المسیر الجاریه :

ماهي هاي پولک طلايي
خيلي وقت ها وقتي نقاشي مي کني، تراشه هاي مدادهايت را دور مي اندازي. حالا با اين روش مي تواني يک تابلوي زيبا براي خودت، پدر و مادرت يا دوستانت درست کني. براي درست کردن آن خوب توجه کن.

عروسي خاله حلزون
حلزون کوچولو صبح زود بيدار شد. دور خودش چرخيد و شادي کرد. چون مامان مي خواست گردن بند مرواريدش را به او بدهد. آنها مي خواستند بروند عروسي؛ ولي مامان هر چه صندوقچه اش را گشت گردن بند را نديد. او ناراحت...

کودک
آدمي بايد در پنج خصلت با کودکان شرکت داشته باشد: يکي آنکه غم روزي نخورد، ديگر چون بيمار شود از عذاب ننالد وگله نکند- و آنکه هر طعامي داشته باشند با يکديگر خورند وچون با يکديگر نزاع کنند در دل نگاه ندارند-...

قصّهی امام مهربان
ناهار را که خوردند، امام خمینی خدا را شکر کرد و کنار کشید. خانم امام، ظرفها را جمع کرد و آن را به حیاط برد. امام از جا بلند شد. کنار پنجره رفت. دید که خانمش تنها لب حوض حیاط نشسته است و دارد ظرف میشوید....

کاردستی مارمولک
وسایل لازم:
کاغذ یا مقوّای رنگی- قیچی- ماژیک یا مداد رنگی- چسب

مداد نوک شکسته
رضا داشت مدادش را میتراشید. مامان گفت: «رضا! مگر تو امروز صبح مدادت را نتراشیدی؟ اگر اینجور تند تند بتراشی، مدادت زود تمام میشود.» رضا گفت: «آخه امروز توی مهد، دوستم مجید مدادم را گرفت که نقّاشی بکشد....

چشمهای جادّه
جادّه، سهم من است؛ سهم لحظههای منتظری که کبوترانه به آسمان خیره شدهام. به آسمان خیره شدهام که ببارد. ببارد و چشمهای جاده را خیس کند. چشمهای جادّه که خیس شود، درست مانند چشمهای من میشود؛ چشمهایی...

دعا براي همسايه
مادر هنوز بيدار بود و داشت بر روي سجاده اش دعا مي خواند. حسن در رختخواب خود از اين پهلو به آن پهلو غلتيد، اما خوابش نبرد. ماه از پشت پنجره کوچک اتاق، صورتش را نوازش کرد.خيره شد. او صداي آرام و دوست داشتني...

برداشت كودكان از خدا
كودكان با محدوديتهايي در زمينه شناخت روبهرو هستند. آنان به تناسب سن و ميزان تحول عقل و شناخت خود، از مفاهيم برداشتهايي دارند. آشنايي با اين مفاهيم، سبب درك بهتر آنان و برخوردي درست در رويارويي با سخناني...

دختر چوب کبريتي
همه غذايشان را مي خوردند و مطالعه مي کردند؛ اما آني فقط به غذا نگاه مي کرد. پدرش مي گفت: « دخترم تا از اين غذاها نخوري، قوي نمي شوي.» اما آني مي گفت: «من دوست ندارم غذا بخورم.»