المسیر الجاریه :

فيلم سازان محبوب ما
- امير قادري در يك شماره مخصوص « دنياي تصوير» به فيلم سازهايي پرداخته كه زندگي و يا در حقيقت دنياي آن ها را ساخته اند. كلي فيلم ساز از آيزنشتاين و كيشلوفسكي تا آلمودووار و تاركوفسكي ... بگذريم كه هيچ كدام...

كمي پاك نويس، بيش تر چرك نويس
اواخر دهه 1370 زماني كه عصر ديجيتال آغاز شده بود و با همه گير شدن استفاده از سي دي، نوارهاي مغناطيسي وي اچ اس در حال پيوستن به تاريخ بودند، پديده نوظهوري در عرصه فرهنگي كشور متولد شد كه با وجود امتيازهايي...

حاشيه اي بر پدر خوانده
مارتين اسکورسيزي آدم نازنيني است. عشقش به سينما و آن طور که راجع به فيلم هاي مورد علاقه اش حرف مي زند، هميشه مرا ياد فرانسوا تروفو، يک آدم نازنين ديگر، انداخته است. کافي است فيلم هاي آموزشي اسکورسيزي را...

پدر خوانده (3)قسمت سوم
مايکل: من در مورد اين توافق کاري به اسقف اعظم اعتماد کردم. من نسبت به صداقت اون هيچ ترديدي نداشتم. اما همون طور که مي بينين، قرباني يه کلاه برداري شدم. اونها منو انداختن تو دردسر. پول زيادي رسيد به پتسونو...

پدر خوانده (3) قسمت دوم
مري: آنتوني مي گه من براي بنياد، حکم يه بدل رو دارم. مي گه تو از من استفاده مي کني تا خودت يواشکي کنترل همه چي رو تو دستت داشته باشي. تا پول رو اونجايي بريزي که خودت مي خواي... مايکل: اوه، بس کن، تو رو...

پدر خوانده(3) قسمت اول
فيلمنامه نويسان: ماريو پوزو و فرانسيس فورد کاپولا(بر اساس رمان ماريو پوزو)، کارگردان: فرانسيس فورد کاپولا، مدير فيلم برداري: گوردون ويليس، موسيقي: کارمين کاپولا، تدوين: ليزا فراچتمن، بري مالکين و والتر...

پدر خوانده«2» قسمت سوم
پنتانجلي روي مبل نشسته و با چند مأمور اف بي آي صحبت مي کند پنتانجلي: ده به يک، تو گفتي ده به يک. يعني به احتمال ده به يک اون از ماده پنج استفاده مي کنه و من مي بازم. مثل دلال هاي شرط بندي حرف مي زني. مأمور...

پدر خوانده(2) قسمت دوم
پنتانجلي از ماشين خود پياده مي شود و به سمت خانه اي که او الان در آن زندگي مي کند، مي رود. يک محافظ(خارج از قاب، به چيچي): سلام چيچو. چيچو دستي براي او تکان مي دهد. پنتانجلي(به محافظان): چي شده؟ (به محافظ...

پدر خوانده (2) قسمت اول
فيلمنامه نويسان: ماريو پوزو و فرانسيس فورد کاپولا(بر اساس رمان ماريو پوزو)، کارگردان: فرانسيس فورد کاپولا، مدير فيلم برداري: گوردون ويليس، موسيقي: نينو روتا و کارمين کاپولا، تدوين: بري مالکين، ريچارد مارکس...

پدرخوانده(قسمت سوم)
فابريتسيو(به کالو، به ايتاليايي): اه، خفه شو... (بعد، خطاب به مايکل، به انگليسي) هي، منو با خودت ببر آمريکا... اگه اونجا يه محافظ مسلح مي خواي منو با خودت ببر... از من بهتر پيدا نمي کني. (بعد، سرود ميلي...