بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تشدید رکود تورمی در بازار ایران ممکن است باعث افزایش بیکاران، افزایش اشتغال ناقض و بالا رفتن سهم مشاغل با دستمزد پایین تر از حداقل دستزد رسمی گردد. این بحران ها می تواند خشونت و آسیب اجتماعی را نیز افزایش...
Tuesday, January 19, 2021
الوقت المقدر للدراسة:
موارد بیشتر برای شما
بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

می توان با کلمات مختلفی تورم را تعریف کرد، با این حال همگی یک معنای واحد دارند. تورم به معنی افزایش نامتعادل و غیر متناسب سطح عمومی قیمت است. تورم (inflation) از نظر علم اقتصاد اینگونه تعریف می شود «افزایش سطح عمومی قیمت ها در یک بازه زمانی مشخص». قطعا این مسئله را حس کرده اید که قیمت کالاها به طرز عجیبی افزایش پیدا می کند و قدرت خرید در سطح جامعه کاهش، درست است؟

این تورم به معنای حسی و کلامی است. تورم و تغییر نرخ آن از عوامل تاثیر گذار بر رفاه جامعه و همچنین همه بخش های اقتصاد و بازارهای مالی مثل بازار بورس و سهام است. همچنین با توجه به نرخ تورم ارزش پول کشور مشخص می شود. (1) و (2)

نرخ تورم (The inflation rate ) معادل است با تغییر در یک شاخص قیمت (که به طور معمول شاخص قیمت مصرف کننده است) . دولت ها بر کنترل نرخ تورم و کاهش آن تاکید بسیار دارند، چرا که نوسان آن بر افکار عمومی تاثیر مستقیم می گذارد. این افزایش بی رویه قیمت ها کالا و خدمات بدون پشتوانه و برنامه ریزی است. باعث می شود تا هم قدرت خرید کاهش یابد و هم تعادل میان تقاضا و نقدینگی برای خرید را نابود می کند. (2)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

همچنین می توان گفت، تورم زمانی رخ می دهد که تقاضا برای کالا و محصولی افزایش یابد، در حالی که میزان موجودی کالا در سطح جامع کم است. در این حالت قیمت ها بالا برده می شود تا تنها کسانی که توان خرید آن را دارند بتوانند کالاهای محدود را به دست آورند. همین مسئله باعث می شود تا فاصله زیادی میان قیمت واقعی با قیمت فروش کالا به وجود آید. این فاصله نرخ تورم را نیز افزایش خواهد داد. (3)

عدده ای نیز تورم را سیر تراکمی افزایش قیمت می دانند که برگشت ناپذیر است. افرادی مانند ریمون بار، ژان مارشال و گونار میردال این مسئله را این گونه تعریف می کنند «افزایش زیاد و مداوم قیمت ها تورم است». در حالی که اگر رشد دستمزد ها با رشد بهره روی در تعادل و یکسان باشد (که مسئله ای غیر ممکن به نظر میرسد) تورم به وجود نخواهد آمد. (1)

در اقتصاد انواع تورم وجود دارد که به طور کلی به سه دسته اصلی تقسیم می شود:
 
1.تورم آرام یا خفیف
افزایش ملایم قیمت ها و به طور معمول افزایش تا 8%
 
2.تورم شدید یا شتابان
افزایش قیمت ها سریع بوده و نرخ تورم بین 15 تا 25% خواهد بود.
 
3.تورم بسیار شدید یا افسارگسیخته
نرخ تورم حدود 50% به بالا خواهد بود و قیمت در یک بازه زمانی کوتاه دو برابر می شود. (3)

انواع دیگر تورم را می توان به شکل زیر دسته بندی کرد:
 
  • تورم قابل پیش بینی
  • در این حالت قیمت ها پی در پی بالا می رود و اضطرابی نامرئی بازار را فرا می گیرد.
 
  • تورم غیر منتظره
  • در این حالت جامعه منتظر وقوع همچین مسئله ای نبوده است و عوامل خارجی در آن دست دارد. از جمله کودتا، جنگ، افزایش آفت ها، بلایای طبیعی در سطح گسترده و ...
 
  • تورم عادی
  • در این حالت هر ساله افزایش آرام و مستمر قیمت ها دیده می شود که در حدود 3 تا 5% است.
 
  • تورم پنهانی
  • این مورد در کشورهای سوسیالیستی رخ می دهد. (4)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تاثیرات مثبت و منفی تورم در جامعه

به طور معمول عموم افراد اثرات منفی تورم را درک و جذب می کنند. تورم باعث به هم ریختگی در تار و پود اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه می شود. تورم علاوه بر نکات منفی که در جامعه ایجاد می کند، مشکلاتی را نیز برای دولت ایجاد خواهد کرد. از جمله مشکلات تامین بودجه دولت، که به سبب آن مجبور می شود تا درآمد زایی کند که در سال های گذشته با فروش تراکم های ساختمانی دست به کسب درآمد زد یا موارد مشابه به آن. یا مجبور می شود تا از بانک مرکزی قرض بگیرد و به همین دلیل مقروض می شود. افزایش قیمت حامل های انرژی و حذف یارانه ها نیز از مواردی است که دولت برای آنکه بتواند تورم رو مهار کند مجبور می شود انجام دهد. (3)

یکی از عوامل تشدید تورم اعتبارات بانکی بی رویه است. این اعتبارات در صورتی که در بخش های تولیدی مصرف نشود موجب تورم خواهد شد. از جنبه های منفی تورم نه تنها تاثیر بر اقتصاد کشور است، بلکه بر روابط اجتماعی و فرهنگ نیز تاثیر مستقیم می گذارد. تورم باعث می شود تا قشر مرفه جامعه پولدار تر و قشر تهی دست جامعه فقیر تر شود. (4)

از نظر روانشناسی در جامعه ای که تورم و گرانی بسیار است، اعتماد، مشارکت فردی و برقراری ارتباط مناسب و تعهد و مسئولیت پذیری کاهش می یابد. این مسئله نه تنها میان مردم بلکه در رابطه مردم و دولت نیز تاثیر گذار است. اعتماد مردم نسبت به دولت کم رنگ می شود و در فعالیت های سیاسی و اقتصادی شرکت نخواهند کرد. به همین سبب است که بسیاری از دولت ها به شدت تلاش می کنند تا تورم را در سطح معقولی نگاه دارند تا جامعه دچار اختلال نشود. (5)

علاوه بر مسائل داخلی تورم می تواند بر صادرات و واردات نیز تاثیر بگذارد. نرخ تورمی که رو به رشد باشد، قیمت نسبی کالا را افزایش می دهد. همچنین خدمات و محصولات صادراتی کشور در بازارهای صادراتی افزایش و قیمت نسبی کالا و خدمات وارداتی کاهش پیدا می کند. در حال حاضر و در وضعیت اپیدمی گمرک کشور بسیار تحت کنترل است. با این وجود، اگر کنترلی بر تجارت های خارجی نباشد، این مسئله باعث می شود تا صادرات کشور کاهش پیدا کند.

در مقابل آن افزایش واردات به کشور خواهیم داشت. این مورد با جهش تولید در تضاد است. همین مورد باعث می شود تا افراد از کالای داخلی حمایت نکرده و کالاهای خارجی را ترجیح دهند. چرا که در این شرایط تعداد کالاهای خارجی در بازار بیشتر بوده و هزینه ی کمتری نسبت به جنس تولید شده در داخل دارد. افزایش بی رویه تورم باعث ایجاد اختلات زیادی در تولید و مبادله می کند. (2)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

با این وجود برخی اقتصاددانان جنبه های مثبت تورم را نیز مطرح کرده اند. تورمی که سالم باشد. به تورمی سالم می گویند که در حدود 2 الی 3% در سال باشد. هدف تورم آن است که اقتصاد پایه سالانه کمی رشد داشته باشد. وجود این تورم سالم و مثبت باعث افزایش دستمزدها و تولید سودآور می شود و همچنین چرخ سرمایه در اقتصاد رو به رشد به حرکت درمی آید. تا زمانی که این تعادل وجود داشته باشد، تورم زیان آور نیست. (6)

همچنین وجود کمی تورم باعث تشویق افراد به خرید کالا می شود. به عنوان مثال شما می دانید کالایی که اکنون با این قیمت موجود است در سال آینده 2 تا 3 % افزایش قیمت خواهد داشت و همین موضوع مشوقی است برای خرید کالایی که امسال تولید شده است. (6)

و شاید این مسئله عجیب به نظر برسد منتها تورم، بیکاری را کاهش می دهد. در تحقیقاتی نشان داده شده افزایش تورم گاهی اوقات باعث کاهش بیکاری می شود. و بگذارید بر روی «گاهی» تاکید کنیم تا متوجه شویم این مسئله همیشه اتفاق نمی افتد. معمولا حقوق نیروی کار در تلاش است که در وضعیت ثابتی بماند و اگر کاهش پیدا کند به این معنا است که می خواهند نیروی کار را اخراج کنند. ممکن است عکس این مسئله نیز اتفاق بیفتد. به این معنا که وقتی تورم به نرخ مشخصی برسد، حقوق واقعی کارکنان کمتر می شود و کارفرما می تواند افراد بیشتری را استخدام کند.

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تورم منفی و مثبت چیست؟

تورم مثبت همانطور که تا بدین جا توضیح داده شد، بالا رفتن قیمت ها است. در عین حال که ضررهای بسیاری دارد اگر در سطحی کنترل شده باشد می تواند مفید باشد. همچنین اشاره کردیم تورم مثبت سالم نیز وجود دارد و تنها 2 الی 3 درصد است. و تورم های شدیدی بالای 50% نیز وجود دارد که نظم اقتصاد را به هم می ریزد. به طور کل تورم مثبت زمانی است که نرخ تورم رو به رشد و افزایش است. در مقابل این مسئله تورم منفی وجود دارد.

تورم منفی (Deflation) به معنای کاهش عمومی قیمت در محصولات و خدمات است. تورم منفی زمانی است که نرخ تورم از 0.0% پایین تر رود. این مسئله را نباید «کاهش تورم» تلقی کرد. تورم بیش از اندازه، ارزش واقعی پول را در طی زمان کاهش می دهد و تورم منفی برعکس آن عمل کرده و ارزش واقعی پول را افزایش می دهد. به این معنا که در دوره ای که تورم منفی رخ می دهد یک فرد می تواند با مقدار ثابتی پول کالای بیشتری خریداری کند. برای مثال سبد کالاهای مصرفی خانگی را در نظر بگیرید، در تورم منفی اکثر کالاهای موجود به مرور زمان ارزان تر می شود. (7) و  (8)

شاید در نگاه اول برای اکثر مردم تورم منفی مسئله ای خوب و مثبت به نظر می رسد. با کاهش قیمت کالاها و خدمات مردم می توانند با توان مالی که دارند انواع خدمات و کالا را بیشتر از قبل دریافت کنند. امّا اگر کاهش قیمت ها مدت زمان طولانی باشد، بر اقتصاد اثرات مضری خواهد گذاشت. داشتن تعادل، بهترین گزینه است. اگر تورم منفی ادامه پیدا کند کشورهای مختلف راه حل هایی را به کار می گیرند تا تورم را افزایش داده و به بالای صفر ببرند. (8)

موارد زیادی در وقوع تورم منفی دخالت دارد. از جمله تغییرات ناگهانی در ساختار بازارهای سرمایه، افزایش نرخ تولید بدون وجود تقاضا و... مواردی از این قبیل که باعث سقوط نرخ تورم می شود. تغییرات ناگهانی زمانی رخ می دهد که شرکت های مختلف زیادی به یک باره محصولات و خدمات مشابه ای را وارد بازار کنند. در این حالت رقابت تنها بر سر قیمت خواهد بود. کالایی برنده میشوند که قیمت کمتری داشته باشد.

از موارد دیگری که باعث تورم منفی می شود کاهش عرضه پول است. هر چقدر پول کمتری عرضه شود، پول ارزشمند تر می شود، قیمت ها کاهش پیدا می کند. برای مثال در سال 1913 در آمریکا تورم منفی رخ داد، چرا که بانک مرکزی تا حد زیادی از مقادیر پول کشور را در اختیار خود قرار داد. (9)
 

تورم چه تأثیراتی بر شرایط اقتصادی جامعه دارد؟

همانطور که در طول متن به آن اشاره کردیم شرایط اقتصادی در تورم مثبت و منفی دستخوش تغییرات متعددی می شوند. تورم مثبت باعث می شود:
 
  • قدرت خرید مردم کاهش یابد.
 
  • ارزش پول ملی کاهش یابد.
 
  • افراد به سرمایه گذاری خارجی ترغیب می شوند.
 
  • هزینه های وام گرفتن افزایش پیدا می کند.
 
  • دولت مقروض می شود.
 
  • وارادت افزایش و صادرات کاهش می یابد.
 
  • رفاه و فرهنگ اجتماعی دستخوش تغییرات می شود.

تورم منفی که در واقع کاهش قیمت ها است باعث می شود تا افراد بتوانند با یک پول ثابت خریدهای بسیاری کنند. با این موجود اگر تورم منفی در طولانی مدت اتفاق افتاد تاثیر بدی بر روی اقتصاد خواهد گذاشت. تورم باید در حالت متعادل و 2 الی 3% در سال باشد. هنگامی که قیمت ها افزایش پیدا می کند (در تورم مثبت) دولت مجبور می شود تا دستمزد سالانه را افزایش دهد.

این افزایش برای آن است که «بخشی» از کاهش قدرت خرید مردم جبران شود. با این وجود هر چقدر دستمزد افزایش یابد به طور سالانه، مالیات نیز افزایش خواهد یافت. در این میان خرید قدرت همچنان در وضعیتی نابسامان قرار می گیرد.

در شرایط مطلوب، پس انداز کارمندان تبدیل به سرمایه برای تولیدات داخلی و فناوری می شود. در حالی که در طول تورم مردم به این فکر می افتند که کالاهای مصرفی با دوام بخرند تا ارزش پول آن ها حفظ شود و با افزایش تورم قیمتشان بالا رود تا بتوانند در زمان مناسب بفروشند. این مسئله به اقتصاد لطمه بزرگی وارد می کند. اگر تورم شدید رخ دهد تنها به نفع قشر پول دار و مرفه جامعه خواهد بود.
 

مفهوم اقتصاد خرد و نقش جهش تولید در تعادل اقتصادی

از آن جایی که چرخه اقتصاد و تولید طبق الگوهای خاص علمی و اثبات شده حرکت می‌کند، لازم است برای تحقق شعار سال که جهش تولید نامگذاری شده است هرچه بیشتر با علوم روز آشنا شد و آن‌ها را در پیشرفت و توسعه به کار گرفت. در ادامه این مقاله به تعریف و توضیح اقتصاد خرد و نقش عرضه و تقاضا در جهش تولید و تعادل اقتصادی می پردازیم.
 
اقتصاد خرد چیست؟
اقتصاد خرد یک نوع دانش اجتماعی است که نتایج انگیزه ها و تصمیمات، به ویژه در مورد چگونگی تأثیر آن ها بر استفاده و توزیع منابع را بررسی می کند.

اقتصاد خرد نشان می دهد که چگونه و چرا کالاهای مختلف ارزش های متفاوتی دارند، چگونه افراد و مشاغل، تولید و مبادله کارآمد را هدایت می‌کنند و از آن ها سود می برند و چگونه افراد به بهترین وجه با یکدیگر هماهنگی و همکاری می کنند. به طور کلی، اقتصاد خرد درک کامل و دقیق تری نسبت به اقتصاد کلان ارائه می دهد.

اقتصاد خرد به مطالعه اتفاقات محتمل (گرایش ها)، هنگامی که افراد در پاسخ به تغییر انگیزه ها، قیمت ها، منابع و یا روش های تولید دست به انتخاب می زنند، می پردازد. بازیگران فردی غالباً در زیر گروه های اقتصاد خرد مانند خریداران، فروشندگان و صاحبان مشاغل دسته بندی می شوند. این گروه ها با استفاده از پول و نرخ بهره به عنوان مکانیسم قیمت گذاری برای برقراری توازن، عرضه و تقاضا را برای منابع مورد نظر ایجاد می کنند.

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

موارد استفاده از اقتصاد خرد

اقتصاد خرد را می توان به معنای مثبت یا هنجاری به کار برد. اقتصاد خرد مثبت رفتار اقتصادی را توصیف می کند و توضیح می دهد که در صورت تغییر شرایط خاص چه انتظاری می توان داشت. اگر تولید کننده ای قیمت خودروها را افزایش دهد، اقتصاد خرد مثبت می گوید مصرف کنندگان نسبت به قبل تمایل کمتری به خرید خواهند داشت.

اگر یک معدن بزرگ مس در آمریکای جنوبی فرو بریزد، قیمت مس افزایش می یابد، زیرا عرضه محدود شده است. اقتصاد خرد مثبت می تواند به یک سرمایه گذار کمک کند تا دریابد که چرا در صورت خرید کمتر گوشی آیفون توسط مصرف کنندگان، قیمت سهام شرکت اپل کاهش می یابد. اقتصاد خرد همچنین می تواند توضیح دهد که چرا افزایش حقوق پایه ممکن است یک شرکت خاص را مجبور کند کارگران کمتری استخدام نماید.

این توضیحات، نتیجه گیری ها و پیش بینی های اقتصاد خرد مثبت همچنین می توانند به صورت هنجاری نشان دهد که مردم، مشاغل و دولت ها چه کارهایی باید انجام دهند تا ارزشمندترین یا سودمندترین الگوهای تولید، مبادله و مصرف در میان فعالان بازار ایجاد شود. این گسترش مفاهیم اقتصاد خرد در مورد «آنچه که هست» تا «آنچه که باید باشد» یا «آنچه که مردم باید انجام دهند» نیز حداقل به استفاده ضمنی از نوعی نظریه یا اصول اخلاقی نیاز دارد که معمولاً به معنای نوعی «سودگرایی» است. (10)
 

قانون عرضه و تقاضا چگونه بر قیمت ها تأثیر می گذارد؟

قانون عرضه و تقاضا یک نظریه اقتصادی است که نحوه ارتباط عرضه و تقاضا با یکدیگر و تأثیر آن رابطه بر قیمت کالاها و خدمات را توضیح می دهد. این یک اصل اساسی در اقتصاد است که وقتی عرضه بیش از تقاضای کالا یا خدمات باشد، قیمت ها کاهش می یابد. و وقتی تقاضا بیش از میزان عرضه باشد، قیمت ها افزایش می یابند.

در صورت عدم تغییر تقاضا، بین عرضه و قیمت کالاها و خدمات رابطه معکوس وجود دارد. اگر در عرضه کالاها و خدمات افزایش وجود داشته باشد در حالی که تقاضا ثابت بماند، طی یک قیمت تعادل کمتر و یک مقدار تعادل بیشتر در کالاها و خدمات قیمت‌ها کاهش می یابند. اما اگر در عرضه کالاها و خدمات کاهش وجود داشته باشد در حالی که تقاضا ثابت است، قیمت ها میل به یک قیمت تعادل بالاتر و مقدار تعادل پایین تری از کالاها و خدمات دارند.

همین رابطه معکوس در تقاضا برای کالاها و خدمات نیز صدق می کند. با این حال، هنگامی که تقاضا افزایش می یابد و عرضه ثابت می ماند، تقاضای بالاتر منجر به قیمت تعادل بالاتر و بالعکس می شود.

عرضه و تقاضا تا رسیدن به قیمت تعادلی شاهد افزایش و کاهش خواهند بود. به عنوان مثال، فرض کنید یک شرکت اتومبیل لوکس قیمت مدل جدید اتومبیل خود را دویست هزار دلار تعیین می کند. اگرچه ممکن است تقاضای اولیه زیاد باشد، اما به دلیل هیاهوی شرکت بر سر خودرو اکثر مصرف کنندگان حاضر نیستند دویست هزار دلار برای یک خودرو هزینه کنند.

در نتیجه فروش مدل جدید به سرعت کاهش می یابد و باعث ایجاد عرضه بیش از حد و کاهش تقاضا برای خودرو می شود. در واکنش به این مسئله، این شرکت قیمت خودرو را به صد و پنجاه هزار دلار کاهش می دهد تا عرضه و تقاضا برای خودرو در نهایت به یک قیمت تعادلی برسد. (11)
 

کشش قیمت چیست؟

افزایش قیمت ها معمولاً منجر به کاهش تقاضا می شود و افزایش تقاضا عموماً منجر به افزایش عرضه می شود. با این حال، عرضه محصولات مختلف به تقاضا واکنش متفاوتی نشان می دهد، به طوری که تقاضای برخی محصولات نسبت به بقیه به قیمت ها حساسیت کمتری نشان می‌دهد. اقتصاددانان از این حساسیت به عنوان کشش قیمت تقاضا یاد می‌کنند.

گفته می شود محصولات با قیمت حساس به تقاضا کشش قیمت دارند. قیمت گذاری غیر کششی نشان دهنده تأثیر ضعیف قیمت بر تقاضا است. قانون تقاضا هنوز اعمال می شود، اما قیمت گذاری از قدرت کمتری برخوردار است و بنابراین تأثیر ضعیف تری بر عرضه دارد.

غیر کششی بودن قیمت یک محصول ممکن است به دلیل وجود گزینه های مقرون به صرفه تری در بازار باشد و یا ممکن است به این معنی باشد که این محصول از دیدگاه مصرف کنندگان غیرضروری محسوب می شود. اگر مصرف کنندگان بتوانند جایگزینی پیدا کنند، افزایش قیمت باعث کاهش تقاضا می شود، اما در صورت عدم دسترسی به گزینه های دیگر، تأثیر کمتری بر تقاضا می گذارد. به عنوان مثال خدمات مراقبت های بهداشتی جایگزین های کمی دارند و حتی در صورت افزایش قیمت ها تقاضا همچنان قوی باقی می ماند. (11)
 

رابطه بین عرضه و تقاضا

طبق نظریه اقتصاد خرد، قیمت P یک محصول با تعادل بین تولید در هر قیمت (عرضه S) و خواسته های کسانی که قدرت خرید در هر قیمت دارند (تقاضای D) تعیین می شود. این نظریه نتیجه می گیرد که در یک بازار رقابتی، قیمت واحد برای یک کالای خاص متفاوت خواهد بود تا جایی که قیمت در نقطه ای ساکن شود که مقدار مورد تقاضای مصرف کنندگان (با قیمت فعلی) برابر با مقدار عرضه شده توسط تولیدکنندگان (با قیمت فعلی) باشد و در نتیجه تعادل اقتصادی از نظر قیمت و مقدار حاصل شود.

وقتی این دو نیرو یکدیگر را متعادل کنند، نتیجه این خواهد شد که قیمت نه افزایش می یابد و نه سقوط می کند، بلکه ثابت می ماند. این همان تشبیهی است که فکر ما را به قیمت ثابت یا قیمت طبیعی در یک بازار خاص سوق می دهد. این قیمت، قیمت «تعادلی» نامی‌ده می شود که در بالا به آن اشاره کردیم.

همانطور که می دانیم، گوشی آیفون اکنون توجه زیادی را به خود جلب کرده و به یک موضوع داغ تبدیل شده است. در اینجا ما آن را به عنوان مثال در نظر می گیریم: اگر هر مصرف کننده ای یک گوشی آیفون بخواهد و توانایی خرید آن را داشته باشد و شرکت اپل مایل باشد به هر یک از آن ها یک گوشی آیفون ارائه دهد، تقاضا و عرضه در وضعیت «تعادل» قرار می گیرد.

مقاله ای توسط دیوید هافمن نوشته شده است که به این مورد می پردازد. نویسنده اصرار دارد که عرضه و تقاضا قابل اندازه گیری است (مقالات دیگری نیز وجود دارند که خلاف این قضیه را اثبات می‌کنند). او سعی می کند برای پاسخگویی به این سوالات به خرده فروشی بازار متوسل شود زیرا فکر می کند پایگاه داده‌های خرده فروشی می تواند مقایسه مستقیمی بین خرده فروشی و هزینه های مصرف کننده در صنعت ارائه دهد و بنابراین می تواند شکاف بین عرضه و تقاضا را اندازه گیری کند.

وی در رساله خود معتقد است که دو روش وجود دارد که از طریق عرضه یا تقاضا فعالیت در بازار خرده فروشی را ارزیابی کرد. مقاله برای بررسی این موضوع به طور عمده به سه بخش تقسیم شده است: عرضه بازار (خرده فروشی)، تقاضای بازار (پتانسیل خرده فروشی)، عامل نشت/ مازاد (عرضه و تقاضا) . یک نکته باید تأکید شود که «نشت» در یک منطقه نشان دهنده شرایطی است که عرضه بازار کمتر از تقاضا است. به دلیل وجود چنین عواملی، به نظر می رسد ارزیابی بازار با استفاده از ابزاری مانند عرضه و تقاضا عملی و مفید است.

رساله دیگری توسط نویسنده ای ناشناس وجود دارد که در مورد رابطه عرضه، تقاضا و بازار بحث می کند. به طور معمول، همیشه سطح متفاوتی از قیمت وجود دارد که در آن خریداران و فروشندگان راضی هستند، بنابراین در مجموع باعث ایجاد یک بازار یا قیمت تعادلی می شود. اما در واقع، موارد استثنایی نیز وجود خواهد داشت، زیرا قیمت بازار برای همه فعالان بازار قیمت عادلانه ای نیست.

نه تنها در صورت عدم افزایش مقدار محصول مورد تقاضا، بلکه همچنین در صورت تغییر تقاضا به دلیل تغییر ترجیحات مصرف کننده در قیمت بازار تأثیر می گذارد و به تعادل جدیدی می رسد. واکنش به تغییرات کوتاه مدت یا بلند مدت نیز به تعادل می رسد. (12)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

جهش تولید با پیروی از قانون عرضه و تقاضا

از آنجا که شعار سال 99 «جهش تولید» نامگذاری شده است، برای تحقق آن باید نگاه و توجه ویژه‌ای به اقتصاد خرد و قانون عرضه و تقاضا داشت. برای رشد و جهش تولید لازم است در کل زنجیره تولید شفافیت لازم ایجاد شود، موانع موجود بر سر راه مرتفع گردد، تعادل لازم بین عرضه و تقاضا فراهم شود، سرکوب و کنترل قیمتی کنار گذاشته شود و بازار داخلی را باید به یک بازار کاملا رقابتی تبدیل کرد. (13)

همانگونه که در بالا بحث شد، عرضه و تقاضا همسو و متناسب با هم تغییر می‌کنند. بنابراین در کنار جهش تولید، جهش، افزایش عرضه نیز خواهیم داشت. زمانی که برای افزایش تولید و عرضه برنامه ریزی می‌کنیم، باید در کنار آن برای بازار تقاضا نیز برنامه هایی داشته باشیم تا بتوانیم محصولات تولیدی را در بازارهای خارجی و یا داخلی ارائه کنیم.

در بازار داخلی به دلیل عدم ثبات و افزایش قیمت با کاهش قدرت خرید مواجه هستیم که برای رفع آن برنامه هایی هدفمند و موثر احتیاج است. علاوه بر این، تولید و عرضه محصولات احتیاج به زنجیره تولید ارزش سالم و کارامد است که باید پیرو مقررات و فضای کسب و کار داخلی و خارجی باشد. (14)

از دیگر مؤلفه هایی که موجب افزایش تقاضا و پس از آن افزایش و جهش تولید می‌گردد، افزایش تنوع محصولات و خدمات است. با بالا رفتن میزان تنوع در محصولات تولیدی، بازار رقابتی ایجاد می‌شود و خود باعث کاهش قیمت‌ها و سپس ثبات و تعادل قیمتی می‌شود. با کاسته شدن از قیمت محصولات، تقاضا از طرف مصرف کنندگان افزایش یافته و به صنایع و تولید رونق می‌بخشد.

از مباحث مطرح شده می‌توان به چند عنوان اشاره نمود:

1.همانگونه که از تعریف اقتصاد خرد بر می آید، توسعه اقتصادی و جهش تولید مستلزم شناخت و بررسی انگیزه‌ها و تصمیمات و نحوه تاثیر آن‌ها بر مدیریت و استفاده از منابع است.

2.در یک بازار رقابتی که تنوع کالا و محصولات مولفه مهم آن است با رابطه بین عرضه و تقاضا تعادل قیمتی و تعادل کمی حاصل می‌شود. این امر موجب برقراری ثبات و تعادل بین عرضه و تقاضا می‌شود که خود از علت‌های جهش تولید است.

3.در بازار تولید و خدمات، شفاف سازی باید صورت گیرد و تمامی موانع برطرف شوند تا به تعادل عرضه و تقاضا دست یافت و از این طریق به جهش تولید و سپس تعادل اقتصادی کمک کرد.
 

رابطه اشتغال زایی حاصل از رونق اقتصادی و جهش تولید، با میزان توانایی مردم برای تحمل اقتصاد تورمی

سال 1399 از سوی مقام معظم رهبری با نام «جهش تولید» شناخته شده است. از این رو از ابتدای سال جاری تمام تمرکز و توجه دولت و قوه‌های اجرایی در جهت تحقق این هدف بوده است. برای این کار، اقداماتی باید از سوی دولت و نهادهای گوناگون صورت بگیرد که به صورت اختصار در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

یکی از مهم ترین نمودهای اجرایی جهش تولید، در بازارهای سرمایه گذاری و بورس بوده است. بازار سرمایه با توجه به رشد حداکثری در سال 1398 و پتانسیل خوبی که در ابتدای سال 1399 داشت، باید مورد توجه تمامی سران کشور و تولیدکننده‌های مختلف قرار بگیرد و نقدینگی و پول های مردم را برای سرمایه گذاری به این سمت روانه کند. با این که شیوع ویروس کرونا مشکلات اقتصادی متعددی را برای اقتصاد دنیا به وجود آورد و موجب کاهش نقدینگی گردید اما نباید اجازه دهیم که این عامل ضعف اقتصاد گردد.

از سویی دیگر، ایجاد کارگاه های تولیدی، حمایت از کار و سرمایه، تجهیز و تکمیل شرکت های تولیدی، توسعه و ارتقای سطح تولیدات و زیرساخت های صنعتی، کشاورزی و عمرانی برای تحقق شعار سال باید در دستور کار قرار گیرد. اجرای راهبردهای توسعه‌ای تولید، هدفمند بودن سیاست ها، حذف رانت پاشی، پیش شرط‌های حمایتی و زمان بندی سیاست‌های حمایتی منجر به استفاده حداکثری از توان تولیدی و خدماتی کشور شده و با حمایت از کالاهای ایرانی، زمینه برای رونق اقتصادی کشور مهیا می‌شود. (15)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

ارتباط جهش تولید و رونق اقتصادی

در این راستا نظام مالیاتی و بیمه‌ای کشور باید اصلاح شود تا تولیدکنندگان انگیزه بیشتری برای تولید داشته باشند. از سویی دیگر، در نظام گمرکی باید اصلاحاتی صورت بگیرد. قوانین داخلی برای صادرات کالاها باید در راستای تسهیل گری و افزایش سرعت باشد، نه سخت گیری و افزایش مالیات گمرکی. شرایط برای انتقال و خروج کالاها باید به خوبی فراهم شود تا ارز در کشور گسترش یابد و تولیدکنندگان بیشتری برای تولید تشویق شوند.

در صورتی که در تمامی حوزه‌های قانون گذاری، مالیاتی، تجاری، گمرکی و ... اصلاحات صورت بگیرد جهش تولید محقق شده و رونق اقتصادی در داخل کشور رخ می‌دهد. اما پرسش اصلی که ممکن است برای شما نیز پیش بیاید این است که آیا اکنون که در شرایط تحریمات شدید از سوی کشورهای دنیا هستیم و اقتصاد کشور با تورمی شدید گریبان گیر است، باز هم رسیدن به این اهداف امکان پذیر است؟ این موضوعی است که قصد داریم در ادامه مطلب به آن بپردازیم. (16)

تحقق شعار سال با همکاری تمامی دستگاه‌های اجرایی و موسسات غیر دولتی و مردم میسر می‌شود و اقشار مختلف مردم باید در جهت فراهم کردن بسترهای لازم برای توسعه تولید گام بردارند.

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

اشتغال زایی چه رابطه‌ای با تورم دارد؟

در صورتی که دولت یک برنامه منسجم و قاطعانه برای حمایت از بنگاه‌ها و مشاغل تدین کند، می‌تواند جذب سرمایه صورت گرفته و افراد بیشتری شغل پیدا کنند. در حال حاضر قدرت خرید اقشار و دهک های پایین جامعه در حال کاهش است. به همین خاطر دولت موظف است که برای جلوگیری از توقف این قدرت خرید، وارد عمل شود و فکری برای پایین بودن درآمد و کمبود مشاغل کند.

اگر تورم در اثر کمبود شغل اگر تداوم پیدا کند ممکن است به رکودی تبدیل شود که تعطیلی کارگاه ها، کاهش اشتغال و افزایش بیکاری را به دنبال خواهد داشت. نمونه این عامل را در سه دهه گذشته می توانیم مشاهده کنیم. اقتصاد ایران دچار بی تعادلی در عرضه و تقاضای نیروی کار شده بود و تورم بسیار بالا در کشور، توان رقابتی بنگاه های تولیدی را در داخل کاهش داده بود. در نتیجه کالاهای وارداتی رقیب محصولات داخلی شدند و بازارها را به تصرف خود درآورند.

البته باید توجه داشته باشیم که اکنون در شرایط تحریم هستیم و دیگر مانند گذشته کالایی وارد ایران نمی شود. این خود مشکلی بر سایر مشکلات ممکن است اضافه کند. پیامد تشدید رکود تورمی در بازار ایران ممکن است باعث افزایش بیکاران و بالا رفتن سهم مشاغل با دستمزد پایین تر از حداقل دستزد رسمی گردد. این بحران ها می تواند خشونت و آسیب اجتماعی را نیز افزایش دهد. (17)

به همین خاطر دولت باید با راهکار هایی این روند را کند کند و با جهش تولید و رونق اقتصادی، مشاغل جدید در کشور ایجاد کند. این کار باعث کاهش افزایش جریان نقدینگی در کشور خواهد شد و تورم در کشور کاهش می یابد. در بخش بعدی به اقداماتی که دولت می‌تواند انجام دهد اشاره خواهیم کرد.
 

چگونه جهش تولید باعث اشتغال زایی می‌شود؟

به گزارش اقتصاد ایرانی، دولت اکنون به دنبال آن است تا دو هدف متناقض را دنبال کند. یکی پایین نگه داشتن نرخ تورم و دیگری افزایش اشتغال زایی در کشور. این دو سیاست کاملا ضد یکدیگر عمل می‌کنند. در صورتی که هدف جهش تولید گسترش اشتغال و بهبود وضعیت اقتصادی باشد، بنابرین باید از هدف کاهش تورم دست کشید.

اگر تورم تک رقمی‌شود ممکن است در مسائل دیگر مانند درآمد سرانه یا رفاه و معیشت، کشور دچار مشکل گردد. بهتر است در این راستا اصلاحات مالیاتی و بیمه‌ای صورت بگیرد و قوانینی برای حمایت از فضای کسب و کار تدوین شود. در این راستا اقداماتی که دولت می‌تواند انجام دهد به شرح زیر است:
 
  • از طریق تشویق سازمان های کارگری و کارفرمایی، آن ها به مذاکره و هم فکری دعوت کرده و از این طریق مقدمه ای برای تولید و گسترش استخدام ایجاد کند.
 
  • نمونه عملی این مورد را می توانیم در کشورهای توسعه یافته مشاهده کنیم. به عنوان مثال، هنگامی که یک مجموعه دچار مشکل می شود برای این که نیروی کار اخراج نشود، سازمان ها و گروه های کارگری و کارفرمایی با یکدیگر مذاکره میکنند تا آن صنعت را سرپا نگه داشته و مشاغل را حفظ کنند. مثلا برای کوتاه مدت می توانند حقوق کارگران را کاهش دهند اما شغل او را حفظ کنند.
 
  • دولت می تواند بر روی بنگاه ها کوچک و خصوصی سرمایه گذاری کرده و از طریق آن ها اشتغال را گسترش دهد. تعاونی ها و بنگاه های خصوصی در مقایسه با ادارات دولتی بزرگ مزیت های بسیاری برای ایجاد شغل و تجمیع سرمایه خرد مردم از طریق بازارهای سرمایه دارند. (18)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم
 
  • آزادسازی منابع بانکی، روش دیگری است که می توان برای اشتغال زایی از آن بهره گرفت. قانون گذاری در حوزه بانکی و ابلاغ دستوراتی در رابطه با ایجاد تسهیلات و وام های بانکی، می تواند چرخه اقتصادی در کشور را به راه اندازد.
 
  • ایجاد فرصت های گوناگون در بازارهای بورسی با جذب سرمایه های راکد و سرمایه گذاری در بازارهای بورسی رابطه مستقیم دارد و منجر به شکل گیری رقابتی سالم میان تولیدکنندگان می شود. به منظور تداوم روند افزایش سرمایه گذاری، مسئولان و کارشناسان باید مردم را به سپرده گذاری بیشتر در بخش های مولد و شرکت های تولیدی تشویق کنند.
 
  • به همین خاطر، ایجاد بستر آموزشی برای افزایش دانش بورسی و تصیح ذهنیت های نادرست مردم درباره بازار سرمایه، حمایت از تولیدکنندگان کوچک، اصلاح قوانین بازار و تشویق افراد به حرکت سرمایه از مسکن و طلا به سمت بورس می تواند در منجر به اعتمادسازی بیشتر و جذب سرمایه های خرد در بازار سرمایه شود. (19)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم
 
  • اجرای طرح ضربتی اشتغال که از سال 1382 برای مقابله با بیکاری فزاینده به ویژه در میان جوانان تحصیل کرده به اجرا گذاشته شد. بر اساس این طرح هر کارفرمایی که یکی از جویندگان کار ثبت نام شده در مراکز کاریابی وزارت کار را جذب می کرد، می توانست وام ۴ ساله با نرخ ۴ درصد به مبلغ ۳۰ میلیون ریال دریافت کند.
 
  • در حالی که نرخ سود بانکی در آن زمان حدود ۲۰ درصد و در بازار غیررسمی سرمایه، نرخ بهره حدود ۵۰ درصد بود. اما طبیعی است که اکنون این آمارها و درصد ها تغییر پیدا کرده و برای موثر مواقع شدن این روش باید اصلاحاتی در آن صورت بگیرد. اما هنوز هم می تواند به عنوان یک روش موثر به کار گرفته شود.
 
  • دولت باید بدون رقابت با بخش خصوصی، فرصت شغلی ایجاد کند. این روش می تواند تاثیر بسیار مثبتی بر عملکرد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور داشته باشد و آسیب های اجتماعی مانند اعتیار به مواد مخدر به شکل چشمگیری کاهش پیدا کند. اجرای برنامه های اشتغال عمومی مانند احداث بزرگ راه ها، گسترش شبکه راه آهن، ایجاد کانال های آبی و ایجاد نیروگاه های برق، منجر به تولید و اشتغال و کاهش شمار بیکاران، بدون مقابله با بخش خصوصی، می شود و رونق تولید در کشور جاری می گردد.
 
  • با اینکه اجرای این برنامه های اشتغال ممکن است در ابتدا اندکی با کسری بودجه همراه باشد اما در پی رشد اقتصادی و بالا رفتن درآمد های مالیاتی از میزان کسری بودجه به سرعت کاسته می شود. تجربه کشورهای توسعه یافته مانند آلمان و آمریکا، نشان می دهد که این روش بسیار موثر واقع خواهد شد.
 
  • علاوه بر دولت، سایر وزارت خانه ها باید در این راستا به کمک بیایند. به عنوان مثال اگر وزارت مسکن تلاش کند قراردادهایی را برای اجرای کارهای ساختمانی با شهرداری منعقد کند، آنگاه افراد بیکار می توانند در این کار های مشغول به کار شده و اشتغال رونق پیدا کند. فعالیت های کوچکی مانند کشاورزی، تمیز کردن محیط، فاضلاب و زهکشی زمین ها، جاده سازی و تعمیر پل ها، با اینکه برای افراد تحصیل کرده شاید چندان رضایت بخش نباشد اما برای اقشار پایین جامعه تا حدودی می تواند ایجاد درآمد کند. (20)
بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم
 
  • گسترش و سرمایه گذاری در بخش گردشگری و میراث استان ها همواره نقش مهمی در اقتصاد و افزایش اشتغال داشته است. اثرات ناشی از فعالیت گردشگری در بازار کار و تامین اشتغال یکی از مباحث اقتصادی مربوط به گردشگری است. از آنجا که بسیاری از خدمات گردشگری به هیچ وجه نمی توانند با استفاده از تکنولوژی ارائه شود در مقیاسی قابل توجه به اشتغال نیروی انسانی به طور مستقیم نیازمند است، این خود موجب آن می شود که با توسعه گردشگری در مکان های مختلف در یک کلیت اقتصادی زمینه های ایجاد اشتغال فراهم آید و از نرخ بیکاری کاسته شود.
 
  • بدیهی است که این اشتغال حاصل از فعالیت های گردشگری می توانند کمبود باراز کار‏خانه های تولیدی را جبران نماید. زیرا میزان سرمایه گذاری برای ایجاد یک شغل در زمینه خدمات گردشگری در مقایسه با دیگر صنایع تفاوت فاحشی دارد و کمتر است. علاوه بر این اشتغال در فعالیت های دیگر که در ارتباط با گردشگری هستند. این روزها به علت شیوع ویروس کرونا میزان فعالیت های گردشگری تقریبا به صفر رسیده است.
 
  • اما در همین محدودیت ها می توانیم فرصت سازی کنیم. بخش گردشگری می تواند با شناسایی مناطق دورافتاده ایران، برای سرمایه گذاری بر روی آن ها اقدام کند و کیفیت خدمات را به شکل قابل قبولی افزایش دهد. آن گاه بعد از اتمام این همه گیری شاهد رونق همه جانبه گردشگری و ورود ارز خارجی به کشور خواهیم بود.
 

کارآفرینی و تورم

متاسفانه وضعیت بیکاری در ایران، بسیار بحرانی و در سطح قرمز است. به گزارش خبر آنلاین، در آینده‌ای نزدیک ممکن است حتی کشور با سونامی میلیونی متقاضی برای بازار کار مواجه شود. همان طور که در این مقاله اشاره کردیم، بهترین راه برای اشتغالزایی در این شرایط تورم، تشویق تولیدکنندگان برای تولید و حمایت مادی و معنوی از آن‌ها است. این کار مانع از رکود عمیق در واحدهای تولیدی و بازار شده و تهدید را از مشاغل اندکی کاهش می‌دهد. (16)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تحقق شعار سال نیازمند حمایت همه جانبه مردم، دولت و همه بخش‌های حکومتی است. امروزه دولت باید در شیوه‌های مدیریتی خود تجدید نظر کرده و با تلاش بیشتر، بر مشکلات غلبه کند. باید زمینه برای بهره مندی از ظرفیت‌های استاد در مسیر رونق اقتصادی و اشتغالزایی فراهم شود تا مشارکت مردم به صورت فعالانه جذب شده و زمینه برای توسعه اشتغال، بهبود اقتصاد و رونق اقتصادی فراهم شود. با اینکه شیوع ویروس کرونا در دنیا، اقتصاد را با مشکلاتی مواجه کرده است اما نیاز اساسی کشور افزایش تولید است و باید از این فرصت‌ها برای خودکفایی در بخش‌های مختلف بهره بگیریم.

از موانع کنونی اقتصاد کشور می‌توان به تحریم‌ها و شیوع ویروس کرونا اشاره کرد اما با تلاش بیشتر و بهره گیری از ظرفیت‌های تولیدی امکان پذیر است و با توان بیشتری باید از واحدهای صنعتی و تولیدی استان‌ها برای رونق تولید و ایجاد اشتغال حمایت شود. به همین منظور در این مطلب به جوانب کامل تورم و اشتغال پرداختیم و راهکار هایی را که دولت می‌تواند برای بهبود شرایط به کار ببندد را به صورت اجمالی معرفی کردیم. رونق تولید در کشور منجر به عرضه بیشتر کالاهای داخلی، متعادل شدن قیمت‌ها و کاهش فشار اقتصادی بر مردم خواهد شد.
 

اثرات تورم حاصل از کاهش برابری قدرت خرید ناشی از افزایش نرخ ارز بر توانمندی واحدهای تولیدی

 نرخ ارز، نشان دهنده ی ارزش پول یک کشور به نسبت ارزش پول یک کشور خارجی دیگر است و از شاخص های مهم اقتصاد به شمار می رود. کارشناسان نرخ ارز را به عنوان مهمترین متغیر موثر بر قدرت رقابت یک کشور در سطح بین المللی می دانند؛ به گونه‌ای که عدم مدیریت صحیح دولت در این بخش می‌تواند کشور را با مشکلات اقتصادی جدی مواجه نماید.

همواره در کشور های درحال توسعه پژوهش ها و مطالعاتی در زمینه ی عملکرد نرخ واقعی ارز و تاثیر آن بر اقتصاد انجام می شود. دراین میان تمامی اقتصاد دانان بر این باورند که درصورتی که نرخ ارز در سطحی نامناسب تثبیت شود و از مسیر تعادلی خارج گردد، سطح رفاه ملی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. در ادامه به بررسی اثرات تورم حاصل از کاهش برابری قدرت خرید ناشی از افزایش نرخ ارز بر توانمندی واحدهای تولیدی برای تحقق اهداف جهش تولید می پردازیم.
 

چگونگی تعیین نرخ ارز در کشور‌های مختلف دنیا

اقتصاد‌های مختلف در سراسر جهان، برای تعیین نرخ ارز دو روش کلی را به کار می گیرند:
 
 در حالت اول
ورود و خروج ارز در کشور آزاد بوده و دولت و یا بانک مرکزی دخل و تصرفی در ورود و خروج ارز های مختلف به کشور ندارند. این روش اصطلاحا "نظام آزاد ارز " نامی‌ده می شود و در آن قیمت ارز شناور است. نوسانات عرضه و تقاضا قیمت آن را تعیین می کند و قیمت ارز وابسته به میزان عرضه و تقاضا است.
 
در حالت دوم
ورود و خروج ارز تحت نظارت و کنترل دولت و بانک مرکزی انجام می شود. در این روش نرخ مشخصی برای ارز توسط دولت تعیین می شود. دولت عمده ترین خریدار و فروشنده ی ارز است و نرخ ارز را بر اساس شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی تعیین و اعلام می کند. (21)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تاثیر نرخ ارز بر تورم

تورم در واقع به شرایطی گفته می شود که در آن سطح عمومی قیمت ها به صورت غیر متناسب افزایش داشته باشد. به عبارت دیگر، زمانی که روند افزایشی و غیر منظم در قیمت ها مشاهده شود اصطلاحا گفته می شود تورم ایجاد شده است. نرخ ارز تاثیر بسیار قابل توجهی بر متغیرهای اقتصاد مانند رشد و تورم دارد و نوسان و آشفتگی در نرخ ارز نشان دهنده ی عدم تعادل در اقتصاد است. از این رو سیاست‌های ارزی و تغییراتی که در نرخ ارز به وجود می اید از ارکان مهم در ثبات و پایداری اقتصاد در هر کشوری به شمار می‌رود.

افزایش قیمت ارز معمولا به دلایلی مانند رانت جویی، سفته بازی، عدم حمایت از تولید کنندگان داخلی، ترس و بی انگیزگی افراد به انجام فعالیت‌های تولیدی، ایجاد می‌شود، از دست دادن ذخایر بین المللی و عدم تعادل اقتصاد در سطح کلان نیز بر افزایش قیمت ارز تاثیر گذار است. کارشناسان معمولا تاثیر افزایش قیمت ارز بر تورم را از دو جنبه بررسی می‌کنند:

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم
 
اثر مستقیم
تاثیر افزایش نرخ ارز بر قیمت کالاها و نهاده‌های وارداتی.
 
اثر غیر مستقیم
به معنای رقابت پذیری کالاهای داخل در بازار های بین المللی، در این حالت افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول داخلی باعث ارزان شدن کالای داخلی برای خریداران خارجی می‌شود. بنابراین صادرات و تقاضای کل افزایش می یابد. از سوی دیگر با توجه به ایجاد مازاد تقاضا در بازار داخلی، قیمت‌های داخلی افزایش می یابد.

نرخ ارز یکی از موارد مهم و تعیین کننده در محاسبات مربوط به هزینه‌های تمام شده واحد‌های صنعتی است. نوسانات گسترده قیمت ارز تاثیرات مثبت و منفی بسیاری را بر اقتصاد شرکت‌ها و واحد‌های تولید دارند که این تغییرات بر میزان تولید و سرمایه گذاری درکشور و نیز وضعیت بازارهای داخلی و خارجی تعیین کننده خواهد بود. تحقیقات داخلی نشان داده که هر یک درصد شکاف بین قیمت ارز رسمی و بازار آزاد، باعث افزایش تورم به میزان 3 درصد خواهد شد.
 

تاثیر نوسانات نرخ ارز بر تجارت داخلی

  • در شرایط فعلی که اختلاف قابل توجهی بین قیمت رسمی ارز و قیمت آن در بازار آزاد وجود دارد، دستیابی به ارز دولتی یکی از اهداف و برنامه‌های تولیدکنندگان بوده و تمرکز آن‌ها را بر روی تولید محصولات جدید و یا افزایش کیفیت و راندمان تولید کاهش می‌دهد. از طرف دیگر این صرف زمان و انرژی، جایگزین تلاش برای انجام فعالیت‌های اقتصادی مولد خواهد شد.
 
  • اختلاف قابل توجه نرخ ارز دولتی و ارز آزاد و نیز جذاب نبودن نرخ سپرده‌های بانکی، باعث تلاش افراد به مقابله با تورم و حفظ ارزش سرمایه ی خود با ورود به بازار ارز، یا بازار‌های موازی دیگر مانند بورس و یا مسکن خواهد شد.
 
  • صاحبان مشاغل تولیدی و کارخانجات صنعتی با افزایش نرخ ارز، بایستی کالاهای واسطه و مواد اولیه مورد نیاز برای تولیدات را با قیمت بالاتری تهیه نمایند. در این شرایط، به منابع مالی بیشتر جهت تامین مواد اولیه وارداتی نیاز خواهند داشت. صرف هزینه ی بالاتر برای مواد اولیه، باعث افزایش بهای تمام شده ی محصول نهایی خواهد شد و در نهایت به دلیل افزایش قیمت عرضه ی محصول در بازار داخلی، تورم افزایش می یابد.
 
  • کاهش ارزش پول ممکن است به عنوان نشانه ی ضعف در اقتصاد تلقی شود. از این رو اعتبار اقتصادی کشور به خطر خواهد افتاد و در نتیجه امکان جذب سرمایه گذاران خارجی برای راه اندازی کسب و کار در داخل کشور کاهش یافته و توانایی کشور برای ضمانت سرمایه گذاران خارجی در ابهام خواهد بود که این مساله می تواند با تحقق شعار جهش تولید در منافات باشد.

بالا بردن نرخ بهره ی بانکی یکی از راهکار هایی است که دولت‌ها برای مقابله ناشی از افزایش هزینه‌های واردات مواد اولیه جهت تولیدات داخل انجام می‌دهند. این کار در دراز مدت باعث کند شدن رشد اقتصاد می‌شود. (22)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تاثیر نوسانات نرخ ارز بر تجارت خارجی

ریسک ناشی از نوسانات ارز همواره بر تجارت خارجی تاثیر گذار بوده است. این مساله به حدی با اهمیت است که می‌تواند با تغییرات اندک، زیان‌های سنگینی را به صادر کنندگان و تجار وارد نماید. مساله ی مهم در این بخش ارزش پول کشور است. ارزش پول یک کشور علاوه بر این که با سیاست‌ها ی داخلی کشور ارتباط تنگاتنگ دارد، به طور مستقیم به نوسانات ارزی در بازار جهانی و تغییر ارزش پول کشور بر اساس این نوسانات نیز وابسته است.

از این رو آیتمی پیچیده و حساس برای اقتصاددانان به شمار می‌رود. نقش نرخ ارز به عنوان متغیری مهم، بر قیمت ها، تورم و میزان خرید و فروش خارجی تعیین کننده بوده و می‌تواند به عنوان یک عامل حیاتی باعث ایجاد بحران‌های اقتصادی در کشور‌ها شود.

معمولا در کشورهای صاحب نام در امر اقتصاد، نرخ ارز به گونه‌ای تعیین می‌شود که قدرت رقابتی کشور در بازار‌های خارجی حفظ شود. در کشور‌های در حال توسعه، افزایش تورم و افزایش نرخ ارز همراه با سیاست هایی مانند تخصیص ارز با نرخ ثابت، یا دو نرخی کردن ارز همراه است.

دولت‌ها در این مرحله با کاهش ارزش پول ملی، این امکان را برای خریداران خارجی فراهم کنند که با هزینه ی کمتر کالای تولیدی در داخل کشور را خریداری نمایند و با این کار صادرات برخی محصولات رونق می یابد. (23)

بررسی آثار متقابل جهش تولید و نرخ تورم

تاثیر تورم ناشی از افزایش قیمت ارز بر واحد های تولیدی

برای بررسی در این زمینه بایستی نگرش جامعی نسبت به صنایع فعال در کشور داشته و سپس به بررسی آن ها از ابعاد گوناگون بپردازیم. عواملی مانند:
 
نوع ماده اولیه مورد استفاده از واحد تولیدی
مشخص شدن این که مواد اولیه مورد نظر وارداتی بوده (وابستگی مستقیم به نرخ ارز دارند) ، یا کاملا در داخل کشور و بدون هیچ نوع وابستگی تولید می شوند (قیمت حامل های انرژی بر روی آن ها اثر گذار است) و یا ترکیبی از این دو هستند بر روند بررسی افزایش قیمت ارز بر وضعیت واحد تولیدی تاثیر گذار است.
 
امکان صادرات محصول تولیدی
آیا شرکت دارای مزیت صادراتی است؟ امکان صادرات محصول تولید شده وجود دارد یا خیر؟
 
وضعیت انعطاف پذیری شرکت در قیمت گذاری محصول
شرایط ویژه مانند متعهد بودن واحد تولیدی به تولید کارمزدی برای مدت طولانی با قیمت مشخص، عدم امکان فروش محصولات در بازار داخلی یا خارج به صورت مستقیم به دلیل محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های قانونی و... استراتژیک بودن کالای تولیدی همگی از مواردی هستند که بر قیمت گذاری محصول نهایی و سرنوشت واحد تولید در زمان افزایش نرخ ارز موثرند.
 
وضعیت بازار داخلی شرکت
میزان کشش بازار داخلی به تهیه و خرید محصولات واحد تولیدی، ضروری بودن یا لوکس بودن تولیدات و... بر آینده ی واحد تولیدی با افزایش نرخ ارز و افزایش تورم مرتبط است. (24)

به طور کلی می‌توان گفت نوسان ارز تاثیر مثبت و منفی بر وضعیت واحدهای تولیدی خواهد داشت:
 
شرکت هایی که
سهم مواد اولیه وارداتی در محصول نهایی تولیدی آن های ناچیز است؛ شرکت ها و واحد های تولیدی که دارای بازار صادراتی مناسبی هستند؛ واحدهای تولیدی در شرایط افزایش نرخ ارز می توانند به فعالیت خود به صورت گسترده ادامه دهند و علیرغم افزایش قیمت بازار فروش داخل را همچنان حفظ می کنند؛ در شرایط افزایش نرخ ارز با افزایش تولید و سطح درآمد رو به رو هستند.
 
در مقابل
شرکت هایی که قادر به تامین مواد اولیه با قیمت مناسب نبوده و یا تولیدات آن ها وابسته به واردات با قیمت ارز بالاتر است؛ واحد های تولیدی که با افزایش قیمت ارز ناگزیر به افزایش قیمت محصولات خود بوده و قیمت تمام شده ی آن ها در محدوده ی کالای وارداتی قرار می گیرد و بازار داخلی خود را به طور نسبی یا کامل از دست می‌دهند؛  واحد هایی که بازار صادراتی مناسبی ندارند و یا به دلیل قوانین امکان انجام صادرات کالای تولیدی خود را ندارند؛ در شرایط افزایش قیمت ارز متضرر شده و آینده ی کاری نامعلومی خواهند داشت. (24)
 

عدم توانایی پیش بینی وضعیت ارز، سدی در برابر جهش تولید

در هر سازمان و واحد تولیدی، اهداف و برنامه هایی برای دستیابی طی دوره مشخص می شود و برنامه ریزی هایی در جهت حصول این اهداف انجام می پذیرد. تغییرات ناگهانی نرخ ارز پارامتری است که باعث تغییر رویکرد و برنامه ی واحد تولیدی شده و ممکن است مسیر حرکت بنگاه اقتصادی را به طور کلی دستخوش تغییر قرار دهد.

از طرف دیگر، اجرایی شدن جهش تولید در کشور، به معنای حمایت از تاسیس واحدهای تولیدی و حرکت آن ها به سمت اقتصاد مولد بوده و با افزایش تعداد شاغلین و استفاده بهینه از منابع موجود، کشور به رونق اقتصادی دست می یابد. افزایش قیمت ارز و به دنبال آن افزایش هزینه‌های تولید شاید عاملی برای کاهش انگیزه ی افراد صاحب سرمایه برای سرمایه گذاری و تاسیس واحد‌های تولیدی با آینده‌ای وابسته به نوسانات قیمت ارز باشد.
 
جمع بندی و نتیجه گیری
همان طور که گفته شد نرخ ارز یکی از شاخص های مهم و تاثیر گذار بر اقتصاد است. شرکت ها و واحد های تولیدی با توجه به ساختار و ماهیت شغلی خود، عکس العمل های متفاوتی در مقابل تغییرات نرخ ارز نشان می دهند. به طور کلی صنایع دستی و سنتی، بخش کشاورزی و صنایع کارگاهی، وابستگی کمتری به مواد اولیه وارداتی داشته و از طرف دیگر بازار صادراتی مناسبی دارند، این صنایع، در زمان افزایش قیمت ارز و کاهش قدرت خرید داخلی، امکان انجام صادرات با قیمت مناسب در بازار خارجی را خواهند داشت و این شرایط منفعت مالی برای آن‌ها به دنبال دارد.

در دسته ی دیگر، شرکت های صنعتی و بزرگ قراردارند که تولیدات آن ها وابسته به مواد اولیه وارداتی بوده و یا قابلیت افزایش قیمت متناسب با کشش بازار برای آن ها فراهم نیست؛ این واحد‌های صنعتی در شرایط افزایش نرخ ارز و تورم داخلی متضرر می شوند.

پی نوشتها
  1. www.fa.wikipedia.org
  2. www.ihadaf.com
  3. www.agahinvest.com
  4. www.hawzah.net
  5. www.isna.ir
  6. www.tabnak.ir
  7. www.fa.wikipedia.org
  8. www.eghtesadonline.com
  9. www.arzdigital.com
  10. www.investopedia.com
  11. www.investopedia.com
  12. www.ukessays.com
  13. www.yjc.ir
  14. www.plus.irna.ir
  15. www.media.icana.ir
  16. www.ireconomy.ir
  17. www.smallbusiness.chron.com
  18. www.forbes.com
  19. www.economist.com
  20. www.donya-e-eqtesad.com
  21.  www.top.drtaftiyan.com
  22. بررسی تأثیرشکاف نرخ ارزرسمی وبازارآزاد برتورم اقتصاد ایران، هدی زبیری
  23. رابطه نرخ ارز با بخش تجارت خارجی ایران، ندا فرح بخش
  24. www.magiran.com


ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مجله راسخون ذات صلة