نحوه ارتباط امام هادی علیه السلام با شیعیان در عصر متوکل
پرسش :
با توجه به خفقان شدید عصر متوکل، امام هادی علیه السلام چگونه با شیعیان ارتباط داشت؟
پاسخ :
از میان خلفای هم عصر امام هادی(علیه السلام)، متوکل از همه بیشتر با ایشان معاصر بوده است؛ وی نسبت به بنى هاشم بد رفتارى و خشونت بسیار روا مى داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مى نمود. وزیر او «عبیدالله بن یحیى بن خاقان» نیز پیوسته از بنى هاشم نزد متوکل سعایت مى نمود و او را تشویق به بد رفتارى با آنان مى کرد. متوکل در خشونت و اجحاف به خاندان علوى گوى سبقت را از تمامى خلفاى بنى عباس ربوده بود. (1)
متوکل نسبت به على (علیه السلام) و خاندانش کینه و عداوت عجیبى داشت و اگر آگاه مى شد که کسى به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره مى کرد و خود او را به هلاکت مى رساند. (2)
بر اساس همین ملاحظات بود که حضرت هادى(علیه السلام)، به ویژه در زمان متوکل، فعالیتهاى خود را به صورت سرّى انجام مى داد و در مناسبات خویش با شیعیان نهایت درجه پنهانکارى را رعایت مى کرد. مؤید این معنا حادثه اى است که آن را مورخان چنین نقل کرده اند:
«محمد بن شرف» مى گوید: همراه امام هادى(علیه السلام) در مدینه راه مى رفتم. امام فرمود: آیا تو پسر شرف نیستى؟ عرض کردم: آرى. آنگاه خواستم از حضرت پرسشى کنم، امام بر من پیشى گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهیم و این محل، براى طرح سؤال مناسب نیست»!. (3)
این حادثه شدت خفقان حاکم را نشان مى دهد و میزان پنهانکارى اجبارى امام را به خوبى روشن مى سازد.
امام هادی(علیه السلام) در بر قرارى ارتباط با شیعیانی که در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزدیک سکونت داشتند، ناگزیر همین روش را رعایت مى کرد و وجوه و هدایا و نذورات ارسالى از طرف آنان را با نهایت پنهانکارى دریافت مى کرد. یک نمونه از این قبیل برخورد، در کتب تاریخ و رجال چنین آمده است:
«محمد بن داود قمى» و «محمد طلحى» نقل مى کنند: اموالى از «قم» و اطراف آن که شامل «خمس» و نذور و هدایا و جواهرات بود، براى امام ابوالحسن هادى حمل مى کردیم. در راه، پیک امام در رسید و به ما خبر داد که باز گردیم، زیرا موقعیت براى تحویل این اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آنچه نزدمان بود، همچنان نگه داشتیم تا آنکه پس از مدتى امام دستور داد اموال را بر شترانى که فرستاده بود بار کنیم و آنها را بدون ساربان به سوى او روانه کنیم. ما اموال را به همین کیفیت حمل کردیم و فرستادیم. بعد از مدتى که به حضور امام رسیدیم، فرمود: به اموالى که فرستاده اید، بنگرید! دیدیم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است. (4)
گرچه روشن نیست که این جریان در زمان اقامت امام در مدینه اتفاق افتاده یا در سامرّاء (چون در سامرا کنترل و مراقبت، شدیدتر بود)، اما در هر حال نمونه بارزى از ارتباط هاى محرمانه و دور از دید جاسوسان دربار خلافت به شمار مى رود.
پی نوشت:
(1). ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبیین، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، 1385 ه . ق، ص 395؛ امام هادى(علیه السلام)، سازمان تبلیغات اسلامى، واحد ترجمه و تدوین، 1368 ه . ش، ص 67.
(2). ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ج 7، ص 55.
(3). مجلسى، بحارالأنوار، الطبعه الثانیه، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1395 ه . ق، ج 50، ص 176؛ أَربلى، على بن عیسى، کشف الغمّه، تبریز، مکتبه بنى هاشمى 1381 ه . ق، ج 3، ص 175.
(4). مجلسى، بحار الأنوار، ج 50، ص 185.
منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه السلام، قم، 1390.
از میان خلفای هم عصر امام هادی(علیه السلام)، متوکل از همه بیشتر با ایشان معاصر بوده است؛ وی نسبت به بنى هاشم بد رفتارى و خشونت بسیار روا مى داشت. او به آنان بدگمان بود و همواره آنان را متهم مى نمود. وزیر او «عبیدالله بن یحیى بن خاقان» نیز پیوسته از بنى هاشم نزد متوکل سعایت مى نمود و او را تشویق به بد رفتارى با آنان مى کرد. متوکل در خشونت و اجحاف به خاندان علوى گوى سبقت را از تمامى خلفاى بنى عباس ربوده بود. (1)
متوکل نسبت به على (علیه السلام) و خاندانش کینه و عداوت عجیبى داشت و اگر آگاه مى شد که کسى به آن حضرت علاقه مند است، مال او را مصادره مى کرد و خود او را به هلاکت مى رساند. (2)
بر اساس همین ملاحظات بود که حضرت هادى(علیه السلام)، به ویژه در زمان متوکل، فعالیتهاى خود را به صورت سرّى انجام مى داد و در مناسبات خویش با شیعیان نهایت درجه پنهانکارى را رعایت مى کرد. مؤید این معنا حادثه اى است که آن را مورخان چنین نقل کرده اند:
«محمد بن شرف» مى گوید: همراه امام هادى(علیه السلام) در مدینه راه مى رفتم. امام فرمود: آیا تو پسر شرف نیستى؟ عرض کردم: آرى. آنگاه خواستم از حضرت پرسشى کنم، امام بر من پیشى گرفت و فرمود: «ما در حال گذر از شاهراهیم و این محل، براى طرح سؤال مناسب نیست»!. (3)
این حادثه شدت خفقان حاکم را نشان مى دهد و میزان پنهانکارى اجبارى امام را به خوبى روشن مى سازد.
امام هادی(علیه السلام) در بر قرارى ارتباط با شیعیانی که در شهرها و مناطق گوناگون و دور و نزدیک سکونت داشتند، ناگزیر همین روش را رعایت مى کرد و وجوه و هدایا و نذورات ارسالى از طرف آنان را با نهایت پنهانکارى دریافت مى کرد. یک نمونه از این قبیل برخورد، در کتب تاریخ و رجال چنین آمده است:
«محمد بن داود قمى» و «محمد طلحى» نقل مى کنند: اموالى از «قم» و اطراف آن که شامل «خمس» و نذور و هدایا و جواهرات بود، براى امام ابوالحسن هادى حمل مى کردیم. در راه، پیک امام در رسید و به ما خبر داد که باز گردیم، زیرا موقعیت براى تحویل این اموال مناسب نیست. ما بازگشتیم و آنچه نزدمان بود، همچنان نگه داشتیم تا آنکه پس از مدتى امام دستور داد اموال را بر شترانى که فرستاده بود بار کنیم و آنها را بدون ساربان به سوى او روانه کنیم. ما اموال را به همین کیفیت حمل کردیم و فرستادیم. بعد از مدتى که به حضور امام رسیدیم، فرمود: به اموالى که فرستاده اید، بنگرید! دیدیم در خانه امام، اموال به همان حال محفوظ است. (4)
گرچه روشن نیست که این جریان در زمان اقامت امام در مدینه اتفاق افتاده یا در سامرّاء (چون در سامرا کنترل و مراقبت، شدیدتر بود)، اما در هر حال نمونه بارزى از ارتباط هاى محرمانه و دور از دید جاسوسان دربار خلافت به شمار مى رود.
پی نوشت:
(1). ابوالفرج الاصفهانى، مقاتل الطالبیین، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، 1385 ه . ق، ص 395؛ امام هادى(علیه السلام)، سازمان تبلیغات اسلامى، واحد ترجمه و تدوین، 1368 ه . ش، ص 67.
(2). ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ج 7، ص 55.
(3). مجلسى، بحارالأنوار، الطبعه الثانیه، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1395 ه . ق، ج 50، ص 176؛ أَربلى، على بن عیسى، کشف الغمّه، تبریز، مکتبه بنى هاشمى 1381 ه . ق، ج 3، ص 175.
(4). مجلسى، بحار الأنوار، ج 50، ص 185.
منبع: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه السلام، قم، 1390.