المسیر الجاریه :
خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا
خیز، اى بنده محروم و گنهکار بیا<br />
یک شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا<br />
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت<br />
دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
با من همه جا رفیق راهی یارب
با من همه جا رفیق راهی یارب<br />
از درد نگفته ام گواهی یارب<br />
من عبد ذلیل و تو خداوند جلیل<br />
از من آهی زتو نگاهی یارب
عمری به گناه پا فشردم یا رب
عمری به گناه پا فشردم یا رب<br />
بار دل خود به دوش بردم یا رب<br />
تو ناز مرا کشیدی و من غافل<br />
سیلی زهوای نفس خوردم یا رب
وقتی که مجیر خواندم و جوشن و قرآن بر سر
وقتی که مجیر خواندم و جوشن و قرآن بر سر<br />
وقتی که زدم ناله و از اشک دو چشمم شد تر<br />
یک خواسته از درگه تو فقط تمنّا کردم<br />
یک نیم نگاهی و رسان صاحب ما را دیگر
شبی مقابل دلدار تا شدن خوب است
چرا به پیش خلائق تو خم کنی سر خود؟<br />
شبی مقابل دلدار تا شدن خوب است<br />
صدای اهل قبور است می رسد بر گوش<br />
که: آی بنده رفیق دعا شدن خوب است
مگر که بخت کند رو، طبیب را بینی
مگر که بخت کند رو، طبیب را بینی<br />
به درد بندگی اش مبتلا شدن خوب است<br />
در این لیالی رحمت اگر خدا خواهد<br />
مسافر حرم کربلا شدن خوب است
آمد شب قدر و ذکر مولا گیریم
آمد شب قدر و ذکر مولا گیریم<br />
امشب تو بیا که با تو احیا گیریم<br />
یک شب سفر کرب وبلا همراهت<br />
از دست خودت مهر و امضا گیریم
طفل دل امشب زبان وا کرده است
طفل دل امشب زبان وا کرده است<br />
در حضورت با تو نجوا کرده است<br />
در شب قدری که قرآن بر سر است<br />
با حسینت عاقبت تا کرده است
شب تقدیر و ثبت سرنوشت است
برای پاکی نفس و سعادت<br />
همیشه بهر خود شیطان برانیم<br />
شب تقدیر و ثبت سرنوشت است<br />
دعا بر مومن و انسان بخوانیم
عمرم همه را تباه کردم چه کنم
عمرم همه را تباه کردم چه کنم<br />
پرونده خود سیاه کردم چه کنم<br />
تو عفو کنی از کرمت اما من<br />
از این که تو را گناه کردم چه کنم