المسیر الجاریه :
شهيد سيد مجتبی هاشمي (3) سایر شهدا

شهيد سيد مجتبی هاشمي (3)

هنگامی كه ما برای غذا رسانی به خرمشهر می‌رفتیم؛ صبح از خانه بیرون می‌رفتم مادرم هم مطلع بود كه ما به خرمشهر می‌رویم ولی نه ایشان به روی خود می‌آورد نه ما . ایشان اعتقاد داشت كه باید دفاع كرد ولی نمی‌خواست...
شهيد سيد مجتبی هاشمي (2) سایر شهدا

شهيد سيد مجتبی هاشمي (2)

گویا شما اول انقلاب در آبادان نام مدرسه تان را به فدائیان اسلام تغییر داده بودید، با توجه به این علاقه ای كه به گروه فدائیان اسلام داشتید، این تشابه اسم این گروه با آنها برایتان انگیزه ای نشد كه از رابطه...
شهيد سيد مجتبی هاشمي (1) سایر شهدا

شهيد سيد مجتبی هاشمي (1)

سيد مجتبي هاشمي در سال 1319 در تهران ديده به جهان گشود. وي دوران كودكي را در خانواده‌اي مذهبي سپري كرد و پس از اتمام دوران تحصيلات متوسطه به ارتش پيوست؛ و به دليل قدرت بدني قابل توجهي كه داشت، عضو نيروهاي...
صعود به قله‌هاي فروتني سایر مقالات

صعود به قله‌هاي فروتني

نمي‌دانم چرا وقتي بحث مرگ پيش مي‌آيد، همه ياد عزا و مصيبت و ناله و ضجه مي‌افتند. ياد جاي خالي يك‏ عزيز و تنهايي و افسردگي. اما كسي به خودش و مرگ فكر نمي‌كند؟ اگر هم به مرگ فكر كند با ترس و دلهره است. اگر...
تركش بي‌سواد ادبیات دفاع مقدس

تركش بي‌سواد

شهيد حمزه بابايي همراه عده‌اي از رزمندگان به منطقه عملياتي بدر رفته بودند، نمي‌دانستند منطقه خودي است يا تحت تصرف دشمن، پس از مدتي جست‌وجو به نتيجه‌اي نرسيدند. كم‌كم بچه‌ها روحيه‌شان را نيز از دست مي‌دادند....
تمام سال هاي دلتنگي ام ادبیات دفاع مقدس

تمام سال هاي دلتنگي ام

ناباورانه نه سال اسارت به پايان رسيد ومن بار ديگر توانستم برخاک لاله گون ميهنم سجده کنم و در کنج اسارتگاه روزها را به سوق ديدارحضرت امام (ره ) سپري مي کردم وتمام فکر و ذکرم اين بود که پس از آزادي اولين...
ريکا ادبیات دفاع مقدس

ريکا

امروز مي خوام يه خاطره با مزه براتون بگم . به کساني که ناراحتي قلبي دارن خوندن اون رو توصيه مي کنم ، ولي اگه قلبتون وايساد پاي خودتون . 18 ديماه سال 65 بود. يعني يه روز قبل از شروع عمليات کربلاي 5.گردان...
زاد سفر وصیت‌نامه و دست‌نوشته

زاد سفر

... زماني قلم به نيت وصيت بر کاغذ مي لغزانم که هيچ گونه لياقت شهادت را در خود نمي بينم . وقتي به قلبم رجوع مي کنم غيراز سياهي ، تباهي و معصيت چيزي نمي يابم و به همين دليل است که از پروردگار توانا عاجزانه...
عمامه من ،کفن من است ! مصطفی ردانی پور

عمامه من ،کفن من است !

-« بچه ها ! بنشينيد ودامنش را بگيريد .آقا را دعوت کنيد در جمع خودتان .مولا مي آيد وجمع ما را پر نور مي کند .بدون عنايت او پيروزي ممکن نيست .صدايش کنيد .!» دارخوئين جايي يود که با اين صدا و جملات مصطفي...
نوري در تاريکي سایر شهدا

نوري در تاريکي

شهيد شريف اشراف در 1316 هجري شمسي ، درشيراز متولد شد.وي در طفوليت پدر ومادرخود را از دست داد .وهمراه سه خواهرش ،بقيه ي زندگي را در منزل عمه خود سپري کرد. شريف ،تحصيلات خود را تا سال اول دبيرستان با موفقيت...