إسحاق

هو إسحاق بیگ البیکدلی  ، المتلقّب فی شعره بعذری  .شاعر إیرانی  ، عرف بقصائده الغزلیة  .له (تذکرة إسحاق بیگ)  ، وله (دیوان شعر)  .توفی بقم سنة 1185هـ  .

من شعره :

سرکوئى که باشد بى پن هانرا پناه آنجا***ستم باشد که ریزد خون چون من بیگناه آنجا

بآن خلوت که جز من ره نجستى اندران اینک***بتقریب پیام غیر باید برد راه آنجا

بردر او که نشد دل شودم شاد آنجا***شاد باد آنکه کند گاه زمن یاد آنجا

خوش بهشتى است چمن خوشتر از آن بودى اگر***باز بودى درى از خانه صیاد آنجا

وله أیضاً :

افسوس که شد باد خزان باز وزان***شد فصل بهار وآمد ایام خزان

آنانکه بدند روز وشب گرد رزان***انگشت زنان شدند وانگشت گزان

وله أیضاً :

از عشق تو بهتر ارچه سودائى نیست***وزکوى تو خوشتر ارچه ماوائى نیست

دردا که از آن براى ما سودى نه***فریاد که بهر ما در آن جائى نیست

المراجع :

الذریعة ج9 قسم 3 ص709  ، ریحانة الأدب (فارسی) 4/117  ، فرهنگ سخنوران (فارسی) ص385  ، مجمع الفصحا (فارسی) ج2 قسم 2 ص731  .