیه ای که باعث دیه نشود. تنبیه برای آن موقعی است که ما همه ی راه را رفته ایم؛ ولی به بن بست برخورد کردیم.
ایرادی ندارد که به عنوان تنبیه، خیلی آرام پشت کتف بچّه بزنیم تا متوجّه شود این کاری که انجام می دهد، اشتباه است؛ ولی مواظب باشید که این تنبیه دیه آور نباشد؛ لذا قریب به اتفاق کارشناسانی که در عرصه های تربیتی کار می کنند، معتقد هستند که تنبیه بدنی می تواند آخرین راه باشد و در امور حسّاسی مانند نماز و امور عبادی باید به این مورد توجّه بیشتری کرد تا تنبیه به عنوان اوّلین راهکار نباشد و آن را به عنوان راهکارهای آخر به کار ببریم. پدر و مادر باید همه ی راه ها را بروند و اگر دیدند که دیگر راهی نیست، می توانند به خاطر این که از بن بست گذر کنند، یک تنبیه بدنی سبک انجام دهند.
اما تشویق چه طور؟ در مشاروه هایی که داریم، این قضیّه خیلی برای ما ملموس است و پدر و مادرها می گویند که با این روش خیلی کارهای ما راه می افتد؛ البته [باید توجّه داشته باشید که] تشویق غیر از رشوه است. تشویق باید با یک پیش نیاز ترغیب باشد؛ یعنی ما بیایم فرزند خود را به کار خوبی ترغیب کنیم و وقتی او آن کار خوب را انجام داد، بلافاصله او را تشویق کنیم. یعنی ما در اینجا تشویق را تقویت کننده آن رفتار مطلوب می دانیم.
حالا شاید این مادر بزرگوار بگویند: این حرف یعنی چه؟ ما چه زمانی این تشویق را انجام دهیم؟ من پاسخ این سوال را می دهم. وقتی ما برای اینکه فرزند نمازش را بخواند، از همان برخورد عاطفی استفاده می کنیم، یعنی با او صحبت می کنیم، با او بستنی می خوریم و گفت و گوی عاطفی انجام می دهیم، وقتی او به خانه می آید، [می بینیم که] بچّه خودش رفت و نماز خواند؛ یعنی چادر نماز خود را برداشت و رفت سجّاده اش را هم پهن کرد و نمازش را خواند. به این رفتار “ترغیب” می گویند.
در اینجا که خودش نماز خواند، حالا وقت “تشویق“ او است و آن وقت مادر می تواند از تشویق های مادی، تشویق های کلامی و تشویق های رفتاری استفاده کند؛ یعنی در همان جا برود فرزندش را ببوسد، و بگوید: دیدی از این که تو نمازت را بخوانی، من لذّت می برم؛ این بوسه باران کردن تو به خاطر همین است. او را نوازش کند و فرزندش را در آغوش بگیرد و اگر می تواند، هدیه ای به او بدهد.
این که گفتیم هدیه، نباید رشوه باشد، به این معنا است که مثلا پدر و مادری به فرزند خود می گویند: من این جدول را در اینجا کشیده ام، هر بار که نماز خواندی، در آن علامت مثبت می زنم و وقتی این جدول پر شد، من هزار تومان به تو می دهم! در این صورت بچّه سجّاده اش را در مقابل جدول پهن می کند و به آن نگاه می کند و نماز می خواند. با این کار او مزد بگیر بار می آید.
البته در بعضی از امور، مرحوم شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه می گوید که شرطی کردن بچّه ها خوب است؛ امّا در امور عبادی تعبیر ایشان این است که نباید بچّه ها را رشوه گیر و شرطی بار بیاوریم؛ چون فرزند نمی تواند در آن جا [به سوالات درونی خود] پاسخ دهد و ممکن است وقتی ما آن رشوه را بر می داریم، این فضیلت از دست برود.
پس نباید از تشویق کردن به عنوان ابزار مهم تربیتی غفلت کرد و باید در همه ی عرصه ها [به آن توجّه داشت]؛ حتی بدانید که وقتی بچّه های ما به سنّ نوجوانی و جوانی رسیدند، این عمل راه گشا است؛ حتی بعد از ازدواج فرزندان نیز، پدر و مادر می توانند آن ها را در جایی تشویق کنند. مثلا مادر وقتی می بیند که برخورد پسرش با عروسش خیلی خوب است، او را تشویق کند و بگوید: مادر جان وقتی دیدم که با خانمت این طور رفتار کردی، خیلی خوش حال شدم. انسان ها نیاز به تشویق دارند و تشویق در همه ی سنین برای آن ها خوب است.