المسیر الجاریه :
رویم نمیشود که بگویم مرا ببخش
رویم نمیشود که بگویم مرا ببخش<br />
با این همه گناه ولیکن خدا ببخش<br />
شاید دلت گرفته از این توبه های سست<br />
این بار چندمین ولی آخر بیا ببخش
غیر از تو ای خدا به کسی رو نمی زنم
غیر از تو ای خدا به کسی رو نمی زنم<br />
جز در مقام قرب تو زانو نمی زنم<br />
با کشتی شکسته ز امواج معصیت<br />
جز در کرانه های تو پهلو نمی زنم
باز کن در که گدای سحرت برگشته
باز کن در که گدای سحرت برگشته<br />
عبد عصیان زده و در به درت برگشته<br />
بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته<br />
سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته
از اول ماه خدا یاد تو هستم
از اول ماه خدا یاد تو هستم<br />
اما چرا این ناله هایم بی اثر شد<br />
آقا اجازه شب شب قدر است و روضه<br />
از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
شب های احیا در فراق تو گذر شد
شب های احیا در فراق تو گذر شد<br />
عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد<br />
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی<br />
آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم<br />
در آسمانی نگاهت پر بگیرم<br />
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق<br />
دست شمارا جای قرآن سر بگیرم
شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم
چه شب هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم<br />
نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردم<br />
برات من شبی آمد که در آیینه لرزیدم<br />
شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم
ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا
ماه رحمت شده پیدا لکَ لبّیک خدا<br />
«استجابت» شده معنا لکَ لبّیک خدا<br />
ماه ها در پی ماه رمضانت بودیم<br />
شد روا حاجت ماها لکَ لبّیک خدا
شب قدر است امشب مست مستم ای خدا با تو
شب قدر است امشب مست مستم ای خدا با تو<br />
شدم تا مست دانستم که هستم ای خدا با تو<br />
در این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو میخواهم<br />
تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تو
بازم شب قدری سر آمد
بازم شب قدری سر آمد<br />
غیبت نشینِ شیعیان مهدی نیامد <br />
مردم از این داغ جدایی یابن الزهرا<br />
یارِ غریبان کی میآیی یابن الزهرا