المسیر الجاریه :
فرهنگ انتظار در عصر تهاجم: تبیین گفتمان مهدویت و پاسخ به تحریفها
محمد شفیع هروی حسینی خوشنویس خط شکسته نستعلیق در سده یازدهم هجری
سید محمدطاهر سیدزاده هاشمی عالم، مورخ، شاعر، نویسندە، عارف و خوشنویس کُرد اهل ایران
محمد هاشم اصفهانی خوشنویس دوره قاجار و استاد مسلم خط نسخ
علیاشرف والی نگارگر، خوشنویس، تذهیب نگار و نقاش ایرانی
قلههای امید؛ روایت رهبر انقلاب از شکوه جوان ایرانی و رسوایی آمریکا در برابر عزت ملت ایران
محمدکاظم والهاصفهانی خوشنویس و شاعر دوران زند و قاجار
فتحعلی واشقانی فراهانی خوشنویس صاحبنام معاصر در خط نستعلیق
احمد نیریزی بزرگترین خوشنویس خط نسخ و کاتب قرآن در دوران صفوی
یاور همدانی شاعر، ترانهسرا،نویسنده، خوشنویس ایرانی
گناهان حضرت یوسف در قرآن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
بهترین دعاها برای ختم به خیر شدن معامله کداماند؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
پیش شماره شهر های استان تهران

با نماز عشق در محراب خون
مرد باید بود در میدان عشق سر ز پا نشناخت با فرمان عشق مردها در عرصهها رقصیدهاند! سر نهاده در خم چوگان عشق

یاران مذاب
...و رد پای اسب از سینهی تفتیدهی تاریخ رد میشد نگاه کاروان هم، از مسیر چشمهای میخ رد میشد و گاهی گریهای میشد قناری، درهوای بهت صحرایی
و درگوش بیابان هم طنین افکنده میشد بغض لالایی

یادگار
دههی اول محرم بود یک نفر باز هم به در میزد باز هم طبق عادتی مالوف دل به شوق حسین پر میزد

یال بلند اسب
میآید از نهایت تنهایی، یال بلند اسب، رها در باد این سرخ یال اسب پریشان است، یا لحظههای خون و خدا در باد میآید و هراس من از این است، کاین قامت بلند چه خواهد شد آن صبر با شکوه خدا، زینب، آیا هنوز مانده...

یک نیستان غریبی
ستم بود و آتش، ستم بود و خنجر ستم بود و قنداقهی سرخ اصغر ستم بود و غربت، ستم بود و ناله ستم بود و فردای دلگیر خواهر

یاحسین
دنیا در خون نشست تا دید او را از بس که شکستند دل بانو را هفتاد و دوبار عشق زانو زد و بعد با خون خدا نوشته شد عاشورا

هنوز مردانی هستند
آمدهام که شعر بگویم اجازه بده کلماتم در غربتت بمیرند اجازه بده کلماتم قیام کنند به حرمت نامت

هلال زینب
چه نیکو میدرخشی ای هلالم هلال لاله روی با کمالم چرا کردی غروب از پیش چشمم
مه عرش آشیان ذوالجلالم

هفتمین فصل غزل
هفت وادی، زیر گام عشق بر پایان رسید هشتمین نوبت به دست قلّه پیمایان رسید هشت نوبت، دور گردون فصل سرخ آغاز کرد آسمان، آغوش، بر اهل شهادت باز کرد

هفتاد و دو...
هفتاد و دو حرف، جملهای ساختهاند هفتاد و دو را، به عشق پرداختهاند هفتاد و دو دست، رایت قرآن را بر قلهی روزگار افراختهاند