المسیر الجاریه :
ای گلستان علی رنگ خزان داری چرا؟ حضرت فاطمه علیهاالسلام

ای گلستان علی رنگ خزان داری چرا؟

ای گلستان علی رنگ خزان داری چرا؟<br /> یار هجده ساله ام قد کمان داری چرا؟<br /> ای بهشتی یاس من بوی بنفشه می دهی<br /> چهرۀ یاسی به رنگ ارغوان داری چرا؟<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟! حضرت فاطمه علیهاالسلام

دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟!

دخت رسول و، این همه خونین جگر چرا؟!<br /> فلک نجات و، غرقه به موج خطر چرا؟!<br /> نه سال خانه داری و صد سال رنج و غم<br /> یک مادر جوان و خمیده کمر چرا؟!<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
غم تو باز کرده مشت من را حضرت فاطمه علیهاالسلام

غم تو باز کرده مشت من را

غم تو باز کرده مشت من را<br /> فراق تو شکسته پشت من را<br /> پس از تو گریه های زینب تو<br /> شبانه، مخفیانه، کشته من را <br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
مدینه بود گلشن تا تو بودی حضرت فاطمه علیهاالسلام

مدینه بود گلشن تا تو بودی

مدینه بود گلشن تا تو بودی<br /> شب و روزم چه روشن! تا تو بودی<br /> غمی بر سینه سنگینی نمی‌کرد<br /> صفای خانه‌ی من! تا تو بودی<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
یادم نرفته صاعقه زد آسمان شهر حضرت فاطمه علیهاالسلام

یادم نرفته صاعقه زد آسمان شهر

یادم نرفته صاعقه زد آسمان شهر<br /> تاریک شد مقابل چشمان مجتبی<br /> دستی گرفت قوت بینائی تو را<br /> تا که شود عصای تو دستان مجتبی<br /> با ضربه ای که زد به تو دیوار خون گریست<br /> هم بر تو هم به...
ای کاش دفن می شدم اینجا که هیچ وقت حضرت فاطمه علیهاالسلام

ای کاش دفن می شدم اینجا که هیچ وقت

ای کاش دفن می شدم اینجا که هیچ وقت<br /> افشا نگردد آن غم پنهان مجتبی<br /> خود را میان خانه اگر حبس کرده ام<br /> بدتر ز کوچه نیست که زندان مجتبی<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
مادر بلند شو؛ و سراغی ز من بگیر حضرت فاطمه علیهاالسلام

مادر بلند شو؛ و سراغی ز من بگیر

مادر بلند شو؛ و سراغی ز من بگیر<br /> حالی بپرس از تن لرزان مجتبی<br /> حیف از تو زیر خاک چرا آرمیده ای<br /> باید که می شد این لحد از آنِ مجتبی<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
بر سنگ تربتی که نداری به جای آب حضرت فاطمه علیهاالسلام

بر سنگ تربتی که نداری به جای آب

بر سنگ تربتی که نداری به جای آب<br /> می ریزد اشکِ دیدۀ گریان مجتبی<br /> گفتم مرا زیارت مادر ببر پدر<br /> دق می کند وگرنه در این خانه مجتبی<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
ای تربت تو کلبۀ احزان مجتبی حضرت فاطمه علیهاالسلام

ای تربت تو کلبۀ احزان مجتبی

ای تربت تو کلبۀ احزان مجتبی<br /> شمع مزار تو دل سوزان مجتبی<br /> خیز و ببین چه بر سرم آمد ز رفتنت<br /> آتش فتاده بعد تو بر جان مجتبی<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد
چشمم به غم هماره ات افتاده حضرت فاطمه علیهاالسلام

چشمم به غم هماره ات افتاده

چشمم به غم هماره ات افتاده<br /> بر چشم پر از ستاره ات افتاده<br /> وقتی که رسید دست من فهمیدم<br /> در کوچه دو گوشواره ات افتاده<br /> شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد