المسیر الجاریه :
مثل تمام عاشقانت امام خمینی

مثل تمام عاشقانت

همیشه بر دل من از تو داغ می‏ماند و باز خانه‏ی دل بی‏چراغ می‏ماند همیشه سینه‏ی من کوچه کوچه تنهایی است
مثل تمام عاشقانت امام خمینی

مثل تمام عاشقانت

بغضی گره خورده است آقا در صدایم با گریه‏ها حرف دلم را می‏سرایم چشم و چراغ جامعه نسل شهید است
مثل باران امام خمینی

مثل باران

در نسیمی با سحر خندید و رفت آنکه دیشب غفلتم را دید و رفت مثل رؤیا با خیال نور و موج
مثل آیینه امام خمینی

مثل آیینه

مثل شکفتن حضور تو «قدقامت» نخل بود با قیامی سبز ای ظهور خونین سرخی را در ریشه ات کاشتند و سبز روییدی
گَردی ز کوی دوست امام خمینی

گَردی ز کوی دوست

برخیز تا به شهر شهیدان سفر کنیم از این سراب شهرت و شهوت حذر کنیم از باغ عشق دسته‏گلی ارمغان بریم
کوچه ابری امام خمینی

کوچه ابری

چشم او منشاء پاکی و صفا، زیبایی‏ست من ندانم غم جانسوز نگاهش از چیست به سرشستند دلش را ز گِل عشق و امید
قندیل دعا امام خمینی

قندیل دعا

این دل امشب آتشی انگیخته ست شوق را با سرکشی آمیخته ست چشم بیدار من امشب ریخته ست
قطره قطره امام خمینی

قطره قطره

به موج سیل خیالت چنان خراب شدم برای عبرت آیندگان کتاب شدم دلم گرفته از این تن سیاه و بسته و سرد
فراق تو امام خمینی

فراق تو

بر دل من چو می نهی داغ فراق خود چه غم هر چه نهی بنه که من سر با رضات می نهم
غرور نازک گندم امام خمینی

غرور نازک گندم

غرور نازک گندم به داس تا تن داد به روی حوصلۀ سرد سنگها، افتاد