المسیر الجاریه :
سينماي جهان سینما

سينماي جهان

فيلمنامه نويسان: پيتر اي. دولينگ و بيلي ري، کارگردان: رابرت شوونتک، مدير فيلمبرداري: فلوريان بالهوس، تدوين: تام نوبل، طراح صحنه: الکساندر هاموند، موسيقي: جيمز هورنر، بازيگران: جودي فاستر(کايل) پيتر سارسگارو...
پيروزي عشق بر مرگ سینما

پيروزي عشق بر مرگ

اودر پاريس تحصيل کرده و نويسندگي را از10سالگي شروع کرد. در جواني چهره محبوب موج روشنفکري و شيوه هاي نوين هنري و از رهبران شاخص جريانات فرهنگي فرانسه شد. در سال1917با همکاري پيکاسو، اريک ساتي و استراوينسکي...
نگاهي به فيلمانه خواب بزرگ سینما

نگاهي به فيلمانه خواب بزرگ

1. خواب بزرگ فيلمي به کارگرداني هاوا هاکس، بر اساس رماني نوشته ريموندچندلر ساخته شده است. هيچ کدام از اين دو نکته را نمي شود فراموش کرد. اين درست که اين کتاب شايد معروف ترين کتاب چندلر باشد، اما در برخورد...
خواب بزرگ(Big Sleep) قسمت چهارم سینما

خواب بزرگ(Big Sleep) قسمت چهارم

مارلو: هنوز مي لرزي؛ قضيه چيه؟ نگران من بودي مبادا صدمه اي ببينيم؟ از کي تا حالا اين احساس رو نسبت به من پيدا کردي؟ مارلو اتومبيل را متوقف مي کند.
خواب بزرگ(Big Sleep) قسمت سوم سینما

خواب بزرگ(Big Sleep) قسمت سوم

مارلو در دفترش قدم مي زند و بي صبرانه به ساعتش نگاه مي کند و يا نظري از پنجره به بيرون مي اندازد. ناگهان تلفن زنگ مي زند. مارلو گوشي را برمي دارد. مارلو: الو، خانم راتلج... منتظر تماستون بودم.
خواب بزرگ(Big Sleep) قسمت دوم سینما

خواب بزرگ(Big Sleep) قسمت دوم

مارلو تازه زنگ در را به صدا درآورده، جلوي خانه پشت سرش اتومبيل کارمن پارک شده در باز مي شود. نوريس در را مي گشايد و مارلو در مقابل خود مي بيند و بلافاصله به پشت سر او نگاه کرده و اتومبيل را باز مي شناسد.
خواب بزرگ (The Big Sleep) - قسمت اول سینما

خواب بزرگ (The Big Sleep) - قسمت اول

يک خانه اعياني بزرگ، درندشت و به سبک کاليفرنيايي، با چمن هاي چيده شده و باغ و باغچه بر فراز تپه، جايي که ميداني نفتي متروکه اي قرار داشته که ثروت خانواده از آنجا تامين مي شده است. اتومبيل کوپه کوچکي سربالايي...
يک تکه نان - قسمت سوم سینما

يک تکه نان - قسمت سوم

ابراهيم: بهوش نبود.. ولي مي خوند.. يعني صبح ديديم دختر کوچيکه اش... خونه اشون نزديکه به خونه پدر عيالم خب... هيچي ديديم مي گن عزيز غيب اش زده... از ديشب خونه نرفته... شب که خونه نرفته اينها فکر کردن رفته...
يک تکه نان- قسمت دوم سینما

يک تکه نان- قسمت دوم

قيس باز هم چيزي نمي گويد. کربلايي آهي کشيده و کيسه نانوايي نان را برمي دارد دو سر بقچه را بر روي هم انداخته و در حالي که درب ماشين را مي بندد. کربلايي: بيا...بيا بشين يک چيزي وصله شکم کنيد... ما که ضعيف...
يک تکه نان- قسمت اول سینما

يک تکه نان- قسمت اول

صداي مرد: آدم ها دو دسته بيشتر نيستند... يا شکارچي ان... يا جنگلي... شکارچي چون دنبال شکاره، آهسته راه مي رود پس قدم هاي کوتاه داره اما جنگلي تند و تيز راه مي ره چون مقصدش مشخصه... . اينطوري مي تونيد ردپاها...