المسیر الجاریه :
سبک زندگی هوشمندانه برای مدیریت استرس در دوران تنش
از افسانه تا حقیقت زنده ایمان؛ رسالت نوجوان امروز در استمرار راه شهید فهمیده
معاملات آپشن (Options) یا قرارداد اختیار معامله بیت کوین چیست؟
تفاوت بین اسکرابهای زنانه و مردانه؛ کدام مدل برای شما بهتر است؟
راه های پول گرفتن از همسر خسیس
نسل فهمیده؛ رسالت نوجوان انقلاب در گسترش فرهنگ بسیجی و پاسداری از هویت اسلامی
عواقب دلشکستن از منظر اسلام
عواقب فحاشی و بی احترامی به همسر
بهترین گزینه برای از بین بردن سوسک ریز چیست؟
چگونه با فلش ویندوز نصب کنیم؟
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
مراحل بازی نهنگ آبی و خطرات آن
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
مزار حضرت یعقوب (علیه السلام)
ادبیات دفاع مقدس
افق
نمى دانم كى و كجا گم شده بودم. هر لحظه خودم را در فراز و نشيب هاى بسيارى مى ديدم. فقط من مانده بودم و سنگهاى ريز و درشت و خاك.
هر چه رفته بودم و هر چه بيشتر مى رفتم به جايى نمى رسيدم. تنها چيزى كه برام...
سایر شهدا
می رویم تا خط امام بماند
شهید مهدی رجب بیگی در بهمن سال 1336 در شهر دامغان بدنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را به همراه خانواده اش در تهران سپری کرد. در محله های فقیر نشین تهران، طعم فقر و محرومیت را از همان آغاز نوجوانی به وی...
سایر شهدا
با عرشيان در فرش
نگاهى كوتاه به زندگى و شهادت دو شهيد عمليات كربلاى ۴
سردار شهيد محمد قنبرى
اين شهيد را بهتر بشناسيم
محمد قنبرى، سال ۱۳۴۲ در روستاى لاهيجان به دنيا آمد. در دبستان رجبى، دوره ابتدايى خود را به پايان...
ادبیات دفاع مقدس
پشت ديوارهاى شهر
پسر بچه اى به دوردست خيره مانده است.
عصر است. براى جمع كردن پارچه و باند زخم بندى و فانوس به همراه حميد راه مى افتيم. خانه ها را يكى يكى مى كوبيم. كوچه ها چه زود خلوت شده اند؛ قبل از فرا رسيدن شب!مى...
ادبیات دفاع مقدس
آشنا در آمديم
يك روز سيد حسن حسينى از بچه هاى گردان رفته بود ته دره اى براى ما يخ بياورد. موقع برگشتن پيش پاى او را هدف گرفتن، همه سراسيمه از سنگر آمديم بيرون، خبرى از سيد نبود، بغض گلوى ما را گرفت بدون شك شهيد شده...
ادبیات دفاع مقدس
اى كه دستت مى رسد كارى بكن
گاهى مى شد آه در بساط نداشتيم، حتى قند براى چاى خوردن، شب پنير، صبح پنير، و ظهر هم خرما. صداى همه در آمده بود. ديگر حرفى نبود كه نثار شهردار و تداركاتچى نكنند. آنها هم در چنين شرايطى لام تا كام نمى گفتند،...
ادبیات دفاع مقدس
آمده ام جبهه شهيد بشوم
همه دور هم نشسته بوديم. يكى از بچه ها كه زيادى اهل حساب و كتاب بود و دلش مى خواست از كُنه هر چيزى سر در بياورد گفت: «بچه ها بياييد ببينيم براى چه اومديم جبهه.» و بچه ها كه سرشان درد مى كرد براى اينجور...
ادبیات دفاع مقدس
آى كامك!پفك
دشمن عقبه جبهه مهران را زده بود، سينه كش ارتفاعات را بمباران كرده بود، از هر طرف صداى آه و ناله بچه ها به گوش مى رسيد، دشت پر از شهيد و مجروح و مصدوم بود، بيچاره امدادگران نمى دانستند به حرف چه كسى گوش...
مصطفی چمران
حماسه پاوه، به روايت شهيد چمران
خداوندا! چه منظرهاى داشت اين خانه پاسداران؛ چه دردناك؛ چه مصيبتزده و چقدر شلوغ و پلوغ؛ گويى صحراى محشر است، كردهاى مؤمن پاوه از زن و مرد در استغاثه، به اين خانه پناه مىآوردند؛ اما جز يأس و نااميدى،...
سایر مقالات
معرفي عراق به عنوان متجاوز از سوي سازمان ملل
روز 18 آذر 1370 طي گزارش دبيركل سازمان ملل به شوراي امنيت اين سازمان، دولت عراق رسماً به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ 8 ساله عليه جمهوري اسلامي ايران شناخته شد. گزارش مزبور بر اساس بند 6 قطعنامه 598 كه دبيركل...