المسیر الجاریه :
فقه و اصول
قاعده تَجاوُز
هرگاه در انجام دادن عملی شك كرده باشیم در حالی كه زمان آن گذشته باشد، و یا وارد جزء دیگر شده باشیم، «قاعدهی تجاوز» میگوید: به شك خود اعتنا نكن.
فقه و اصول
عموم و خصوص
عموم در لغت به معنای شمول است. بنابراین هرگاه مفهومی شامل همهی افرادی بشود كه آن مفهوم شایستگی انطباق بر آنان را دارد چنین مفهومی را عموم و لفظ دالّ بر آن را عام گویند، برخلاف خصوص.
فقه و اصول
عقل
یكی از منابع شناخت و معارف بشری«عقل» است. و وحی و سنت برای رشد عقل و تكامل اندیشهی بشری به وجود آمدهاند. امام علی (علیه السلام) در فلسفه بعثت انبیا در خطبه اول نهج البلاغه میفرمایند: «خداوند انبیا...
فقه و اصول
عُرْف
عرف در لغت دو ریشه دارد: 1. به معنای پیاپی بودن چیزی به طوری كه اجزای آن متصل به یكدیگر باشد. به یال اسب «عرف الفرس» میگویند، زیرا موهای یال در كنار هم قرار دارند. 2.به معنای آرامش و طمأنینه است،
فقه و اصول
عامّ و خاصّ
این بحث از بحثهای مهم اصولی است، عام یعنی شامل و فراگیر، و عموم یعنی شمول، در اصطلاح به مفهومی كه كلیهی افراد و مصادیق خود را شامل شود، عام گویند. مثال: تمام دانشمندان خادم بشریتاند؛ و خاصّ به مفهومی...
فقه و اصول
ظواهر الفاظ
در میان احتمالات از معانی یك لفظ، آن معنایی كه زودتر به ذهن آید. ظاهر آن لفظ خواهد بود. در ظواهر الفاظ دو بحث مطرح است: الف. بحث در اصل ظهور كه آیا فلان لفظ ظاهر در چه معنایی است؟ ب.بحث در حجیّت، پس از...
فقه و اصول
ظَنّ
حالت نفسانی بین قطع و شك را «ظنّ» گویند. اگر مسئلهای مطرح باشد و ذهن بین دو یا چند احتمال قرار گیرد، اما اگر گرایش به طرف یكی از احتمالات پیدا كند، میگویند «ظنّ» دارد.
فقه و اصول
ضِدّ
منطقیین و فلاسفه دو عرض (بر وزن غرض) را نسبت به یك موضوع بر شش قسم تقسیم كردهاند: 1.مثلین: دو عرضی كه از یكنوع باشند مثلین نام دارند. مثل سفیدی كاغذ و سفیدی برف. 2.خلافین: به دو عرضی كه از دو نوع
فقه و اصول
صحیح و اعم
آیا الفاظِ دالّ بر عبادات و معاملات همانند لفظ صلاه و بیع، وضع شدهاند برای معانی موردنظر شارع؟ و یا اعمّ از آن؟ به بیان دیگر اسامی وضع شدهاند برای معانی كه واجد جمیع شرایط و اجزاء باشند، به گونهای كه...
فقه و اصول
صِحَّت حَمْل
علمای اصول برای تشخیص حقیقت از مجاز چهار معیار ارائه كردهاند: 1.تصریح واضع. 2.تبادر و عدم تبادر. 3.اطراد و عدم اطّراد. 4.صحت حمل و عدم صحت حمل، یا صحت سلب و عدم صحّت سلب.