بعضى لحظه‌ها در زندگى آدم‌ها هست که تعريف کردنش خيلى سخت است. اينکه بخواهى دوباره يادآورى‌اش کنى قلبت را مى‌لرزاند، مويه تنت راست مى‌شود، اشکهايت ناخودآگاه مى‌ريزد و چيزى ته دلت مى‌لرزد نمى‌دانى اسمش را...

گفت وگو با امير سرتيپ دوم خلبان جهانبخش حسنى، رييس اداره بازرسى ستاد مشترك ارتش امير سرتيپ دوم خلبان جهانبخش حسنى رييس اداره بازرسى ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى ايران از فرماندهان با سابقه و البته با...

يک بيوگرافى مختصر از زندگى‌تان براى‌مان بگوييد. در سال 1335 در محله غياثى تهران (دولاب) به دنيا آمدم . مدرک تحصيلى‌ام فوق ديپلم است وخانواده ما را پنج برادر تشکيل داده‌اند که من فرزند سوم خانواده هستم...

در راس کليه مناسبت‌ها، تاسوعا و عاشوراى حسينى بود. در عراق سينه‌زنى و زنجيرزنى و نوحه‌خوانى براى شهداى کربلا به طور کلى ممنوع بود و شيعيان عراق از عزادارى براى شهيدان حماسه و خون سال‌ها محروم بودند. سال...

گفتگو با فاطمه عاجزپور مادر شهيد و پرستار آسايشگاه جانبازان يک پتوى گلدار قرمز بود و يک سينى با دو استکان چاى و يک قندان، بعد هم تا دلت بخواهد صفا و صميميت! آن قدر بودکه تا بگويى بسم‌الله نفهمى وقتت کى...

گفت وگو با جانباز شيميايي داوود ضيايي- بخش اول به سال هاي جنگ پرداختن را پاياني نيست. جنگ يك سرمايه بزرگ و عميق در تاريخ ماست كه عمق آن را نه در خون و دود و تير و تركش كه در چهره فرهنگ آن بايد جست و...

نمي دانم از كجا شروع كنم. اصلاً بايد شروع كرد يا نه؟ اما انگار چاره اي نيست. اولش با خودم گفتم، خيلي مهم نيست. چند روز ديگر فراموشش مي كنم. درست مثل چيزهايي كه يواشكي چشم هايت را مي بندي و مي خواهي بي...

آشنا بود. اما فقط اسمش را شنيده بودم و تعريفش را. پدرم مى‌گفت: خيلى زن نجيب و پاکدامنيه. مادرم مى‌گفت:‌کار عجيبى کرد، بى‌هيچ اعتراضى با کسى ازدواج کرد که چهارتا بچه قد و نيم قد بى‌مادر روى دستش مانده بود....

على شفيعى در 18 آبان 1345 در شهر کرمان و در خانواده‌اى فقير پا به عرصه هستى گذاشت. دوران ابتدايى و راهنمايى را با موفقيت پشت سر گذاشت. در اين زمان پدر را به خاطر ابتلا به بيمارى سرطان از دست داد و در کنار...

ارادت صاحب اين قلم به شهيد بزرگوار حسن باقري (غلامحسين افشردي)، نوشتن را برايم سخت مي كند. غلامحسين در بهمن ماه (ماه پيروزي خون بر شمشير) سال 61.11.9 در منطقه فكه در غرب دزفول و كرخه به شهادت رسيد سرگذشت...